Get Mystery Box with random crypto!

اندیشه انتقادی

لوگوی کانال تلگرام critical_thought — اندیشه انتقادی ا
لوگوی کانال تلگرام critical_thought — اندیشه انتقادی
آدرس کانال: @critical_thought
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 4.89K
توضیحات از کانال

انتشار محتوای انتقادی و اطلاع رسانی در زمینه های
فلسفی اجتماعی و دینی
جهت مشارکت و ارائه مطالب به این آیدی مراجعه کنید :
@reza_abbasi_monhaser
گروه:
https://t.me/joinchat/He7X6WGKoSU4NDU0

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-03-09 19:34:09 تاملی در گونه‌های جدید نژادپرستی و دگرستیزی
علیه تحقیر دیگری

محسن آزموده


نژادپرستی فقط به این معنا نیست که به سیاهپوستان اجازه ندهیم به رستوران‌ها یا هتل‌ها وارد شوند، این‌هم که میان پناهنده‌های بلوند و چشم آبی با دیگران تمایز بگذاریم، مصداقی بارز و آشکار از نژادپرستی است. اینکه در رسانه‌ها یا شبکه‌های اجتماعی بگوییم اوکراین، افغانستان و عراق نیست و مردم این کشور اروپایی، «متمدن» هستند، مثال بارز و آشکار تحقیر دیگری و دگرستیزی است. این روزها در جریان حمله نظامی روسیه و اوکراین، مثال‌ها و مصادیق نژادپرستی و تحقیر دیگری زیاد به چشم می‌خورد. منحصر به یک طرف ماجرا یا اینجا و آنجای جهان هم نیست.
برای مثال در همان روزهای اول برخی به خیال خودشان به سنجش وضعیت افغانستان در جریان قدرت‌گیری طالبان با اوکراین حین حمله نظامی روسیه پرداختند و گفتند یا نوشتند: «دیدید؟ در افغانستان نیروهای نظامی و ارتش هیچ مقاومتی نکردند، رییس‌جمهورشان خیلی زود متواری شد، مردم فرار کردند و... اما در اوکراین رییس‌جمهور و دولت ایستادگی کردند، ارتش به مبارزه با نیروهای روس پرداخت و اکثریت مردم از دولت حمایت کردند و پایداری»! روشن است که این «شبه‌تحلیل»های دم دستی و مقایسه‌های ساده‌انگارانه بدون در نظر گرفتن شرایط و ویژگی‌های خاص دو ماجرا و تفاوت‌های سیاسی و جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی و اقتصادی، بیشتر به تخفیف ملت‌ها و کوچک کردن آنها می‌انجامد.
همچنین است وقتی برخی از مخالفان اوکراین یا موافقان با حمله روسیه، تصاویری از ردیف خودروها در بزرگراه‌ها را بازنشر می‌کنند یا عکس‌ها و فیلم‌هایی از پناهندگان این کشور را که می‌کوشند به هر طریقی از این کشور فرار کنند. این گروه هم زیر این عکس‌ها و تصاویر جملات یا تعابیری می‌نویسند، مبنی بر اینکه «ببین آدم‌های ترسو را، ببین مردم بی‌جربزه را، وطن و خاک‌شان را به راحتی رها کرده‌اند و فرار می‌کنند، اینها اگر میهن‌دوست بودند، این‌طور کرور کرور سرزمین‌شان را ترک نمی‌کردند و در برابر آنها که متجاوزین می‌نامند، ایستادگی و مقاومت می‌کردند و جان می‌باختند.»
برخی حتی کار را به جایی می‌کشند که شغل و حرفه سابق یک نفر را مسخره می‌کنند. کم نبودند و نیستند افرادی که کمدین بودن زلنسکی، رییس‌جمهور اوکراین را مستمسک قرار دادند و آن را دستمایه استهزا او و طرفدارانش کردند. ایشان برای تحقیر بیشتر، او را «دلقک» خطاب کردند! گویی از دید ارزشگذارانه و یکسویه ایشان کمدین بودن یا دلقک بودن شغل و حرفه‌ای زشت و ناپسند یا دست‌کم کوچک و حقیر است و لابد کسانی مثل چارلی چاپلین و باستر کیتون که به چنین حرفه‌هایی مشغولند، آدم‌هایی کم‌ارزش یا بی‌ارزش و فرومایه هستند. یادآور نگاه تحقیرآمیز و از بالای خانواده و پدر هانس شنیر، شخصیت اصلی رمان تحسین‌شده و پرمخاطب «عقاید یک دلقک» اثر هاینریش بل که درس تئولوژی را رها کرده بود تا به کار مورد علاقه‌اش یعنی بازیگری و ایفای نقش دلقک بپردازد، اما از سوی خانواده طرد شد. هانس شنیر، در این رمان، انسانی فرهیخته، آموزش‌دیده و کتابخوان است، توماس آکویناس و بوناونتوره و بیش از دیگر فلاسفه مدرسی قرون وسطایی، کی‌یرکه گور را می‌خواند، اما معتقد است که دل آدمیان را شاد کردن و خنده بر لبان ایشان آوردن، بسی مهم‌تر و ارزشمندتر است از مباحث ملال‌آور اسکولاستیک.
خلاصه این روزها آدم‌ها و گروه‌ها با انگیزه‌های سیاسی و برای تخریب یکدیگر، به هر دستاویز نژادی یا عقیدتی یا جنسیتی یا قومی و قبیله‌ای یا مذهبی یا طبقاتی متوسل می‌شوند. ابعاد و گستردگی این برخوردارها گاه آنچنان زیاد و متنوع است که تفاوتی میان طرفین ماجرا به چشم نمی‌خورد. همه تا می‌توانند از این ابزارها برای تبلیغ علیه یکدیگر بهره می‌برند. جالب است که مثل اکثر جنگ‌ها هر دو سو نیز مدعی حقیقت و بهره‌مندی از آن هستند و طرف مقابل را به دروغگویی و بی‌اخلاقی متهم می‌سازند. اما واقعیت این است تا زمانی که نگاه برابر به انسان‌ها به رغم تفاوت‌ها و اختلاف‌های آنها شکل نگیرد و به تعبیر هانا آرنت، سیاست ایزونوم (برابرخواه) میان افراد جامعه حاکم نشود و پارادایم یا گفتمان حاکم بر سیاست، همان نگاه رایج «رئال پلیتیک» مبتنی بر جدایی تام و تمام اخلاق از سیاست باشد، دم زدن از حقیقت سخن گزافی بیش نیست و این تنها زور و خشونت عریان است که در مواقع صلح ناپایدار با زرورق الزامات و بازدارندگی‌های حقوقی و قانونی حرف اول را می‌زند، اما در موقعیت‌های جنگی با پاره کردن این پوسته ظاهری، واقعیت تلخ و خشن خود را به شکل جنگ‌هایی نابرابر آشکار می‌سازد و آن تعبیر مشهور و ناامیدکننده آدورنو را به خاطر می‌آورد که «تاریخ جهانی حرکتی از بربریت به سوی انسان‌گرایی نیست، بل حرکتی است از تیر و کمان به بمب مگاتنی»

#یادداشتها
@critical_thought
3.6K views16:34
باز کردن / نظر دهید
2022-03-05 14:30:30 اوکراین و جنگ جهانی سوم

نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: نوید گرگین

هفته‌نامه‌ی نوول اُبزرواتور در پاریس: آیا دو جور پناه‌جو داریم؟ «خوب» و «بد»؟ یعنی آنهایی که شبیه به اروپایی‌ها هستند و بقیه؟ فیلسوف اسلونیایی توضیح می‌دهد که اعتبار اروپا و جهان در آینده‌ی ژئوپولیتیک می‌تواند منوط به این مسئله‌ی انسانی باشد.
اسلاوی ژیژک با پس‌زمینه‌ای که از فضای اروپای شرقی دارد و همچنین با توجه به تجربیاتی که در حوادثِ حوزه‌ی بالکان از سر گذرانده است دست کم یکی از کسانی‌ست که نوعی تجربه‌ی زیسته در مورد تحولاتِ فضای عمومی حاکم بر آن ناحیه از اروپا دارد. و بنابراین از تحولاتِ شرقِ اروپا بی‌خبر نیست. اما باید توجه کنیم که موضعِ تحلیلیِ او به این شناخت یا مستنداتی که پژوهشگرانِ حوادثِ آن منطقه جمع‌آوری می‌کنند مربوط نیست و از جای دیگری آب می‌خورد.

#مقاله
@filmosophy
@critical_thought
3.4K views11:30
باز کردن / نظر دهید
2022-03-03 18:40:06 ما مردم معمولی جهان؛ از یمن تا اوکراین

دکتر بابک خطی


واقعی‌ترین واکنش دولت‌ها نسبت گرفتار شدن اوکراین در تهاجم روسیه را می‌توان در نقشه‌ی پروازهای جهان در این روزها جستجو کرد. در حالیکه همه‌جای نقشه به نشانه‌ی عبور و مرور هواپیماها سیاه شده و جای سوزن انداختن نیست، کل جغرافیای اوکراین بر نقشه جهانی پروازها کاملا پاک است.
ناتوی بهت زده و خواب آلود فقط به عرصه جنگ نگاه و به اظهار تاسف بسنده می‌نمایند. از «من آنم که رستم بود پهلوان‌های» قبل درگیری و شاخ و شانه کشیدن‌ها خبری نیست.
غرب تنها به تحریم‌های مختلف بر علیه روسیه روی آورده است تا از فرصت درگیر شدن کشوری در جنگی نابودگر حداکثر استفاده را ببرد و در رسیدن به هدف بلندمدت و تقریبا همیشگی خود یعنی تضعیف روسیه گامی محکم به پیش بردارد‌ و در حالی این اقدامات به حساب مردم اوکراین فاکتور و بر سرشان منت نهاده می‌شود که چنین اقداماتی در حال حاضر هیچ فایده‌ای برای آنان که زیر باران موشک و گلوله‌ی دولت متخاصم روسیه هستند، ندارد. دقت در این عملکرد، میزان بیشرمی دولت‌هایی که در روز روشن خلف وعده کرده و در بزنگاه جنگ پشت این مردم را خالی کرده‌اند، مضاعف می‌نماید.
جهان این دورویی‌ها را البته کم ندیده است. چنانکه همین چند ماه پیش اتفاقی مشابه بر سر مردم افغانستان آوار شد و آمریکا و شرکایش به آسانی آب خوردن حال و آینده‌ی میلیون‌ها نفر از مردم این کشور را در قبال توافق با گروه بدون پرنسیپ و غیرقابل مذاکره‌ای چون طالبان، قمار کردند.
یک نکته مهم و قابل توجه هم این است که برخی از گروه‌های به ظاهر پیشرو! در سطح جهانی در حمله روسیه و دیکتاتوری مثل پوتین به اوکراین و این همه آوارگی و مرگ فقط وجه ضدیت آن با آمریکا را -به عنوان دولتی استثمارگر - از کل پازل انتخاب نموده و به تقدیس آن می‌پردازند.
در حالی‌که بدیهی است که عملکرد استثماری احتمالی یک طرف یک ائتلاف هرگز توجیهی برای اقدامات غیرانسانی و ددمنشانه‌ی طرف مقابل نیست و چنین تفکری چه از روی ساده‌لوحی چه از سر نادانی، اشتباهی بزرگ بوده، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.
در نهایت نیز چنانکه از ظواهر و شواهد امور در دنیای واقعی بر می‌آید، در یک جنگ، نابودی یک کشور و مرگ و آوارگی میلیون‌ها نفر در سایه‌ی شوم آن که هیچ نقشی در ایجاد آن نداشته‌اند، به طور کلی برای دولت‌های جهانی اولویت اصلی نبوده، تصمیم‌ها براساس دیگری گرفته می‌شود.
بنابراین باز این ما مردم معمولی جهان هستیم که با خودمان می‌مانیم و وظیفه‌ داریم که در هر جایی که هستیم و به هر روشی که می‌توانیم -در مقام یک وظیفه‌ی ابتدایی انسانی- به روشنگری و مخالفت در مورد جنگ‌های ویرانگر و انسان کشی اقدام و اهتمام نماییم و به هر شکل ممکن در برابر اقداماتی که در آن اطفاء هذیان‌های یک سیاستمدار و توسعه‌طلبی‌هایش زندگی میلیون‌ها انسان را متاثر از خود می‌کند، با تمام قوا بایستیم.
نگاهی به وداع‌های آخرین سربازان با خانواده‌های‌شان، ازدحام شدید در مترو و پناهگاه‌ها، جمعیت عظیمی که تنها جان خود را برداشته پشت مرزهای لهستان انتظار ورود می‌کشند و... سیاهی و پلیدی جنگ را به شفاف‌ترین شکل ممکن پیش چشمان‌مان نشان می‌‌دهد.
جنگ همه جا بد است چه وقتی در یمن و سوریه جان هزاران نفر می‌گیرد چه در افغانستانی که توسط طالبان اشغال شده است و این ما مردم معمولی دنیا هستیم که با انسان بودن و انسانی اندیشیدن هرطور که ممکن است باید، کاری بکنیم.
از یمن و سومالی گرفته تا افغانستان و اوکراین

#یادداشتها
@critical_thought
3.3K views15:40
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 14:19:14 چرا تحولات اخیر جهان درستی دیدگاه آنتی ناتالیسم را تایید می‌کنند

مهدی دولتی



بقول شوپنهاور آدمیزاد تمایل شدید و غلیظی به مثبت اندیشی و امیدواری بی‌پایه و اساس به آینده دارد و چه بسا آنچه علیرغم همه رنجها و مرارت‌های تاریخی نسل بشر را تا امروز ادامه داده و تکثیر کرده است، همین تمایل شدید به مثبت اندیشی و امیدواری به آینده بوده است. اما واقعیت این است که هر چند مثبت اندیشی خوب و پیش برنده است، اما وقتی این مثبت اندیشی پایه و اساس واقعی و درستی نداشته باشد، می‌تواند به ضد خود تبدیل شود و در نتیجه به بروز نتایج زیانباری بیانجامد.
درست است که در ظاهر از نظر تکنولوژیک آنقدر پیشرفت کرده‌ایم که به سفر به مریخ و سکونت در آن فکر می‌کنیم، اما همزمان واقعیت این است که در کره زمین بدجور گند زده‌ایم بطوریکه به فکر فرار از آن و سکونت در کره قابل سکونت دیگری افتاده‌ایم. هرچند این راه حل نیز ابتر و ناقص است چرا که انسان نابودگر پای در هر کجا که بگذارد بزودی آن را به ویرانه‌ای نازیبا تبدیل خواهد کرد.
از نظر پیشرفت‌های سیاسی و آزادی خواهانه نیز بسیاری به پیشرفت‌های رو به جلو در این زمینه امیدوارند و معتقدند دنیا در مسیر یکطرفه و بی بازگشت دستیابی به دموکراسی قرار دارد و هر سال کشورهای بیشتری به جمع کشورهای آزاد و دموکراتیک اضافه می‌شوند. اما متاسفانه شواهد واقعی چنین پیش‌بینی خوش بینانه‌ای را تایید نمی‌کنند. در این خصوص می‌توان به ناکام ماندن و به خزان افتادن جنبش آزادی‌خواهی بهار عربی در خاورمیانه، بازگشت و تسلط حکومت ارتجاعی طالبان در افغانستان، سرکوب شدید جنبش آزادی‌خواهی هنگ کنگ توسط حکومت توتالیتر کمونیستی چین، به خاک و خون کشیدن جنبش آزادی‌خواهی در میانمار توسط کودتاگران نظامی و در جدیدترین مورد نیز حمله حکومت دیکتاتوری روسیه به کشور مستقل و آزاد اوکراین اشاره کرد. همه اینها اثبات می‌کنند که جهان الزاما نه در روندی رو به جلو و پیشرفت و چه بسا در روند و مسیری معکوس و واپس‌گرا و ناامیدکننده قرار گرفته است و فراموش نمی‌کنیم که دو جنگ جهانی ویرانگر و خانمان سوز با کشته‌ها و آوارگان میلیون نفری نیز در همین صد سال اخیر روی داده‌اند و نه در قرون و اعصار گذشته و حمله روسیه به اوکراین نیز اگر بنا باشد با واکنش نظامی کشورهای غربی روبرو شود، می تواند آغازگر جنگ جهانی سوم و چه بسا نابودی کل کره خاکی باشد!
در ایران خودمان نیز وقتی در خرداد ۷۶ نسیم اصلاحات وزیدن گرفت بسیاری سرمستانه بشارت شروع دوره نوینی در تاریخ فرهنگی و سیاسی کشور را می‌دادند اما دیدیم که این نسیم بی رمق ۸ سالی بیشتر دوام نیاورد و در ادامه نه تنها گشایشی ایجاد نشد بلکه قشر متوسط جامعه که پایه گذار تحولات اصلاح طلبانه بود نیز با افزایش فشارهای کمرشکن اقتصادی دهه نود شمسی، رو به اضمحلال و نابودی نهاد و تقریبا تمامی دستاوردهای سیاسی و فرهنگی دوره اصلاحات به محاق رفت.
بنابراین متاسفانه علیرغم تمایل شدید مثبت اندیشانه بشر به امیدواری به آینده روشن، الزاما چنین آینده و چشم‌اندازی پیش روی او قرار ندارد و نبرد نیروهای خیر و شر در بسیاری از موارد نیز ممکن است به پیروزی و برتری نیروهای شر منتهی شود و آینده متفاوتی را برای بشریت رقم بزند. بنابراین واقع بینی (یا همان دیدگاهی که خوش بینان ساده لوح آن را به غلط بدبینی می‌نامند) ایجاب می‌کند بپذیریم آنتی ناتالیسم نه دیدگاهی منفی‌نگر و واپس‌گرا بلکه دیدگاهی محتاطانه و پیش دستانه نسبت به وقایع در حال اتفاق و پیش روی بشریت است. دیدگاهی که با در نظر گرفتن واقعیات عینی و پیش چشم ما، آینده را اگر نه تیره و تاریک بلکه حداقل مبهم و ناروشن پیش‌بینی و ارزیابی می‌کند و بر این اساس ترجیح می‌دهد ریسک فرزندآوری و بر عهده گرفتن مسوولیت پای گذاردن انسان‌هایی دیگر در این جهان نامطمئن و سرگردان را نپذیرد.

#یادداشتها
@critical_thought
3.0K views11:19
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 17:29:19 برای مردم اوکراین، اکثریتی که نمی‌خواهند قهرمان مرده باشند
وضعیت (غیر) اخلاقی

محسن آزموده


تصویر بزرگراه‌های شلوغ و ردیف بی‌انتهای ماشین‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید، ببین مردم اوکراین در حال گریز هستند! مقاومت نمی‌کنند! می‌گویم: کدام مقاومت؟ در برابر چه چیزی؟ مردم عادی، کارمند و معلم و فروشنده و خانه‌دار و دانشجو، با دست خالی و بدون پشتوانه، در برابر تانک و موشک و بمب چه کار می‌تواند بکند؟ فرانسه هم در جنگ جهانی دوم علیه تهاجم نظامی هیتلر سقوط کرد و شمار زیادی از مردم گریختند، مثل افغانستانی‌ها در برابر یورش نظامیان طالبان. از هفته‌ها پیش همه می‌گفتند که روسیه قصد حمله به اوکراین دارد و برای این کار برنامه‌ریزی کرده. می‌گفتند به حرف‌های ولادیمیر پوتین توجه نکنید، او راست نمی‌گوید، بهانه‌تراشی می‌کند، تاریخ‌سازی می‌کند، می‌خواهد در سایه جنگ ضعف و فتور خود و دولتش را پنهان کند، با اقدامات پوپولیستی می‌خواهد مردمانی را تحریک کند که از ناکامی‌های سیاسی و اقتصادی دهه‌های اخیر ناراضی هستند و سودای خام احیای مجد و شکوه خیالی پیشین را در سر می‌پرورانند. مخالفان می‌گفتند اینها «تحلیل» است و «غلط»! به تبلیغات رسانه‌ای توجه نکنید!
حالا جنگ شروع شده و اوکراین در آستانه سقوط است، بدون تعارف و بی‌هیچ پرده‌پوشی. نیروها و ادوات نظامی روس از مرزهای این کشور گذر کرده‌اند و یک به یک شهرهای آن را در می‌نوردند، هر جا با مقاومت مواجه شوند، بی‌اغماض آن را در هم می‌کوبند و از هیچ خشونتی فروگذار نمی‌کنند. هیچ کس نمی‌تواند تحلیل درست و دقیقی از آنچه قرار است رخ بدهد ارایه کند، چراکه همه ‌چیز موقوف است به آنچه در کله یک نفر می‌گذرد، پیرمردی تقریبا هفتاد ساله که بیش از بیست سال است به عناوین مختلف در راس قدرت روسیه است و همه نشانه‌ها گواه آنکه بعید است هیچ‌ وقت قصد کنار رفتن داشته باشد، به هر قیمتی و حالا احتمالا جنگ. این یعنی سرنوشت میلیون‌ها آدم به روانشناسی و زیست‌شناسی یک نفر بستگی دارد، یک نفر که هیچ کس را هم‌ردیف خودش و شایسته گفت‌وگو و مذاکره نمی‌بیند.
از دست مردم عادی، به ویژه در کشوری که مورد تهاجم و حمله قرار گرفته کاری بر نمی‌آید. اقلیتی که می‌توانند، چندی می‌گریزند و آواره می‌شوند و اگر وطن‌خواه باشند، احتمالا از سرزمین‌های دیگر، علیه کشور مهاجم اعتراض می‌کنند و کمپین راه می‌اندازند و راهپیمایی می‌کنند و نشریه منتشر می‌کنند و... اکثریتی هم که راه گریز ندارند، ناگزیر از سکوت و مقاومت خاموش هستند. مجبورند کشته شدن سربازان و شهروندان‌شان را ببینند، تخریب ساختمان‌ها و خانه‌های‌شان را شاهد باشند و حضور مزاحم و آزارنده و تحقیرآمیز تانک‌ها و نظامیان کشور مهاجم را تحمل کنند. جوان‌ترها و جان بر کف‌ها احتمالا گروه‌های کوچک و مخفی مقاومت تشکیل بدهند و در برابر نیروهای اشغالگر ایستادگی کنند. اکثریت اما ناگزیر از سکوت و بغض و زیستن زیر سایه زور بیگانگان هستند، آنها زندگی را دوست دارند و نمی‌خواهند قهرمان مرده باشند.
شرایط بغرنج است. سکوت در برابر آنچه در اوکراین رخ می‌دهد، مثل وضعیت‌های مشابهی چون فلسطین و افغانستان و چچن و وضعیت اویغورها در چین و مسلمانان میانمار، به لحاظ اخلاقی جایز نیست. از نقش مقصران پدید آمدن این وضعیت و همه نیروهای دخیل در آن خواه ناتو باشد یا روسیه یا دولت خود اوکراین، نباید غفلت کرد. اینها بحث‌های سیاسی است، آنچه از آن می‌گوییم، یک وضعیت غیراخلاقی است، کودکان و زنان و غیرنظامیانی که در برابر توپ و گلوله و تانک، بی‌پناه رها شده‌اند و چاره‌ای جز صبر و رضا ندارند. نگارنده به عنوان روزنامه‌نگار حوزه اندیشه و تاریخ، کاری به مناسبات سیاسی ندارد، سواد و تخصص ورود به این مسائل را هم ندارد. اما می‌داند که جنگ تحمیلی و تهاجم نظامی با هر بهانه و مستمسکی، از سوی هر کسی، در هر نظام ارزشی و فرهنگی، غیراخلاقی و نادرست است و قربانی اصلی آن مردمانی بی‌گناه و بی‌پناه!

#یادداشتها
@critical_thought
2.8K views14:29
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 16:47:34
آیا «تجاوز» روسیه به اوکراین اجتناب‌ناپذیر بود؟

اسلاوی ژیژک
ترجمه:‌ امیررضا گلابی


لینک مقاله:
http://thesis11.com/Article.aspx?Id=6573


#مقاله
@critical_thought
2.3K views13:47
باز کردن / نظر دهید
2022-02-24 01:38:22 انسان یا ناموس یعقوب زارعی (دکتری جامعه‌شناسی) همین چند وقت پیش بود رومینا، دختر نوجوان سلاخی شد،جنجالی به پا شد. صداها بلند شد اما این تب به فاصله چند هفته فروکش کرد و زن باز شد ناموس. و امسال پس از به آتش کشیدن گلاله در سنندج، قتل مبینا به دست همسرش…
2.6K views22:38
باز کردن / نظر دهید
2022-02-19 16:07:49 انسان یا ناموس

یعقوب زارعی (دکتری جامعه‌شناسی)


همین چند وقت پیش بود رومینا، دختر نوجوان سلاخی شد،جنجالی به پا شد. صداها بلند شد اما این تب به فاصله چند هفته فروکش کرد و زن باز شد ناموس.
و امسال پس از به آتش کشیدن گلاله در سنندج، قتل مبینا به دست همسرش با روسریش در رومشگان لرستان و اکنون سلاخی دختر نوجوان دیگری به نام مونا.
انگار جامعه ما عادت دارد فوری هیجان زده شود و فروکش کند.
زن و خانواده در طول چند قرن اخیر دچار تحولات اساسی شده است و اکنون دیگر جنس دوم نیست و دارای هویت انسانی و اجتماعی است.
اما چگونه از یک انسان کنشگر می‌توان به ناموس تعبیر کرد! این امر زمانی امکان پذیر است که یک امر مکان مند و زمان مند را به امری لازمانی و لامکانی تبدیل کرد و این امر به فاشیسم جنسیتی و سوژه شدگی زن منجر می شود سوژه ای که تحت استیلا و قدرت جامعه مردسالار متهم به نبودن و یا بودن در خدمت تام و تمام مردانه است و خاصیتی جز رفع نیاز جنسی مردانه و تولید نسل و خدمتگذاری مردان ندارد و تبدیل به ناموس و آبرو می شود و اختیارش در اختیار پدر و مادر و برادر و شوهرش است غیر از خودش و انسانیتش...
خانواده بعنوان بازتولید کننده این امر در تربیت چنان می کند که محبتش به دختر نه از روی انسانیت که از نوع ترحم به جنس دوم و ضعیف است و همین امر به بازتولید؛ سوژه گی زن بعنوان برده جنسی و خدمتکار و اسباب خوشگذرانی مردانه منتج می گردد.
بی‌تفاوتی زنان به یکدیگر نیز زمینه ساز وضعیت موجود است.
چگونه است که زنان جامعه برای استادیوم رفتن کمپین تشکیل می دهند اما برای احقاق حقوق زنان کاری نمی کنند؟و این ساز و کار فاشیسم تبدیل انسان به سوژه ای منفعل و در خدمت البته انسان مدرن نیز سوژه ای بیش نیست اما سوژه ای که در خدمت سوژه ای دیگر است چیزی نیستند چون بردگان انسان نما

#یادداشتها
@critical_thought
2.6K views13:07
باز کردن / نظر دهید
2022-02-16 12:19:16
اسلاوی ژیژک

بت‌وارگی کالا یعنی باور به این که کالاها اشیائی جادویی هستند و از قسمی نیروی متافیزیکی ذاتی برخوردارند _ امری نیست که صرفاً در ذهن ما باشد، یعنی به صورت درک(غلط) ما از واقعیت، بلکه در خود واقعیت نهفته است. (به شباهت دقیق این مفهوم با مفهوم لکانی فانتزی به‌عنوان عنصر مقوم هرگونه عمل جنسی《واقعی》توجه کنید: از نظر لکان عمل جنسی《عادی》ما دقیقاً به معنای《استمناء با یک شریک جنسی واقعی》است، به‌نحوی که می‌توان گفت طی آن ما نه با یک دیگری واقعی بلکه با آن دیگری‌ای رابطه برقرار می‌کنیم که به ابژه‌ی فانتزی ما تقلیل یافته است؛ ما تا آن‌جا دیگری را می‌خواهیم که با مختصات فانتزی ساختاربخش میل ما جور باشد).

ما و مانیفست کمونیست
@critical_thought
2.6K views09:19
باز کردن / نظر دهید
2022-02-16 12:19:03 گل‌آلود کردن درخواستهای شفاف فرهنگیان!

دکتر بابک خطی(طبیب و فعال اجتماعی)


خواسته‌های جامعه‌ی فرهنگیان به مدنی‌ترین و خشونت‌پرهیز ترین شکل ممکن انجام شده است و روش آن نیز کاملا منطقی و برپایه‌ی موازنه‌ی منفی یعنی به گونه‌ای بوده است که در هیچ برهه‌ای، خواهان تقسیم فقر و ایجاد برابری با کم کردن حقوق و مزایای سایر صنوف زحمتکش نشده‌، بلکه همواره خواسته‌اند سهمشان در میزان حقوق و مزایا معقول باشد و تحقق آن را نیز با اجرای صحیح روش رتبه‌بندی، شدنی می‌دانند.
افراد و گروههایی اما گویی قصد دارند با منحرف کردن این خواسته‌ی شفاف که با روشی کاملا مدنی درحال پیگیری است به اهداف دیگری دست یابند.
یکی از این موارد ایجاد اختلاف بین دو دسته‌ی مهم متولی آموزش کشور یعنی فرهنگیان و اساتید دانشگاه و کوبیدن بر طبل دشمنی نداشته و تخاصم القایی بین این دو گروه فرهیخته است.
در حالی‌که خواسته‌ی جامعه فرهنگیان کشور همواره پای فشردن بر افزایش حقوق خود بوده و هیچوقت کاهش حقوق و مزایای اعضای هیات علمی نبوده است.
از طرف دیگر اعضای هیات‌علمی بر اساس کدام دلیل عقلی باید مخالف بهبود شرایط و افزایش حقوق و مزایای به حق یک گروه شغلی باشند، خصوصا وقتی این گروه از همکاران و همقطاران آنان در بخش آموزش و پرورش و در کسوت مشابه معلمی باشند.
جز رسیدن حق به حقدار مگر قرار است چیزی از شان و منزلت اعضا هیات علمی کم شود که بخواهند مخالف حقوق و مزایای فرهنگیان باشند؟
یکی دیگر از این موارد ایجاد اختلاف بین گروه مورد احترام معلمان با پزشکان، وکلا و ... و القای این مساله است که دریافتی معلمان بخاطر این گروهها کم است!
درحالیکه محتوای بودجه‌های سالانه کشور و محل اعتراض فرهنگیان بدان و خواسته‌ی روشن و بدون شبهه‌ی اصلی آنان - که همانا رتبه‌بندی است- کاملا مشخص بوده، جای شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذارد و اساسا ربطی به پزشکان،وکلا و ... ندارد.
اصلا اگر فرضا چنین چیزی هم باشد برای مطرح کردن آن مگر تشکیلات منظم و مثال‌زدنی صنفی فرهنگیان تریبون مستقیم و سخنگو ندارد یا اساسا با کسی تعارف دارد که نیاز به فرصت‌طلبان دوزیست و سخن‌چینی برای طرح چنین موضوعی باشد.
پرشکان و وکلا نیز که دانش‌آموخته محضر همین گروه فرهیخته -فرهنگیان- هستند طبعا از جان و دل خواهان بهبود اوضاع و شرایط معلمان هستند و اساسا چرا باید خواهان چیزی جز این برای کسانی باشند که از دامان آنان و در سایه تدریس و راهنمایی‌های‌شان به موقعیت فعلی رسیده‌اند.
اما عده‌ای که برخی از آنها به نظر مامور به تخریب حق‌طلبی فرهنگیان و به بیراهه کشیدن خواستهای منطقی آنان و برخی دیگر احتمالا از کسانی هستند که کمال مطلوب را در هیات علمی یا وکیل و طبیب شدن می‌دیده‌اند -که در واقع آش دهانسوز و چیز خاصی هم نیست- و به هردلیل به خواسته‌ی خود نرسیده‌اند برای جبران عقده‌های خود به ایجاد اختلاف بین این گروههای مرجع و مورد احترام جامعه دامن می‌زنند تا از نمد ایجاد فضای تفرقه و بدبینی مصنوعی و القایی بین آنها کلاهی برای مطرح کردن خود و اطفای ناکامی‌شان بدوزند و خودی نشان دهند.
اگر این افراد حداقلی از حسن‌نیت را هم دارند چرا درست و حسابی پیگیر جاانداختن خواست روشن فرهنگیان که اجرای طرح رتبه‌بندی است و همه جا آن را با صدای رسا اعلام کرده‌اند،نیستند و به جای آن ایجاد حاشیه‌های اختلاف برانگیز می‌پردازند؟
برای جلوگیری از این خط انحرافی، اولا شایسته است اعضای مشاغل و حرفه‌هایی چون اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها، وکلا و پزشکان در کنار حمایت‌های شخصی و جسته و گریخته، به صورت منسجم و متمرکزتری و ترجیحا از طریق نهادهای صنفی خود همراهی و همگام بودن خود با فرهنگیان و حمایت از خواسته‌های آنان را اعلام کنند تا جایی برای نفوذ این خط انحرافی باقی نماند.
ثانیا اینکه افراد این گروههای حرفه‌ای یعنی معلمان و اساتید دانشگاه و وکلا و اطبا و ... مراقب این خط باشند و با پرهیز از افتادن در این دام آغشته به دورویی و نفاق، گزک به دست فرصت‌طلبانی ندهند که عامدانه یا غیرعامدانه بر خلاف جهت خواست حق‌طلبانه‌ی فرهنگیان کشور حرکت می‌کنند و به دنبال ایجاد حاشیه و دور شدن آنان از هدف اصلی هستند.
به طور کلی گفتمان‌هایی که به جای پیگیری حقوق گروههای مختلف شغلی به دنبال در تقابل قرار دادن این گروه‌ها و ایجاد جنگ بین مشاغل مختلف هستند، مشکوک بوده و به ایجاد جنگ بیحاصل بین رشته‌های مختلف و دور شدن از هدف اصلی انجامیده و در زمین عدم به ثمر رسیدن خواسته‌های صنفی گروه‌های مختلف شغلی اعم از فرهنگیان، کارگران، پرستاران و ... نقش بازی می‌کند.

#یادداشتها
@critical_thought
2.4K views09:19
باز کردن / نظر دهید