2020-12-29 18:33:06
مه در هوای دهکدهی دل دمیده است
بادِ خزان به پیکر گلها وزیده است
سیرِ فصول از حرکت ایستاده باز
راهِ زمان به تیغِ جدایی بریده است
گویی خیال بازشکفتن به باغ نیست!
حسِّ امید رفته، زمستان رسیده است
هر گوشه ناز و لاله و سوسن خمیده سخت
رنگِ رخِ ستاک و صنوبر پریده است
بر رویِ بوتهی گلِ نسرین نشسته داغ
بیچاره باغبان که چُنین رنج دیده است!
هر کُنج را که مینگَرد، اشک میدود
این حال عاشقی که مصیبت کشیده است
دست از هرس کشیده، تلاشی نمیکند!
رنگِ رُخش پریده و قلبَش تکیده است
کس هم در این میان به فغانش نمیرسد
چون مجرمی که خسته ز زندان رمیده است!
چشمش به بازگشت پرستو به راه نیست
گویا طمع ز عطف بهاران بریده است
سخت است باورش برِ آنان که دیدهاند
کین حالِ گلشنیست که هجران چشیده است!
#خودم
#روز یکصد و هشتاد و دوم
۲۶ #هفته تمام
۶ #ماه کامل
نیم #سال
کانال «گلخونه ما»
@golkhune_ma
74 viewsedited 15:33