Get Mystery Box with random crypto!

خوب زيستن|بابک عباسی

لوگوی کانال تلگرام eudemonia — خوب زيستن|بابک عباسی خ
لوگوی کانال تلگرام eudemonia — خوب زيستن|بابک عباسی
آدرس کانال: @eudemonia
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.85K
توضیحات از کانال

آموزش ْ پُر کردن ظرف نیست، برافروختن آتش است.

مهر ۱۳۹۶
@BabakAbbaasi

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-08-29 10:42:34
در اهمیت هرم نیازهای مازلو

ترجمه و زیرنویس: شهاب غدیری
از ویدئوهای مدرسهٔ زندگی دوباتن

(متن این ویدئو بخشی از کتاب رام کردن سرمایه‌داری است از مجموعۀ «خوب زیستن» نشر کرگدن که به‌زودیِ زود با ترجمۀ کاوه بهبهانی در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت)


@eudemonia
@hamporseh
512 views07:42
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 16:00:01
فلسفه - سورن کیرکگور
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #اگزیستانسیالیسم، #کیرکگور، #معنای_زندگی، #دلهره

مترجم: معصومه موسوی - نشر نی
آرشیو ویدئوها در آپارات
734 views13:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 14:42:52 هفتۀ پیش در چهارمین رویداد مدرسۀ تردید دربارۀ زندگی خوب از منظر فلسفی صحبت مختصری کردم (حدودا یک ساعت)، ابتدا مفهوم ارزش‌های صلاح‌اندیشانه (prudential values) را معرفی کردم، سپس سعی کردم به یک مشکل فلسفی دربارۀ نسبت زندگی خوب و زندگی اخلاقی نزدیک بشوم.

برای دیدن ویدئوی این جلسه می‌توانید به صفحۀ مدرسۀ تردید در آپارات مراجعه کنید:
https://www.aparat.com/v/geiQ8

@eudemonia
1.3K viewsedited  11:42
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 19:41:36
به نیمه زیستن
شعری از جبران خلیل جبران

صدا: روح‌الله سپندارند

ترجمه: غزال صحرائی

تهیه و تنظیم: شهاب غدیری

#هم_پرسه #شعر #ادبیات #زندگی #زندگی_کردن #جبران_خلیل_جبران #آزادگی #همپرسه

همراه ما شوید
@hamporseh
914 views16:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 17:40:58

‌چاپ هفتم منتشر شد
«دیگردوستی مؤثر»
رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر می‌دهد
پیتر سینگر
ترجمه‌ی آرمین نیاکان

دیگردوستی مؤثر هم یک ایده است، هم سبکی از زندگی که در حال رایج شدن در سراسر دنیاست. گاهی اوقات می‌پنداریم هیچ قدرتی نداریم، اما این‌طور نیست. حقیقتاً می‌توانیم دنیا را تغییر دهیم، گرچه دنیا دفعتاً در حد مطلوب ما تغییر نخواهد کرد. بر خیری که شخصاً می‌توانید برسانید تمرکز کنید، نه بر مسائلی که باقی می‌مانند یا حلشان دست شما نیست. کاهش دادن رنج، چه در انسان و چه در حیوانات، مطلوب است، حتی اگر ازبین‌بردن برخی رنج‌ها فعلاً ممکن نباشد. سعی کنید با بهره‌گیری از روش‌هایی که در این کتاب معرفی شده است بیشترین خیر ممکن را برسانید، تغییری در دنیا حاصل کنید، و به بقیه‌ی فعالانِ عرصه‌ی دیگردوستی مؤثر بپیوندید. رفتار و ارزش‌های مطلوبِ فعالان جنبش دیگردوستی مؤثر در هماهنگی با یکدیگرند. این هماهنگی سبب شده است زندگی پربارتر و کامیاب‌تری داشته باشند.

‌‌‌‌ ارسال رایگان به سراسر کشور www.nashreney.com ‌‌
755 views14:40
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 17:35:15
جنبش جهانی «دیگردوستی موثر» (که خوشبختانه در ایران هم در حال شناخته شدن و نهادینه‌شدن روزافزون است) چنان در این چند سال رشد سریعی داشته که اکنون جلد تایم را هم به خود اختصاص داده است.

دربارهٔ این جنبش
@jalaeipour
607 views14:35
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 09:50:16
تفکر نقادانه چیست؟
#فلسفه‌ورزی، #تفکر_نقادانه، #MACAT

مترجم: حسین محمدی‌زاده
آرشیو ویدئوها در آپارات
t.me/eudemonia
638 views06:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-14 20:26:05
چهارمین رویداد مدرسهٔ تردید

در این رویداد آقای دکتر بابک عباسی، در باب پرسش (زندگی خوب چیست؟ ) برایمان خواهند گفت.



مثل همه رویدادهای پیشین مدرسهٔ تردید، شرکت برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

جلسه در محیط اسکای‌روم برگزار می‌شود.

لینک جلسه :
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/lif

@tardidschool
967 views17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 20:24:02 حیاط خانه‌ی ما یک درخت چنار دارد که سالیانِ دورِ گذشته بعد از ظهرها زیر سایه‌اش صندلی می‌زدم و کتاب می‌خواندم. در واقع بیشتر ادای کتاب خواندن را در می‌آوردم. کتاب دست گرفتن بهانه‌ای بود که زیر سایه‌ی درخت بشینم تا نور آفتاب را که از لای برگ‌ها به زمین می‌تابید و نقشِ برگ خلق می‌کرد، تماشا کنم. باد هم می‌وزید و نقش برگ‌ها را روی زمین می‌رقصاند و ورق‌های کتاب را به هم می‌ریخت. عادت خوبی بود. برای یک ساعت خودم را به دست باد و آفتاب و سایه و نسیان می‌سپردم. بعد هم جمع می‌کردم و می‌رفتم داخل خانه و خلاص. یکی دو سال عادت روزانه‌ام همین سکون موقتی و دلچسب بود. اما از یک جایی به بعد چرخش روزگار سریع‌تر شد و عادت زیر درخت‌نشینی از برنامه‌ی روزانه‌ام حذف شد. چند سال ازش دور افتادم اما هر بار که از پنجره به درخت نگاه می‌کردم یاد آن یک ساعت‌های دلچسب می‌افتادم. هزار بار بعد از آن صندلی بردم و گذاشتم زیر درخت. آفتاب بود، کتاب بود، نقش برگ‌ها بود، باد هم بود. اما حال خوشَش نبود. انگار که آن حال و هوا فقط ما آن سالیان دورِ گذشته باشد. چقدر بد است که آدم پای درخت‌اش باشد اما آن درخت دیگر درخت سابق نباشد.

زمان قدیم‌تر، دو نفر هم‌دانشگاهی داشتم که یار غار سینما رفتن هم بودیم. کلاس‌های شجاعی و تائیدی و الخ را یکی در میان می‌پیچاندیم تا به جایش برویم سینما. ژانر فیلم هم مهم نبود. از فیلم‌ها درخشان بگیرید تا فیلم‌هایی که روح مرحوم حاتمی و هیچکاک را در گور می‌لرزاندند. ساعت سانس هم مهم نبود. مثلا فیلم کلاه‌قرمزی را ساعت دو شب در سینما آزادی تماشا کردیم. یک بار هم سه سانس پشت سر هم یکی از فیلم‌های جمشید آریا را نگاه کردیم. هر سه بار هم جمشید پوز دشمن را به خاک مالاند. به هر حال مهم فیلم نبود. مهم حال و روزِ خوش‌مان بود. مهم چیپس مزمز بود و سالن خنک سینما و بعد از آن هم آب‌طالبی و زر زر کردن‌های لاینقطع ما سه نفر و خندیدن به هر ترک دیواری. سفر آخری که آمدم ایران هر دو نفرشان را پیدا کردم. قرار گذاشتیم دو سه تا سانس پشت سر هم برویم و اتفاقات گذشته را تکرار کنیم. رفتیم و نشد. با این‌که مزه‌ی آن سالیان دور زیر زبانم بود. آن دو یاغی هم کنارم بودند. اما این دو یاغی، آن دو یاغی مورد نظر دیگر نبودند و من همان دو یاغی خودم را می‌خواستم. در واقع من هر سه یاغی آن سالیان دور را می‌خواستم. اما ما هم مثل درخت چنارمان در سال‌های دور جا مانده بودیم. چقدر بد است که باشی اما نباشی.

هزار مثال این شکلی توی سرم دارم. کسانی و چیزهایی که گذشته‌ی درخشانی باهاشان داشتم اما حالا هستند اما دیگر نمی‌درخشند. یا برای من دیگر نمی‌درخشند. انگار که این درخشش فقط برای آن زمان‌ها درست کار کند. مثل کبریتی که بکشی و روشن شود و بعد هم خلاص. چند کبریت این طوری آتش زدم؟ خدا می‌داند. همیشه تلاش مذبوحانه کردم تا دوباره شرایط را برگردانم به درخشش سابق. اما نشد. مگر می‌شود یک کبریت را دوبار آتش زد؟ آن سایه‌ی دلچسب و درخت مال آن سال‌ها بود. حالا درخت هست اما یک چیزی که نمی‌دانم چیست، فرق کرده است. ما ماندیم خاطره‌ی شیرینی که برای هم تعریفش می‌کنیم و لبخند می‌زنیم و دلمان برای خودِ گذشته‌مان تنگ می‌شود.

اما باید منطقی باشم. منِ این لحظه، خاطره‌ی شیرین دست‌نیافتنی آینده‌ام. الان من هزار کبریت آتش‌نزده توی دستم دارم. کبر‌یت‌هایی که دانه به دانه روشن می‌کنم و لذت‌شان را می‌برم. درخت‌های جدید. سکانس‌های جدید. باید با خودم به صلح برسم. انقضا یکی از ارکان زندگی است. زندگی‌ام مثل جویدن آدامس است. شیرینی‌اش دائمی نیست. دو ساعت بعد آدامس هست اما شیرینی‌اش تمام شده و تبدیل شده به یک خیال شیرین. اما مگر آدامس‌های جهانم تمام شده‌اند؟ نچ. آدامس و کبریت فراوان وجود دارد. من باید با فکر احیا نشدن گذشته‌ها به صلح برسم. آن‌چه تمام شده، تمام شده. شب‌بخیر.
#فهیم_عطار
@fahimattar
845 views17:24
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 10:06:56
هیولاها در قایق- راس هریس
#روان‌درمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #ارزش‌ها، #اهداف، #استعاره

مترجم: حسین محمدی‌زاده
آرشیو ویدئوها در آپارات
803 views07:06
باز کردن / نظر دهید