2020-02-24 12:21:56
روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میخواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند...
اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود.!
به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰ دلاری به پایین می اندازد، تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند.!
کارگر ۱۰ دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند، مشغول کارش میشود.
بار دوم مهندس ۵۰ دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش میگذارد.
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را میاندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد میکند، در این لحظه کارگر سرش را بلند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید...
این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما میفرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظهای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید
اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان میافتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند به خداوند روی میآوریم!
بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.
@atakaraj
روز مهندس خجسته باد
142 viewsANDISH TABLO ALBORZ .CO, 09:21