Get Mystery Box with random crypto!

آکادمی پژوهشِ مجید حیدری چروده

لوگوی کانال تلگرام drcharvadeh — آکادمی پژوهشِ مجید حیدری چروده آ
لوگوی کانال تلگرام drcharvadeh — آکادمی پژوهشِ مجید حیدری چروده
آدرس کانال: @drcharvadeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.33K
توضیحات از کانال

کانال رسمی آموزش روش تحقیق کمی و کیفی و آمار به مسئولیت مجید حیدری چروده
لطفا برای مشاوره روش تحقیق و آمار با واتساپ یا همراه اول من 09153162260 تماس بگیرید
تماس با مدیر کانال @charvadeh
لینک عضویت https://telegram.me/Drcharvadeh

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-02 16:15:21 فایل صوتی سخنرانی دکتر علی صاحبی، مربی ارشد مؤسسه‌یِ ویلیام گلسر،با موضوع «گستره‌یِ حال‌آگاهی: از توجه کنج‌کاوانه تا رفتار مشفقانه و زندگی مسئولانه» | تهران - ۶ مرداد ۱۴۰۱
———————————
موضوعات مطرح‌شده در این سخنرانی:
1:24 امروزه بشر با اَبرپیچیدگی‌ها سر و کار دارد
5:00 نظر ویلیام جیمز درباره‌یِ «توجه» و پرسه‌زنی ذهن
6:06 مطالعه‌ای مهم درباره‌ی پرسه‌زنی ذهن و ارتباط آن با شادکامی و ناشادی
15:36 ذهنِ پرسه‌زن یک ذهنِ ناشاد است
18:34 بهترین معادل فارسی برای لفظ مایندفولنس
19:41 برخی از مشکلات حال‌آگاه نبودن
22:57 تمرین عملی برای فهم مفهوم حال‌آگاه بودن
25:51 ذکر مثالی از مولانا
29:38 کمک مایندفولنس به بهبود روابط و مواجهه با چالشها
30:37 کمک مایندفولنس به مدیریت بهینه‌یِ رفتار و پیش‌گیری از اعتیادها
34:18 استفاده از مایندفولنس برای درگیرکردن توجه به خود زندگی
37:58 حال‌آگاهی یک نگرش توأم با پذیرش است
39:55 پنج اصل بنیادین نگرش مایندفولنس
———————————
کانال حکمت زندگی: @hekmat_zendegi
372 views13:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-23 15:25:20 آسیب شناسی نخبگی در ایران
محسن رنانی - شهریور 95
به همه آنانکه فرزند زیر 18 سال دارند توصیه می کنم

اگر جامعه ای در هر کدام از ویژگی‌های انسانی، اخلاقی و فیزیولوژیک تا حدود سه درصد آدم‌های بالاتر از دامنه نرمال و تا حدود سه درصد آدم های زیر دامنه نرمال باشد یک جامعه طبیعی، نرمال و پویا است. اما اگر این درصد خیلی بالاتر بود این جامعه به سمت بیماری می رود. مثلا هر جامعه ای از یک سو به دو سه درصد راهبه، عارف، تارک دنیا و زاهد گوشه نشین نیاز دارد و از سوی دیگر نیز به دو سه درصد دزد و قاچاقچی و گانگستر. ما اگر حجم بزرگی از یک جامعه دزد و قاچاقچی باشند یا حجم بزرگی از یک جامعه راهبه و عارف و تارک دنیا باشند، در هر دو صورت این جامعه مریض است.

نرمال بودن برای فرد، از نخبه بودن مفیدتر است و نخبه بودن افراد البته برای جامعه مفیدتر است و اینجاست که سیاستگذار باید تعادلی بین این دو ایجاد کند و نگذارد نخبه بودن فرد موجب آسیب به او بشود.

فاصل صوتی کامل را از اینجا دانلود کنید
354 viewsedited  12:25
باز کردن / نظر دهید
2022-06-15 11:25:00 امیدبخش ولی محتاطانه

اعتماد ۲۵ خرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

در میان اخبار منفی و ناامیدکننده‌ای که این روزها شنیدیم، خبر استعفا و شاید بهتر است بگوییم برکناری محترمانه وزیر کار را باید محتاطانه خبری امیدبخش تلقی کرد، زیرا روشن بود که برداشتن او یا هر وزیر دیگری برای دولت آقای رییسی هزینه سیاسی خواهد داشت که پرداخت چنین هزینه‌ای نیازمند شجاعت سیاسی است، و به طور قطع این اتفاق می‌تواند برای چند وزیر بی‌تجربه و کم‌اثر دیگر نیز رخ دهد و باید هزینه سیاسی این تغییرات را کم کرد، زیرا هیچ نیروی اصلاح‌طلبی خواهان شکست این دولت نیست، موفقیت آن خواست همگانی است، ولی این موفقیت یا شکست بیش از همه به دست خودشان است.

باید افراد و نیروهای متوهم را که جز زیان اثر دیگری ندارند، تغییر دهند. امور کشور و اقتصاد آن، محل کارآموزی و یا آزمون و خطای افراد متوهم نیست. واقعیت‌های اقتصادی خود را بر هر شخص و گروه و دولتی تحمیل می‌کند.

همان روزی که متوهمانه می‌گفتند اگر چنین و‌چنان کنیم به راحتی به مقام‌های اول و دوم اقتصاد جهانی می‌رسیم، یا با یک میلیون تومان ایجاد شغل می‌کردند! یا با ارزپاشی چند صد میلیونی، قیمت آن را به زیر ۱۵ هزار تومان می‌آورند، یا لامبورگینی تولید می‌کردند، یا اثرات تحریم را نفی و مسخره می‌کردند، باید از میدان تعیین سرنوشت این ملت کنار زده می‌شدند، زیرا کسی که چنین گزاره های را بگوید و همه بدانند که متوهمانه بوده ولی از شرم سر به زیر نیندازد نشان از موضوعی فراتر از توهم است.

در هر حال به هر دلیلی آنان بر سرنوشت این کشور حاکم شدند، حالا که از آن تصمیم عدول کرده‌اند، باید حمایت کرد. ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است، مشروط بر اینکه این ماهی پیش از صید نمرده و فاسد نشده باشد.

از این رو از تصمیم رییس جمهور باید حمایت و درخواست کرد که مجموعه تیم اقتصادی دولت را بازسازی و عقلانیت اقتصادی را بر آن حاکم کند، و به جای ۷۰۰۰ صفحه برنامه ۷ خط یا گزاره روشن در اقتصاد ارایه شود و تیم اقتصادی بر محور آن حرکت نماید.

مهم‌ترین آن تأکید بر سیاست نادرست قیمت‌گذاری از جمله ارز و انرژی است که بلای جان اقتصاد شده، مسأله اصلاح سیاست خارجی، مکمل ضروری برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور است. کنترل تورم از نان شب واجب‌تر است. باید ترسید از اینکه مهار تورم و نقدینگی رها شود.

از نظر سیاسی و اجتماعی احتمالا تابستان گرمی پیش رو داریم. گرمای سیاست این تابستان مشکل‌آفرین خواهد بود ولی قابل حل است، مشروط بر اینکه برای افزایش اعتماد عمومی اقدامی عاجل به عمل آید.

آقای رییسی و مسئولین حکومتی بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که رضایت و ارزیابی و رویکرد مردم نسبت به امور و دولت چگونه است و در حال تنزل شدید است. این حملات عجیب و خبرسازی‌ها علیه سیاستمداران سابق برای توجیه وضع کنونی نه منصفانه است و نه حتی موثر.

همین وزارت کار نمونه خوبی است که چرا در وزارتخانه‌ای که شعارهای آنچنانی می‌داد، مسئول حراست جدید آن را در مدت کوتاهی برکنار کردند، و صدایش را هم در نیاوردند؟! از این موارد فراوان است. بترسید از کسانی که شعارهای مفت می‌دهند. از گذشته عبور کنید و خود را رها سازید، نگاه را به آینده باید برد.

باید در جهت درست عمل کرد. نگاهی به همین معاونان جدیداً منصوب شده وزارت کار بیندازید و آنان را با معاونان قبلی مقایسه کنید تا متوجه عمق تفاوت‌ها شوید. این چه سیاستی است که در مدت کوتاهی کارمندان ستادی وزارتخانه را به تظاهرات علیه وزیر مجبور می‌کند؟ اینها هزینه‌های سیاسی و روانی جدی برای دولت دارد و داشته است.

آقای رییسی و همکارانشان باید اطمینان داشته باشند که هر گاه اقدام درستی در جهت خیر مردم انجام دهند، اکثریت از آن حمایت خواهند کرد و نگران اقلیتی مخالف‌خوان نباشند، به قول امام علی (ع) خشم عامه مردم خشنودی خواص را بی‌اثر می‌سازد و ناخشنودی خواص، با رضایت عموم مردم جبران‌پذیر است.
489 views08:25
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 15:01:04 دادگاه علنی متروپل

محمد فاضلی - جامعه‌شناس

یک. فروریزی متروپل آبادان در روز روشن اتفاق افتاد اما فرایندهایی که منجر به فروریزی متروپل شدند، همگی در تاریکخانه فساد، ناکارآمدی، نقص قوانین و ناتوانی دستگاه‌های ناظر در اعمال نقش نظارتی رخ داده‌اند. جامعه باید فرایندی را طی کند که نوری بر این تاریکخانه بتاباند.

دو. متروپل ساختمانی است که بعد از تدوین و انتشار گزارش ملی پلاسکو ساخته شده است. سؤال مهمی است که چرا تدوین یک گزارش ملی، و خیلی از قوانین و مقررات ملی، هیچ تأثیری بر بهبود وضعیت ساخت ساختمان نداشته است. این سؤال باید در دادگاهی علنی پاسخ بگیرد.

سه. هم‌نسلان من احتمالاً به یاد دارند که در فاصله جلسه اول ۱۷ خرداد تا ۲۰ تیر ۱۳۷۷ هفت جلسه دادگاه غلامحسین کرباسچی شهردار پیشین تهران از تلویزیون پخش شد. اگر پرونده غلامحسین کرباسچی با اتهام‌های مالی ارزش پخش از تلویزیون داشته است، دادگاه متروپل حتماً و ضرورتاً مستحق چنین مواجهه‌ای با آن است.

چهار. اگر دادگاه رسیدگی به فروریزی متروپل آبادان نیز همان گونه برگزار شود و این بار به صورت زنده از تلویزیون پخش گردد، می‌توان به تابیدن نوری بر تاریکخانه فساد، ناکارآمدی، نقص قوانین و ناتوانی دستگاه‌ها امیدوار بود.

پنج. گزارش‌هایی نظیر «گزارش ملی پلاسکو» زمانی اثرگذار خواهند شد که نتایج آن‌ها بر دادگاه‌ها و پاسخ‌گو ساختن مقصران و قصورکنندگان تأثیر داشته باشد.

شش. حق مردم آبادان، خوزستان و ایران است که در دادگاهی علنی و قابل دسترسی برای همه مردم ایران (از طریق پخش زنده) در جریان فرایندهای منجر به فروریزی متروپل قرار گیرند. اصلاح و اعتمادسازی می‌تواند از این نقطه شروع شود.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad
575 views12:01
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 16:32:28
مفهوم کنترل در روش های پیشرفته آماری

یکی از کلیدی ترین مفاهیم در روش های آماری پیشرفته ای نظیر رگرسیون یا تحلیل واریانس عاملی، کووریانس و ... مفهوم متغیر کنترل است. در این ویدیو علاوه بر رفع ابهام از این مفهوم به روش های نمونه گیری و آماری که برای کنترل متغیرهای مزاحم استفاده می شود پرداخته شده است.

آکادمی پژوهش مجید حیدری چروده
1.0K views13:32
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 15:56:52
معرفی پرکاربردترین روشهای تحلیل واریانس پیشرفته.

در این ویدیو به معرفی اجمالی روشهای پیشرفته تحلیل واریانس پرداخته شده است:
1-تحلیل واریانس عاملی
2-تحلیل کوواریانس
3-تحلیل واریانس یک طرفه برای اندازه گیری مکرر
4-تحلیل واریانس عاملی برای اندازه گیری مکرر
5-تحلیل کوواریانس برای اندازه گیری مکرر

برای دانلود ویدیوهای هر یک از دروس بالا اینجا را کلیک کنید.

کانال تلگرامی آکادمی پژوهش مجید حیدری چروده
905 viewsedited  12:56
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 12:55:28
معرفی فشرده طرح های اصلی و مدلهای پرکاربرد روش تحقیق ترکیبی

در این ویدیو روش تحقیق ترکیبی در قالب 4 طرح معرفی شده است و در هر یک از طرحها یکی از مدل های پرکاربرد ارائه شده است:
1-طرح همسوسازی - مدل همگرا
2-طرح تو در تو - مدل آزمایشی
3-طرح تبیینی - مدل پیگیری تبیین
4-طرح اکتشافی - مدل تدوین ابزار

لینک دانلود دوره درسگفتارهای روش تحقیق ترکیبی از سایت آکادمی پژوهش مجید حیدری چروده

کانال تلگرامی آکادمی پژوهش مجید حیدری چروده
782 viewsedited  09:55
باز کردن / نظر دهید
2022-04-03 08:57:13 عبدالکریم سروش

در سوگ آن استاد آزاده و دردمند

مرحوم علی رضاقلی را پیش از انقلاب در پاریس دیدم و شناختم. در جلسه ای از اعتزال و اشعریت سخن می گفتم، او را خوش افتاد و پس از آن التفات و ارتباطش با من بیشتر شد. پس از انقلاب، دیدار و پیوندمان فزونی گرفت . در همه جلسات دروس مسجد امام صادق (۱۳۶۵- ۱۳۷۳) شرکت می کرد و گاه گاه مرا به نقدی یا توصیه ای می نواخت هنوز یادداشتهای بلندش را دارم که با قلم خودکار سرخ می نوشت. در یکی از آنها بود که به من هشدار داد که فلانی صدایت را خفه خواهند کرد. به تاریخ بلند نخبه کشی در ایران نظر کن و هوشیار باش! و این مدتها قبل از آن بود که کتاب کامیاب جامعه شناسی نخبه کشی منتشر شود و از اقبالی بلند برخوردار گردد. هم بر اثر شرکت در دروس آن مسجد بود که مباحث «علل اقبال به انبیا» را به صورت کتابی آراسته و تنقیح شده نزد من آورد تا به طبع برسانم و اینک خلاصه ای از آن در آیین در آیینه در آمده است. دروس «فلسفه علم الاجتماع » مرا نیز ویراستاری کرد و به دست انتشار سپرد.

در آزادگی او همین بس که در اجلاسیه انجمن جامعه شناسی ایران در اصفهان؛ در آن سالهای تاریک وزارت فلاحیان و غوغای اشرار حزب الله؛ وقتی رئیس دانشگاه اصفهان سخنان ناروا و ناجوانمردانه ای علیه من گفت، تنها او بود که قد برافراشت و دفاعی جانانه از علم و آزادی کرد و آن ناسزاگو را بر جای خود نشاند. هم در آن سالهای برآشوب که سنگ فتنه از منجنیق فلک می بارید و انصار حزب الله و اشرار بسیج مانع از ورود من به دانشگاه می شدند، به طوری که گاه به صورت خوابیده در وسیله نقلیه یکی از دوستان وارد دانشگاه می شدم، و

به سر کلاس می رفتم، او بود که گاه سرفرازانه از میان غوغائیان می گذشت و به جای من به کلاس می رفت. او که هم جامعه و تاریخ ایران را و هم جامعه شناسی غربی و معاصر را آزموده و دانسته بود، استادانه و دردمندانه بر آن بود که تطبیق ناسنجیده احوال و شئون جوامع بیگانه (که در علوم انسانی شان مندرج و منعکس است) بر جامعه ایران، نظرا و عملا جهل و عجز مرکب می آورد، و لذا بر آن شده بود که با رفتن به دل تاریخ و ادبیات، ویژگی های «جامعه غارتی ـ غنیمتی» ایران و ارزشها و دلبستگی ها و ضعف ها و قوت هایش را به دست آورد و آن را دست مایه دانش اجتماعی نوینی سازد. می گفت نگاه مردم ایران به کار، به پول، به دین و به تاریخ پاک با نگاه مغرب زمینیان معاصر فرق دارد و لذا تا از درون چشم این مردم به این مقولات ننگریم، در مقام تفسیر و تغییر جامعه ناتوان و ناکام خواهیم ماند. در مکالمات و مباحثاتی که با او داشتیم نکته های بسیار از او آموختم و به خصوص نقش مغفول الهیات در شکل بخشیدن به تاریخ، و نقش تاریخ در شکل بخشیدن به الهیات را بهتر کاویدم و دریافتم.

نزدیک پانزده سال پیش که برای آخرین بار دیدمش، دریافتم که به جد در کار تهذیب نفس و برگرفتن توشه سفر آخرت است و این را به تصریح و تلویح می گفت. حشر و نشرش با دیگران کمتر شده بود و سر به درون برده بود و خود را می کاوید و با خود درمی پیچید. اینک که سفرناسوت را به سر آورده و به اقلیم هشتم بانهاده است، لاجرم ثمرات مجاهدت با نفس را از درخت مشاهدت برمی چیند و در سایه لطف لایزال حق می آرمد و به زبان حال و قال می خواند؛ يا ليت قومي يعلمون بما غفر لي ربي وجعلني من المكرمين (یس، ۲۶ و ۲۷)؛ ( ای کاش قوم من می دانستند که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد).

رحمت و رضوان حق بر او باد که چون شقایق با داغ زاده بود و دردمندانه بر داغ های دیگران می نگریست و می گریست و استادانه در خدمات علمی کوشا بود و رنج خود و راحت یاران را می طلبید و در آرزوی ایرانی آزاد و آباد سر بر زمین نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. رحمة الله عليه رحمة واسعة

فروردین ماه ۱۴۰۱
821 views05:57
باز کردن / نظر دهید
2022-03-19 07:20:43 صدای تشویق دوها و صفرها خاموش شدند. بخشی، تنها مانده بود. در ته مغزش تمام فیلسوف‌ها و جامعه‌شناس‌های تاریخ فریاد می‌زدند و التماسش می‌کردند که روی کاغذ رهایشان کند اما دست بخشی به نوشتن نمی‌رفت. به بارم نمره‌ها خیره شده بود. سؤال آخر دو نمره داشت. ناگهان هشت و یک به دنیایش حمله کرده بودند و بخشی هیچ سلاحی برای مبارزه نداشت.
همه‌ی ما تا همین امروز دلیل کاری که کرد را نفهمیدیم. فرهاد می‌گوید خواست حال آقای حیدری را بگیرد. سبحان فکر می‌کند بخشی توی خانه‌شان مشکلی داشته و من فکر می‌کنم بخشی نمی‌خواست تسلیم یک و هشت شود! صفر برایش آشناتر از هر عدد دیگری بود.
بخشی ناگهان بلند شد، برگه‌اش را از وسط جر داد و از کلاس بیرون رفت!
  سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
749 views04:20
باز کردن / نظر دهید
2022-03-19 07:20:30 بخشی، از نقطه‌ی اول کتاب تا نقطه‌ی آخرش را حفظ می‌کرد. حتی جمله‌های زیر عکس آن آقا را! پاورقی‌ها را هم همینطور. توی حیاط یک گوشه می‌نشست، کتاب‌ها را لای زانوهایش می‌گرفت و همانطور که مشغول گاز زدن به ساندویچ‌اش می‌شد، حفظ می‌کرد و حفظ می‌کرد و حفظ می‌کرد.
از دبستان معدلش را بیست نگه داشته بود. کارنامه‌اش رقص منظمی بود از دو و صفر.
ریاضی دو و صفر. ادبیات دو و صفر. زیست‌شناسی دو و صفر. حرفه و فن دو و صفر.
دنیایش لابه‌لای همین حفظ کردن‌ها خلاصه می‌شد و دوها و صفرهایی که منظم کنار یکدیگر می‌آمدند. آنقدر دنیایش از دیگران جدا بود که عملاً نامرئی بود. حتی امروز که دارم این‌ها را می‌نویسم به خاطر ندارم که روی کدام نیمکت می‌نشست. تنها چیزی که ازش به یادم مانده یک سمعک است. توی مدرسه‌ای که همه‌مان باید شبیه به هم می‌بودیم، همه باید پیراهن آبی و کت سورمه‌ای به تن می‌داشتیم و کله‌های همه‌مان پاییز و بهار با نمره‌ی هشت و زمستان با نمره‌ی دوازده کوتاه می‌شد، داشتن یک نقص یا تفاوت خیلی به چشم می‌آمد. شاید اگر من به جای نویسنده یک نقاش می‌شدم الان جلوی شما یک تابلوی شلوغ پلوغ بود از یک گوش مجهز شده به سمعک و دوها و صفرهایی با سایزها و رنگ‌های مختلف که دور این گوش می‌رقصیدند.
دو و صفر. دو و صفر. دو و صفر...
هروقت چشمم به بخشی می‌افتاد یا مشغول جویدن ناخن شصت دست راستش بود یا مشغول حفظ کردن. گاهی هم هردو را با هم انجام می‌داد. دیگر حفظ کردن تفریحش شده بود و حتی وقتی هیچ امتحان و تکلیفی هم در کار نبود بخشی حفظ می‌کرد؛ کلمه‌های عربی آخر کتاب را، جدول عناصر جناب مندلیف را، فعل کَتَبَ را در چهارده صرف مختلف، ترتیب شستشوی غسل جنابت را، تعداد لایه‌های زمین، دوره‌های زمین‌شناسی و معادله‌ی خطی و درجه دو را. همیشه چیزی برای حفظ کردن بود. برای بخشی همیشه کلمه‌ای در جایی منتظر بود تا حفظ شود و دو و صفرهای سرگردانی در هوا معلق بودند تا روی کارنامه‌ی سفید و تمیز و بدون لک بخشی بنشینند.
دو و صفر. دو و صفر. دو و صفر...
بخشی در این سکون لذت‌بخش حفظ می‌کرد، ناخنش را می‌جوید و راضی بود. تا این که تجاوز اولیه‌ی دراماتیک اتفاق افتاد.
آن تجاوز معلم جامعه‌شناسی‌مان آقای حیدری بود. آقای حیدری یک آنارشیست نصفه و نیمه بود. مثل همه‌ی نصفه و نیمه‌های نسل ما نه آنقدر آنارشیست بود که عطای معلمی را به لقای آن ببخشد و نه آنقدر مطیع و توده‌وار بود که به درس دادن کتابی که هر سال در آن جای خوب‌ها و بد‌ها عوض می‌شود راضی باشد.
آقای حیدری کتاب درسی را به گوشه‌ای انداخت. بیشتر تمرکزش را روی کتاب‌های غیر درسی گذاشت و بحث کلاسی و کنفرانس و این قبیل داستان‌ها. این شوک اولیه، بخشی را تا حد زیادی به هم ریخته بود. ناخن شصت دست راستش عملاً از بین رفته بود و چندبار پدرش به مدرسه آمده بود و از نحوه‌ی آموزش آقای حیدری شکایت کرده بود. با این همه، بخشی کم نیاورد. یک آخر هفته رفته بود بلوار سعدی و تمام کتاب‌های جامعه‌شناسی عالم را خریده بود. تمامشان را حفظ کرد. بیشتر از خود آقای حیدری از گیدنز و اسپنسر حفظیات داشت و یک روز پای تخته یک نفس چهل دقیقه در باب انواع خودکشی از نظر امیل دورکیم حرف زد، بدون اینکه واقعاً بداند چه می‌گوید و ما بفهمیم بالاخره اگر خودمان را بکشیم خودخواهانه‌ست یا دگرخواهانه!
خلاصه به هر ضرب و زوری بود دوها و صفرها را از خودش شرمسار نکرد. نمره‌های کلاسی‌اش ترکیب ارزشمندی از دو و صفر ماند تا اینکه تجاوز ثانویه اتفاق افتاد!
امتحان ترم اول از راه رسید. آقای حیدری سؤال‌ها را از جزوه‌ی خودش داده بود. آن روز جزوه‌ی بخشی آرزوی همه‌مان بود. یک نقطه کم و زیاد نداشت. بخشی از هرچه آقای حیدری گفته بود و تحلیل کرده بود نت برداشته بود. یک عطسه جا نیفتاده بود. بخشی تا لحظه‌ی پخش شدن برگه‌ها گوش‌هایش را گرفته بود و زیرلب جزوه را حفظ می‌کرد. گاهی که چشمم بهش می‌افتاد می‌دیدم چشم‌هایش را بسته بود و زیرلب یک کلمه یا جمله را با سرعت بالا تکرار می‌کرد و تکرار می‌کرد و تکرار می‌کرد. دوها و صفرها دور سرش می‌رقصیدند و شاید یکصدا اسمش را فریاد می‌زدند؛ همانطور که در ورزشگاه آقای گل را یکصدا تشویق می‌کنند: بخشی... بخشی.. بخشی...
آن امتحان را خوب به یادم مانده. چرا که بخشی ناگهان سفید شد. قلمش از نوشتن ایستاد، با خشم رو کرد به آقای حیدری و دستش را بلند کرد.
آقای حیدری رخصت داد.
-«آ..آقا بـ...بخشید. سؤال آخر توی جزوه نبود.»
سؤال آخر ضربه‌ی آنارشیستی آقای حیدری بود در آن فضای دیکته شده‌ی مدرسه‌ی ما. آقای حیدری با لبخند گفت:«بله پسرم. نوشتم نظر خودتان را در مورد جامعه‌ی آرمانی بنویسید. نظر خودتُ بنویس.»
بخشی به لرزه افتاد. همانطور تته‌پته‌کنان گفت: «آ...آقا، می‌شه نظر افلاطونُ بنویسیم؟»
-«نه پسرم. نظر خودتُ بنویس.»
-«آقا، نظر مارکس چی؟»
-«نه بخشی جان. خودت هر فکری می‌کنی رو بنویس.»
612 views04:20
باز کردن / نظر دهید