Get Mystery Box with random crypto!

کبری آسوپار

لوگوی کانال تلگرام asoupar — کبری آسوپار ک
لوگوی کانال تلگرام asoupar — کبری آسوپار
آدرس کانال: @asoupar
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.33K
توضیحات از کانال

هوالحق
سلام
اگر فکر کردید نکته ای را باید به من بگویید،
آدرس ایمیلم در اختیار شماست:
Kaaf.alef@gmail.com
لینک پیام ناشناس تلگرام:
https://t.me/BChatBot?start=sc-117023-mOeF3q8
کبری آسوپار؛ روزنامه‌نگار
عضو سرویس سیاسی روزنامه‌ی جوان

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-01 12:08:10 سلام شهید سر بلند
به مناسبت بازگشت پیکر سر بریده شهید اسکندری از سوریه

می‌گفتند تکفیری‌های «اجنادالشام» سرش را بریده‌اند، در دست گرفته‌اند، روی نیزه زده‌اند و با افتخار فیلم و عکسش را منتشر کرده‌اند. خیلی‌ها دیدند و خیلی‌ها هم دل دیدن این قاب تروریستی را نداشتند. اما در ایران، این قاب برای آنهایی هم که ندیدند، آشنا بود، خیلی آشنا. «سری به نیزه بلند است...»

عبدالله اسکندری، بازنشسته سپاه بود. ۸ سال را در جبهه دفاع برابر تجاوز بعثی‌ها جنگیده بود و سهم جهاد نظامی‌اش را داده بود. برای مردان حسینی اما جهاد «سهمی» نبود که باید داده شود و بعد، تمام. جهاد برای کسی که عاشورا برایش فقط یک روز نیست، یک سبک زندگی‌ست. همین سبک زندگی است که رئیس سابق بنیاد شهید شیراز را حتی پس از بازنشستگی دنیایی به سوریه می‌رساند. دفاع از حرم سهمی بود که او باید می‌گرفت، نه اینکه بدهد. افتخاری که گویی مزد عمری زندگی جهادی بود. شهید آوینی می‌گوید «تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته‌اند...»

زنگ می‌زنند به پسرش و خبر شهادت را می‌دهند. تاکیدی دارند که مراقبت کنید خواهر و مادرتان دسترسی به اینترنت نداشته باشند. خانواده هنوز از جزییات نحوه شهادت مطلع نیستند. پسر می‌گوید: «همان شب عکسی در سایت ها منتشر شد که پیکر ایشان با لباس رزمشان بود و سر از بدن جدا شده بود که خاکی و زخمی و خونی بود. من پدر را شناختم...» سر بریده روی نیزه، تصویر دیگری بود که تروریست‌ها منتشر کردند. همه چیز برای مردم ایران آشنا بود. سر بریده و تن بی سر مقابل چشم خانواده. «امان از دل زینب...»

تروریست‌ها درخواست پول کرده‌اند تا پیکر شهید را تحویل دهند یا آنکه مبادله با اسرایشان شود. پسر شهید می‌گوید: «ما به مادرمان گفتیم که مادرجان، به کسانی که می‌خواهند پیکر پدر را بازگردانند، بگویید ما راضی نیستیم که یک ریال از پول بیت‌المال صرف این گروه خبیث شود.  حتی یک اسیر هم نباید آزاد شود؛ پدر رفته بود تا آنها را به درک واصل کند و ما برای آنچه در راه خدا داده ایم، توقعی نداریم و حاضر نیستیم که به ازای پیکر پدرمان ریالی از بیت‌المال هزینه شود زیرا هر اقدامی کمک به آنها محسوب می‌شود.» چقدر همه این تصاویر آشنا بود. یک سکانس از عاشورای سال ۶۱ هجری، سر بریده وهب را عمربن‌سعد پیشکش برای مادرش فرستاد که از کنار خیمه‌ها معرکه جنگ را می‌دید. مادر وهب سر پسرش را برگرداند: «در مرام ما زیبنده نیست چیزی را که در راه خدا داده ایم، باز پس ستانیم.»

خرداد ۹۳ که خبر شهادت عبدالله اسکندری آمد، جزییاتی غیر رسمی در مورد لشگر دشمن هم منتشر شد. می‌گفتند ابوجعفر نامی که از فرماندهان این گروه تروریستی بود سر از تن بی جان شهید جدا کرده و تصاویر آن را در فضای مجازی منتشر کرده است. البته زمان چندانی نگذشت، فقط چند ماه، که تصاویر دیگری منتشر شد. با کشته شدن ابوجعفر به دست ارتش سوریه، این بار تصویر لاشه او در معرض دید جهانیان قرار گرفت. و باز چقدر این تصاویر آشنا بود. سرنوشت قاتلان عاشورا مگر چیزی جز هلاکت دنیایی و عذاب اخروی بود؟ مگر آنها به ملک ری رسیدند که اینان به حکومت شام برسند؟

ما همه اینها را دیده بودیم، و گرچه به حق، می‌دانستیم و می‌دانیم که هیچ‌کس را نباید و نمی‌توان با اهلبیت مقایسه کرد، «لا يُقاسُ بِنا أحَدٌ»، اما این تصاویر برای ما آشنا بود، نه از باب قیاس با عاشورای امام‌مان حسین ابن علی علیهماالسلام، که «لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله»، اما از باب شبیه شدن به اویی که دوستش داری و الگوی زیست توست، عبدالله اسکندری، سر بریده‌اش، خانواده با بصیرتش، سرنوشت کسی که سر از پیکر او جدا کرد، باقی ماندن پیکرش دور از وطن و بی کفن، بازگشتش در دهه اول محرم و ان‌شاءالله تشییعش در روز عاشورا همه جلوه‌ای از اقتدای او به اربابش حسین علیه‌السلام است و همه، برای ما روضه محرم می‌خواند. «سلام شهید سربلند، سلام مدافع حرم...»

۱۰ مرداد ۴۰۱ / سوم محرم
روزنامه جوان
@asoupar
990 views09:08
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 17:05:20 تفکرات خطرناک یک روزنامه‌نگار!

عباس عبدی معتقد است که اصولگرایان تا قبل از پیام رهبر انقلاب، در مورد متروپل سکوت کرده بودند. او در توییتی، با نام بردن از گروهی که آنان را «نواصولگرایان» نامیده، نوشته که آنها «از زمان فروپاشی متروپل تا بیانیه رهبری که چند روز طول کشید، درباره ماجرا ساکت بودند» او حتی مدعی شده که اعلام عزای عمومی هم منوط به پیام رهبری بوده و پس از پیام رهبری، «یک باره» آمدند و «عزای عمومی» هم اعلام کردند. او در بخشی از یک توییت دیگرش هم گفته که «طرفداران حکومت در ریزش متروپل همدردی نکردند تا اینکه رهبری اطلاعیه دادند»

عبدی در این دو توییت دو نتیجه در مورد حامیان حکومت و به قول خودش نواصولگرایان می‌گیرد:

اول آنکه طرفداران حکومت و یا به تعبیر دیگری از او، «پیروان» با دیدگاه‌های رهبری بیگانه هستند.

دوم آنکه نواصولگرایان قادر به تفکر مستقل نیستند و کسی باید دست آنها بگیرد.

ممکن است منظور او از نواصولگرایان، دولت سید ابراهیم رئیسی باشد. زیرا به اعلام عزای عمومی اشاره کرده که اقدام دولت بوده است.

طبیعی‌ست که در روز اول نمی‌توان عزای عمومی اعلام کرد وقتی هنوز امیدواری منطقی نسبت به زنده ماندن کسانی که زیر آوار مانده‌اند، وجود دارد. تصور کنید مادری، همسری، پدری، فرزندی بیرون از متروپل منتظر زنده بیرون آوردن عزیز خود است و رهبری و حکومت و دولت اعلام عزای عمومی و مرگ کنند، چه حسی خواهد داشت؟ آیا حاکمیت متهم به تعجیل در اعلام وضعیت افراد زیر آوار مانده و یا سرپوش گذاشتن بر فاجعه نمی‌شد؟

از سویی، آیا تا قبل از بیانیه رهبری، دولت در سکوت بود؟ مگر وزیر کشور دولت همین نواصولگرایان از روز اول در محل حادثه حاضر نبود؟ مگر چند روز پس از حادثه، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده به دیدار خانواده حادثه دیدگان نرفت؟ رسانه‌های دولت هم که تیترهای اصلی‌شان برای حادثه متروپل بوده است، و همه اینها هم قبل از اطلاعیه رهبری بوده، آیا عباس عبدی ندیده است یا نخواسته ببیند؟ مگر می‌شود یک روزنامه نگار قدیمی بدون رصد اخبار، نظریه و تحلیل بنویسد؟

و اما طرفداران حکومت بطور عام و نه فقط دولتی‌ها که عبدی آنان را متهم می‌کند که تا قبل از اطلاعیه رهبری با متروپل همدردی نکرده‌اند، چه کسانی هستند؟ طلبه‌های کمک کننده به امدادگران متروپل، خبرنگاران تسنیم و فرهیختگان و ... که در محل حادثه حاضر بوده و اطلاع رسانی کردند، همگی مخالفان حکومت بودند؟ روزنامه‌های جوان و رسالت و کیهان و وطن امروز و فرهیختگان و صبح نو که همگی تیترهای اصلی صفحه یک خود را در روزهایی متعدد و قبل از پیام رهبری، به متروپل آبادان اختصاص دادند، مخالف حکومت محسوب می‌شوند؟

فعالان فضای مجازی و فعالین رسانه‌ای حامی حکومت هم که در صفحات اجتماعی خود فراتر از همدردی با متروپل، خواستار مجازات اشد مقصران حادثه بودند، به چشم عبدی نیامدند؟ صداوسیمای حکومت هم که مطابق وظیفه، در اختیار حادثه متروپل بود. دیگر برای همدردی باید چه کرد؟

آنچه از بطن ادعای دروغ عبدی درمی‌آید، بی اهمیت نشان دادن متروپل در نگاه حاکمیت و حامیان حکومت است. این ادعا می‌تواند یک دوقطبی ایجاد کند. حامیان حکومت و کل حاکمیت یک قطب، و آسیب دیدگان متروپل یک قطب. ایجاد این دوقطبی می‌تواند خشم و غم آسیب دیدگان حادثه را افزون کند و عزاداری را به خشمی خیابانی تبدیل کند. این خشم خیابانی چه سودی برای عبدی دارد؟

او حتی تلاش می‌کند پیروان رهبری و رهبر را هم دو قطب نشان دهد و بین آنها هم فاصله بیاندازد.

دوقطبی سازی را پیش از این هم، عبدی در همین حادثه پی گرفته بود. او با «جشن» نامیدن گردهمایی خانوادگی «سلام فرمانده» و حتی با کنار هم قرار دادن تصاویر عزاداران در آبادان و حاضران در آن گردهمایی، تلاش کرد مردم را هم مقابل همدیگر قرار دهد. این دوپاره کردن‌های اصلاح‌طلبانه اگر منتج به هدف اصلی شود، جامعه را به فروپاشی کامل می‌رساند. برای همین است که باید متوجه خطرناکی تفکری که با دوقطبی سازی حتی از مسیر دروغ، سیاست‌ورزی می‌کند، بود.

روزنامه جوان
۱۶ خرداد ۴۰۱
@asoupar
2.5K viewsedited  14:05
باز کردن / نظر دهید
2022-05-29 13:11:07
پلیس تعلل کرده و بجای حمله به کلاسی که در آن، پسری مسلح ۱۹ کودک را گروگان گرفته، منتظر مانده تا سرایدار مدرسه کلید کلاس را بیاورد! دانش‌آموزان با تماس‌های متعدد برای حمله پلیس التماس می‌کردند، اما پلیس معتقد بوده هیچ کودکی در خطر نیست! همزمان در بیرون مدرسه، به والدین نگران دانش‌آموزان دست‌بند زده‌اند!

این روایت خود آمریکایی‌ها از فاجعه‌ای‌ست که تاخیر پلیس‌شان رقم زده؛ فاجعه‌ای با ۱۹ جنازه کودک!

این فاجعه با یک نشست خبری و عذرخواهی تمام می‌شود؛ نه پلیسی محاکمه می‌شود و نه موجی علیه نظام حاکم بر آمریکا راه می‌افتد. این فقط بخشی از تفاوت نگاه رسانه‌ها به آمریکا و ایران است.

تصویر بالا، بخشی از خبر بی‌بی‌سی فارسی در این مورد است.

@asoupar
3.4K viewsedited  10:11
باز کردن / نظر دهید
2022-05-28 13:22:22 جشن اصلاح‌طلبانه‌ی دو پاره کردن ملت!

محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاح‌طلب در سخنانی انتقادی نسبت به اصلاح‌طلبان گفته بود که «رژیم حقیقت یک جامعه اگر رژیم ارزشی و دینی است، نو اصلاح‌طلبی نمی‌تواند به‌صورت تافته‌ای جدا بافته وارد فضای سکولار شود و بخواهد از آن زاویه با جامعه سخن بگوید، و باید بداند ریزبدنه‌هایی که به صورت هیئت‌ها و مساجد عمل می‌کنند -و دیری است که اصلاح‌طلب‌ها آن را به حاشیه کشیده‌اند- می‌توانند مجرای ارتباط با توده‌های مردم باشند. من باید مشقی بنویسم که با شرایط زمانه و جامعه من بخورد و بتواند یک جریان را مورد پذیرش مردم قرار بدهد، نه اینکه مردم نتوانند با آن رابطه برقرار کنند.»

از سخنان او هنوز یک هفته هم نمی‌گذرد که خواص اصلاح‌طلب تمام قد به تقابل با برنامه‌ای برخاسته‌اند که برای بیعت کودکان این جامعه با امام زمان عجل الله فرجه تدارک دیده شد و محور آن هم سرودی حماسی در مورد حضرت بود؛ سلام فرمانده!

بهانه کرده‌اند که مصادف با عزای مردم آبادان، در ورزشگاه «جشن» گرفته‌اند. چه کسانی را می‌گوییم؟ حامیان همان جریانی که در دوران دولت‌شان، متروپل مجوز گرفته و استاندار محبوب‌شان ربان افتتاحیه متروپل را قیچی زده و ۶ ماه مانده به پایان دولت روحانی، با حکم او رییس سازمان ملی استاندارد شده است. می‌گویند در شب شهادت امام صادق علیه‌السلام جشن گرفته‌اند؛ چه کسانی؟ همان‌هایی که سال ۸۸ لیدرها و حامیان جریانی بودند که حرمت شکنان عاشورا را، حمله کنندگان به نمازگزاران ظهر عاشورا و آتش زنندگان پرچم اباعبدالله را «مردم خداجوی تهران» نامیدند. می‌گویند گردهمایی سرودخوانی حماسی برای امام زمان، «جشن» است. چه کسانی؟ همانانی که عمری مردم مذهبی و مداحان اهلبیت را متهم کردند که مجالس شهادت و تولدتان همه عزاست و بلد نیستید جشن بگیرید و مولودی خوانی‌تان در نیمه شعبان و ولادت امام زمان هم شبیه عزاداری‌ست. می‌گویند از مصیبت مردم آبادان غافل شده‌اید؛ چه کسانی؟ همانانی که علیرغم چند دهه در اختیار داشتن دولت، نخواستند حتی یک اردوی جهادی برای مناطق محروم تشکیل دهند و جوانان‌شان را تشویق به محرومیت زدایی کنند.

می‌دانید آقای عبدی، آقای صادقی، آقای رمضان‌زاده، برادران اصلاح‌طلب! تعارف که نداریم؛ این ژست‌ها به شما نمی‌آید! طوری برای گردهمایی «سلام فرمانده» جشن، جشن راه انداخته‌اید، گویی خانه را یک هفته‌ست سیاه‌پوش کرده‌اید و خواب و خوراک را از غم متروپل کنار گذاشته و همه برنامه‌هایتان را لغو و فقط عزاداری می‌کنید! می‌دانید، صدای دعای بخشی از مردم مومن و هیاتی این سرزمین در ورزشگاه آزادی برای مصیبت‌دیدگان آبادانی زیاده بلند بود، حواس‌مان از مجلس عزای شما برای متروپل پرت شد. نشانی روضه و مجلس عزایتان را بفرمایید، برای عرض تسلیت خدمت برسیم!

از قضا جشن اصلی را شما گرفته‌اید که آوار متروپل گرچه برای مردم آبادان، مرگ و مصیبت آورد، برای شما بهانه آفرید تا با قوت بیشتری تلاش دو ماهه برای تخریب سرودی امام زمانی را پیش ببرید. وگرنه سلام فرمانده نه جشن بود و نه بی اعتنا به مصیبت بخشی از مردم. از قضا این مردم به خوبی آموخته‌اند در عزا و مصیبت، به سایه توسل اهلبیت علیهم‌السلام پناه بجویند و درد را تسلی ببخشند و صبوری هدیه بگیرند.

اما شما هم با خودتان و ملت تعارف نداشته باشید؛ توانایی شکل‌دهی اجتماعی مذهبی را ندارید. راقم این سطور پیش از این مراسمات مذهبی جریان شما را هم از نزدیک دیده است. بانی مجلس حجت‌الاسلام محسن رهامی بود و سخنران آن شب، حجت‌السلام سید هادی خامنه‌ای. تعداد خانم‌ها شاید ۱۰ نفر بود و تعداد آقایان هم در نهایت ۱۵۰ نفر. آنقدر گفتمان خود را مبتنی بر تقابل با نظام ارزشی جامعه اسلامی نهاده‌اید که توان شکل‌دهی یک اجتماع مذهبی را حتی در دهه اول محرم هم ندارید و حتی همان مردمی هم که انتخاب سیاسی‌شان شما هستید، روضه‌ و اشک‌شان را پای منبر مداحانی دارند که شما آنها را بخاطر مواضع سیاسی‌شان تخطئه می‌کنید.

شما نمی‌توانید مرجع مذهبی مردم باشید. برای پوشاندن چنین ضعفی، فریاد می‌کشید، آنقدر بلند که صدای هیاهوی‌تان مانع شنیدن حرف حق شود. اما آنچه را که دارید دوپاره می‌کنید و پاره‌ای را در ورزشگاه آزادی و پاره‌ای را به آبادان می‌اندازید، جامعه ایران است. اویی که در آبادان مصیبت دیده، مردم است، اویی هم که در ورزشگاه آزادی به امام زمان سلام می‌دهد، مردم است. و شک نکنید اگر گردهمایی سلام فرمانده در آبادان برگزار شود، همان عزاداران خواهند آمد و اگر فراخوان اعزام مردم عادی به آبادان برای کمک صادر شود، پدران همان کودکانی که در آزادی سلام فرمانده خواندند، صف اول داوطلبین خواهند بود. چنانچه حصر آبادان را در دوران جنگ تحمیلی همین ولایتمداران و هیاتی‌ها شکستند. این ملت را که همیشه در کنار هم بوده‌اند، دو پاره نپسندید.

روزنامه جوان
۷ خرداد ۴۰۱
@asoupar
4.4K viewsedited  10:22
باز کردن / نظر دهید
2022-05-18 16:39:05 از «آقامون جنتلمنه» نوشتید، از «سلام فرمانده» هم بنویسید!

چرا پژوهش و رسانه ایران به آسیب‌ها بیشتر توجه دارد تا دستاوردها؟

«بدنو ببین، جون بابا، خودتو بلرزون بابا» می‌خواندند و تأسف می‌خوردند و سر تکان می‌دادند که کودک و نوجوان ایرانی تباه شده و جمهوری اسلامی دچار شکاف نسلی عمیقی شده که دیگر پر کردنی نیست. ارزش‌ها و هنجارهای انقلاب اسلامی را بر باد رفته می‌دیدند و به اندک تلاش‌های مخلصانه بسیجیانی که مخلصانه و بی‌مزد و منت در حال تربیت نسل و برپایی حلقه صالحین و برگزاری اردوی جهادی بودند، پوزخند می‌زدند که چه نشسته‌اید که سیل همه‌تان را غرق خواهد کرد. اما امروز که یک سرود کاملاً ابتدایی و تقریباً بی‌هزینه روی لب ده‌ها هزار کودک و نوجوان ایرانی نشسته، سکوت کرده‌اند و لب نمی‌جنبانند که نکند ماله‌کش و همدست و حکومتی خوانده شوند.

«سلام فرمانده» شهر به شهر می‌چرخد. نمی‌توان انکارش کرد. نمی‌توان حکومتی دانستش. چیزی دارد که خریدنی نیست. نمی‌توان اتوبوس و مینی‌بوس گرفت و این همه دختر و پسر نوجوان را جمع کرد و در میدان‌های اصلی شهر، لب‌خوانی کردش. نمی‌توان همه رسانه‌های فراگیر را به خط کرد و این چنین هماهنگ به خانه‌ها فرستادش. «سلام فرمانده» در متن جامعه پیچیده، با همه مشکلات و دشواری‌ها و رنج‌ها و زخم‌هایی که این جامعه دارد و زیر بار آنها کمر خم کرده. اما هر چه بیشتر خوانده می شود، کمتر در موردش نوشته می‌شود.

گویی کلیشه‌هایی وجود دارد که روشنفکر و دانشگاهی و اهل کتاب و دانشگاه ایران نمی‌خواهد از آنها جدا شود. موضوع این نیست که این سرود از نظر عده‌ای «چیپ» است یا خیر، موضوع این است که بخش‌هایی از جامعه نخبگانی ما جرأت مقاومت در برابر فکر و نگاه غربی را از دست داده‌اند، وگرنه «چیپ» هم تحلیل می‌شود، اگر از آن سوی آب‌ها آمده باشد!

ویدئوهایی که از همخوانی «سلام فرمانده» در شهرهای مختلف منتشر می‌شود، نشان می‌دهد این سرود از نظر ایجاد موج اجتماعی و ساخت همدلی موفق بوده است. ارزیابی میزان این موفقیت باید مبتنی بر معیارهایی کاملاً مستند و معتبر باشد. اما هر پژوهشی از یک حدس عالمانه آغاز می‌شود و حدس عالمانه این است که «سلام فرمانده» فراگیری بالایی ایجاد کرده آن هم در جامعه‌ای که لایه‌ها و اقشارش روز به روز از یکدیگر فاصله می‌گیرند. این فراگیری هم در سطح و هم در عمق رخ داده، هم از حیث شمار موجی که ایجاد شده و هم از نظر تنوعی که ساخته. نمی‌توان گفت فقط چادری‌ها، فقط بسیجی‌ها، فقط مذهبی‌ها «سلام فرمانده» را لب‌خوانی می‌کنند و حاضرند برایش تجمع کنند و شعرش را حفظ کنند. این حدس عالمانه یا فرض محتمل را لااقل بررسی کنید!

جامعه دانشگاهی، اهالی پژوهش و فعالان رسانه‌ای ایران، جرأت احتمال‌دهی، تأمل‌ورزی و اندیشه‌سازی را از دست داده‌اند. گمان می‌برند دیر یا زود در هاضمه فکری جهان حل خواهیم شد و اساساً قائل به نگاه تمدنی و تمایز فرهنگی نیستند. انقلاب اسلامی ایران، همان انقلابی که آن همه وصف و تعبیر و شگفتانه از دوست و دشمن، سیاستمدار و امنیتی، اقتصاددان و جامعه‌شناس در موردش رفته است، بیش و پیش از آنکه تجمع و تظاهراتی باشد، صورت‌بندی مسأله چرایی عقب‌ماندگی ایران بود.

انقلاب در قلب‌ها ریشه زد. ذهن‌ها را پرسشگر کرد. «نه شرقی و نه غربی» قبل از آنکه به یک برنامه کلان در سیاست خارجی تبدیل شود، یک باور ملّی و هنجار دینی است. اگر نخبه جامعه ایران، باور به امکان استقلال نظری در برابر جهان فریبنده غرب و شرق را از دست بدهد، تمدن‌سازی چگونه ممکن می‌شود؟ اگر نخبه جامعه ایران، مرتباً روی آسیب‌ها و اشکالات متمرکز شود و فرصت‌ها و دارایی‌ها را نبیند، آینده‌سازی چگونه میسر می‌شود؟

«سلام فرمانده» مهر باطلی است بر گزاره پرتکرار ناامیدی و دین‌ستیزی مردم و به ویژه غرب‌گرایی مطلق کودکان و نوجوانان ایرانی.

هر اندازه با محتوا و مضمون این سرود مشکل داشته باشیم و دلیل اثربخشی و فراگیری آن را درک نکنیم یا نسبت به بت‌سازی عوامل و طراحان و مجریان این سرود هشدار بدهیم و از موج‌سواری رسانه‌های پرادعا اما کم‌اثر حکومتی روی این کار مردمی خشمگین شویم؛

نمی‌توانیم انکار کنیم «سلام فرمانده» به اصطلاح رسانه‌ای‌ها «گرفته» یا فراگیر شده و نشان داده که «امکان» مقاومت فرهنگی در برابر ساخته‌های مبتذل امثال ساسی مانکن که به شکل طراحی شده‌ای، نسل‌ جدید را هدف گرفته، وجود دارد.

دومین ویژگی یعنی طرح «امکان» مقاومت از نخستین ویژگی یعنی «فراگیری» مهم‌تر است؛ حتی اگر هیچ دانشگاهی، پژوهشگر یا اهل رسانه‌ای بدان نپردازد. کاش یک دهم آسیب‌شناس‌ها، دستاوردشناس داشتیم.
@asar1398
2.2K views13:39
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 12:24:46 عارف سیاست

او را به عرفان و اخلاق می‌شناختند و او گرچه در عرفان و اخلاق خاص و شهره بود، اما عرفان و اخلاقش بهانه انزوایش یا دوری‌اش از «سیاست» نبود. آیت‌الله فاطمی‌نیا استاد تربیت مردم بود و در مسیر این پرورش روح انسان‌ها، از بعد سیاسی نیز فروگذار نکرد. او نه فعال سیاسی بود و نه عضو حزب و طرفدار این کاندیدا و آن نامزد، اما آنقدر اسلام‌شناس بود که همه سیاست را در اعتقاد به «ولایت فقیه» و یاری او، همچون خلاصه‌ای ناب از یک عمر تلمذ در مکتب اسلام به مخاطبان خود عرضه کند: «خدا ان‌شاءالله به ما هم توفیق بدهد، یار رهبرمان باشیم».

منبر دین در اسلام نمی‌تواند با سیاست بیگانه باشد و او نه فقط الگویی از آمیختگی دین و سیاست، بلکه تصویری زیبا از مغایرت نداشتن اخلاق و عرفان با سیاست ارائه داد؛ برای او که شغلش سیاسی نیست و به فرموده خود، «نه پستی دارم، نه مقامی دارم، یک طلبه‌ای هستم»، سیاست‌ورزی از این بالاتر نمی‌شود که پای رهبر جامعه اسلامی بایستد و تضعیف رهبر را «حرام» و بلکه بالا‌ترین حرام‌ها بداند.

زیبا آن است که در این حمایت از مقام معظم رهبری هم، او آنچنان که شایسته یک استاد اخلاق است، نگران «مردم» است. می‌گوید تضعیف رهبری از شرب خمر هم حرام‌تر است، چرا؟ چون شرب خمر گناهی مربوط به خود شخص است، اما تضعیف رهبری را سوراخ کردن یک کشتی ۷۰ میلیون نفری می‌داند و او عالم و واعظی ا‌ست نگران همه این میلیون‌ها نفر انسان. عالمان جانشینان امامان‌اند در زمین، امام دلسوز بر هدایت مردم است و استاد فاطمی‌نیا هم همین بود.

مؤمن زیباست و وقتی این مؤمن واسطه بین زمین و آسمان می‌شود تا انسان‌ها را به خدا برساند، زیبایی‌اش حتی با رفتنش از زمین، روی این کره خاکی ادامه دارد؛ در انسان‌هایی که ساخته است، در آموزه‌هایی که نهادینه کرده است و در همه یادگار‌هایی که عطر او را دارد و از آیت‌الله فاطمی‌نیا، در بعد سیاسی، حمایت از حکومت اسلامی و، ولی فقیه برای ما ماند. او عضو حزب ولایت‌فقیه بود. از این منظر، او عارفی سیاسی و سیاست‌ورزی با اخلاق بود.

روزنامه جوان
۲۷ اردیبهشت ۴۰۱
@asoupar

https://t.me/asouparmedia/14
2.1K viewsedited  09:24
باز کردن / نظر دهید
2022-04-21 16:08:10 در باب دو روی سکه‌ی آقازادگی، سفر خانواده رییس مجلس به ترکیه و تناقض این مشی با شعارهای انتخاباتی او و نیز حواشی ادعای افشاگری آن توسط یک اکانت خاص، یادداشتی در جوان نوشته‌ام. در ذیل بخوانید؛ حجمش کمی بیش از ظرفیت یک قسمت تلگرام بود و مجبور شدم برای یک قسمتی شدنش به این شکل بگذارم:

https://telegra.ph/%DA%86%D9%86%D8%AF-%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B5-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-04-21

@asoupar
4.5K viewsedited  13:08
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 11:41:09 دختر رفسنجانی در لانه جاسوسی

توسل به بیگانه در حل مشکل داخلی از قدیم که هنوز استقلال‌خواهی به قدر بهمن ۵۷ فراگیر نشده بود هم قبح خودش را داشت و مبارزانی که الفبای ملی‌گرایی را آمیخته با تعلیمات اسلامی، به درستی آموخته بودند، می‌دانستند مسیر مبارزه سیاسی-اجتماعی برای پیشرفت کشور، از تحصن در حیاط سفارت بیگانه نمی‌گذرد. هم از این رو است که بسیاری از کارشناسان تاریخ و سیاست، نقطه انحراف مشروطه را بست نشینی جمعی از معترضان در حیاط سفارت انگلیس می‌دانند.
شاید با کلمه «روشنفکری» شکل مدرنیزه‌ای به این توسل جویی به بیگانه می‌دادند، اما سانتی مانتالیزم یا شعاربازی با واژه‌های شیک، نمی‌تواند این «وابستگی» را تبدیل به «استقلال» کند یا روی آن روکش «میهن پرستی» بکشد.

با این حال، همان طور که توسل به بیگانه از قدیم قبح خودش را داشت، غرب‌گرایی هم طرفداران خاص خودش را جمع کرده بود، برخی پنهانی و برخی علنی؛ برخی هم بدون اینکه بدانند چگونه پرچم غرب‌گرایی و وابستگی را بلند کرده‌اند، در زمین بیگانه خانه می‌کنند، شاید با این فکر که، چون هدف خوبی دارند، مسیر رسیدن به آن مهم نیست! اما برای سربلندی میهن نمی‌شود متوسل به دشمنان میهن شد. توسل به بیگانه، اگر استقلال فروشی است، توسل به بیگانه‌ای که دشمن هم است، عین وطن فروشی است.
در دهه‌های پس از انقلاب اسلامی، غرب‌گرایی در ایران گرچه هر گاه هم که به قدرت می‌رسید، با ممانعت سایر ارکان حکومت، از رسیدن به همه اهداف خود بازمی‌ماند، اما خالی از یارکشی هم نماند و مهره‌های خودش را دست و پا کرده است. مهره‌هایی که به مرور زمان، از حجاب ترس از افکار عمومی خارج شدند و بی آنکه نگران سرزنش مخاطب باشند، غرب گرایی را نه در تئوری‌های دانشگاهی و تحلیل‌های سیاسی – مطبوعاتی، بلکه در عمل پیاده می‌کنند.

فائزه هاشمی که اخیراً برای مبارزه با سپاه پاسداران، دستبوس تحریم‌های امریکا علیه این نهاد نظامی کشورمان شده است، بروزی از همین جریان است. او در خانه یکی از دشمنان امریکا قد کشیده و بزرگ شده، اما همان طور که در وصیت سال ۶۲ هاشمی رفسنجانی آمده، این پدر نتوانسته تربیت فرزندانش را «به خوبی» انجام دهد، فائزه هم بیش از خانه پدری، گویا متحصن حیاط سفارت خارجی شده است. او مخالف سپاه است و ابایی هم ندارد که در مسیر مبارزه با پاسداران انقلاب اسلامی، به تحریم‌های امریکا علیه مردم ایران بیاویزد. چرا می‌گوییم مردم؟ چون سپاه حتی اگر برآمده از ملت هم نبود، در درون خود همین مردم را جای داده و کادر اداری و نظامی سپاه از مریخ نیامده‌اند. همین چندی قبل بود که یک خواننده معروف و بی حاشیه ایرانی امکان حضور در امریکا را نیافت، فقط به این دلیل که محل سربازی او یکی از مراکز سپاه بوده است. برای فائزه هاشمی، اما مهم نیست، و از تحریم علیه سپاه استقبال می‌کند؛ او مخالف سپاه است و به قول خودش می‌خواهد «سپاه متوقف شود» و در این مسیر، دیگر چه فرقی می‌کند از پی سیاست‌های تحریمی امریکا، چند ایرانی متضرر شده‌اند!

فائزه در این تفکر تنها نیست، او همفکرانی دارد که به یقین، با شنیدن چنان عباراتی از زبان او، برایش کف زده‌اند و هورا کشیده‌اند. اپوزیسیون خارج از کشور، حتی گاه از حمله نظامی امریکا به ایران هم حمایت کرده است، حامی تحریم‌ها که حتی تحریم‌های دارویی را هم شامل می‌شد، شده است، پای محرومیت و تعلیق تیم‌های ورزشی مختلف ایران، از جودو تا فوتبال ایستاده است، و در کل، در هر تقابل ایران و غرب، سوی غرب ایستاده است. حتی مسئولی داشته‌ایم که در مذاکرات هسته‌ای، پای انتخابات داخلی ایران را وسط کشیده است. این همه یعنی که نسل متحصنان در باغ قلهک سفارت انگلیس، منقرض نشده است، سفارت امریکا در تهران سال‌هاست بسته شده است، وگرنه فائزه می‌توانست سال‌ها متحصن لانه جاسوسی باشد.

روزنامه جوان
۳۱ فروردین ۴۰۱
@asoupar
3.2K viewsedited  08:41
باز کردن / نظر دهید
2022-04-12 18:12:29
توئیت خانم آسوپار خبرنگار روزنامه جوان درباره‌ی دیدار مدیران مسئول با رئیس جمهور

@journalistsclub1
2.4K views15:12
باز کردن / نظر دهید
2022-04-04 13:18:36
این فیلم تقطیع شده؛ از بعد «لذا» حذف شده و به قسمتی دیگر رفته تا نظر اصلی علم‌الهدی را مخاطب نداند. مخاطبی که البته مقصر است؛ چون نخواسته دنبال حقیقت باشد. گفتم شاید کسی خواست اصل حرف را بداند.

اصل فیلم مربوط به ۱ بهمن ۴۰۰ است.‌ علم‌الهدی از حرمت هیجانی شدن زن مقابل نامحرم می‌گوید. بعد می‌گوید لذا... اینجا مردم شعار تایید می‌دهند و فیلم کات شده و نمی‌بینیم که می‌پرسد: «حال زنان از تماشای فوتبال محروم باشند و به تلویزیون اکتفا کنند چون زن هستند؟» و خود جواب می‌دهد:
«مسئولان در ورزشگاه مکان‌هایی مخصوص بانوان فراهم کنند که از هیجانش مرد چشم‌چران سوءاستفاده نکند. چه مانعی دارد از ورزشگاه، فوتبال ببیند؟ دستگاه مسئول توسعه ورزش قهرمانی، مسئول ایجاد صیانت برای زنان در تماشای مستقیم فوتبال است. وظیفه داریم برای زنان تمام تفریحات را فراهم کنیم.»

علم‌الهدی بلد نیست و دفترش هم فهم سیاسی و رسانه‌ای ندارد که این تخریب‌ها را جواب بدهد. من نوشتم تا اصل موضوع را بدانیم و بعد با آگاهی، موافق یا مخالف باشیم. دانستن گویا حق مردم است!

این هم لینک صوت کامل سخنان؛ ۷ دقیقه پایانی:
https://tv.razavi.ir/fa/voice/12196

@asoupar
4.9K viewsedited  10:18
باز کردن / نظر دهید