2022-06-20 22:02:24
در میان دلسپردگان و دوستداران استاد شجریان، کمتر کسیست که خاطرهی کنسرت "همنوا با بم"، همانکه یادوارهای از مردم این شهر، و همدلی با بازماندگان زلزلهی نحس بم بود را از یاد برده باشد. اما آنچه عیانتر از روز و آشکارتر از نور است، اینکه چُنین مردی محال است تمام کودکیها و آرزوهای فرزندان ایران را به زیر آوارِ به جا مانده از زلزلهی سخت رودبار، ببینَد و تاب آوَرَد...
خاطرهای که برای نخستینبار از زبان "استاد علی جهاندار" میشِنَویم، گواه این حقیقت است.
چندیست دلم، در انکارِ نبودنِ ناباورانهی استاد شجریان، به هر سو او را میجوید و در هر نظر، جلوهای از حضور سبز ایشان را مییابد...
ورق به ورق دیوان حافظ و بوستان سعدی، برگ به برگ رباعیات خیام و غزلیات مولوی، حتی در سکوت سنگینِ همجوارانِ آرامگاهش، گویی جملگی شاعران لب به هم دوخته و کلامشان بر حنجرهاش جاری به آوازی میشود...
آوازی که به گفتهی رفیق و همرکابِ دیرینهی استاد "به شوقِ تنها چند نگاهِ همدل، طنینانداز میشد و بر هزار طالبِ مدعی حرام بود"!
راستی خوشا به سعادتِ تکتکِ دانشآموختگانِ مدرسهی حجتِ شهر رستمآباد، که نه فقط در دفتر شعر و دیوان، که از لابهلای آجُر به آجرِ دیوارهای مدرسه نیز، نغمهی آشنای استاد را به دیدهی دل مییابند
در این تیرهروزهایی که وطن آبستنِ دردهای بیشمار گشته، چقدر جای این مرد که غمگسارِ همکیشانِ خویش بود، خالیست...
ویدیو : رامین قدردان | @raminqadrdan
@yeganemirkarimi
@shajariaan_fans
@Ali_jahandar
568 viewsMoosa, 19:02