2018-03-13 14:51:25
تقدیم به تمام کودکان دهه پنجاه و شصت
من پُرم از خاطرات وقصه های کودکی
اینکه روباهی چگونه، میفریبد زاغکی
قصهی افتادن دندان شیری از هُما
لاک پشت و تکه چوب و فکرهای اُردکی
قصه ی گاو حسن، دارا و سارا و امین
روز بارانی، کتاب خیس کُبرا طِفلکی
تیله بازی در حیاط و کوچه و فرشِ اتاق
بر سر کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی
چای والفجر و ،سماور نفتی کنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد، استکان بی نلبکی
سکه ها و پولهایم ، ثروت آن دوره ام
جمع میشد اندک اندک، در درون قُلکی
داستان نوک طلا با مخمل و مادربزرگ
در دهی زیبا که زخمی گشته،بچه لَکلَکی
حاج زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش
یاد دوران اوشین و نقطه های برفکی
هشت سال از دوره شیرین، اما تلخ ما
پر ز آژیر خطر ، با حملههای موشـکی
آرزوها کوچک اما در نگاه ما بزرگ
آرزویم بوده من هم،جبهه باشم اندکی
تا کجاها میبرد این خاطره امشب مرا
کاش میرفتم به آن دوران خوبم دزدکی
یاد آن دوره همیشه با من و در قلب من
من بیاد و خاطراتت زنده ام ای کودکی
@Danashoo
100 views ⓢⓐⓝⓐ , edited 11:51