خلوت

2022-07-26 06:01:24 برای نوشتن، بایست دیوانگی کرد، بایست عاشقی کشید، بایست در خود گم شد.
برای نوشتن بایست از زبان همه چیز و همه کس شنید، بایست گاه خشم را قورت داد، بایست گاه زخم خورد، بایست گاه اشک ریخت.
برای نوشتن بایست خود بود بایست از لایه در نگاه کرد بایست کشت بایست خلق کرد بایست زایید بایست پرواز کرد
برای نوشتن باید دیوانه بود و برای دیوانه بودن بایست خود شد.
تنها در میان نوشته ها میتوان آزاد بود و خود واقعی را یافت و نشان داد و تنها یک دیوانه در کوچه و خیابان، در کوی و برزن، در مسجد و میخانه، در گلستان و خرابه، فریاد ان الحق میزند و نقاب از چهره خویش میکشد و آنچه میبیند و آنچه هست را، عریان به تماشا میگذارد.
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-07-23 07:11:08 گوشه خلوتی از دنیا، نام تو را فریاد میزند، خدایت میخواند و معجزه ای از تو میجوید. فریاد عطشنا چشم کوه ها را میگریاند، شیون تشنگیش برگ درختان می افشاند و باد نمکیش، سینه کودکان را زخم میزند.
دریاچه زیبای من دیگر تشنه نیست، او مرد و خدا سکوت کرد و خدایگان زمینی رقص و پایکوبان، به آواز شدند. مادران گریستند تا قطره های اشک مرحمی باشد، کودکان رقص باران کردند تا ابرها به رحم آیند، زنان چارقد از سر کشیدند تا خدایان شرم کنند و مردان، فقط به تماشا ایستادند و دریاچه مرد و مردان کوله بر دوش راه کویر دیگری را پیش گرفتند.
و خدا به تماشای ظلم ایستاد، ابراهیم در آتش سوخت، عیسی از صلیب افتاد و خورشید همچنان غضب آلوده دریاچه را کشت و مردان کوله بر دوش از کویری که ساخته اند به کویری که ساخته راه گم کردند.
دریاچه مرد و تنها خاطره هاست که میماند.
#حبیب_تاری_وردیان
#دریاچه_اورمیه
#save_lake_urmeye
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-07-12 22:06:54 مش جعفر مرد میانسال کارتن خوابیست که در نزدیکی گلخانه زیر پل شب و روزش را می‌گذراند. امروز برای دقایقی هم صحبتش بودم، مش جعفر از آلودگی هوا گله مند بود و وقتی دلیلش را خشک شدن دریاچه عنوان کردم قهقهه ای سر داد و گفت:
_ما را چه توفیر، نهایتش چند روز زودتر می‌میریم و راحت میشویم، بگذار آنانی غصه بخورند و گلو پاره کنند که چند سال دیگر کارخانه چند صد میلیاردیش زیر طوفان های نمکی غرق خواهد شد، بگذار زرگران بازار امیر غصه بخورند که مغازه های چند میلیاردیشان از رونق خواهد افتاد، بگذار ویلاداران غصه بخورند که طوفان نمک باغ هایشان را شوره زار خواهد کرد، بگذار صاحبان ساختمانهای چند ده طبقه غصه بخورند که با طوفان نمک مخروبه خواهد شد، ما اگه هم نمردیم در هر شهری یک زیر پلی پیدا میشود که زیر برف و باران مکانیک. بگذار زمین داران و آسمان خراش نشینان غم دار شوند.
سالها بود که چنین منطق درستی از کسی نشنیده بودم.
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-07-05 11:29:53 می‌بینم
می‌خوانم
می‌شنوم
پس هنوز زنده ام
آنانی که می‌خواستند
مرا دفن کنند
هنوز به آرزویشان نرسیده‌اند
و از امروز
بیشتر خواهم نوشت
فقط برای دل هنوز زنده خودم
بیشتر خواهم دید
برای جان تازه نفس یافته ام
بیشتر گوش خواهم داد
برای شنیدن زیبایی ها
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-05-22 10:40:27 ما همه عادت کردیم
به نیامدن ها و رفتن ها
ما به صف عادت کردیم
به مردن ها به گم شدن ها
ما به بیگانه شدن عادت کردیم
به غروب های بی صبح
به ماه های پشت ابر عادت کردیم
به خود نبودن ها
به آهنگ غریبه رقصبدن عادت کردیم
ما به عادت کردن عادت کردیم
سر هر ماه نه
ما به هر روز عادت شدن عادت کردیم
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-05-22 06:05:29 این روزها نه حال نوشتن است و نه حس نگاه کردن
تنها انتقام از گذر زمان سکوت است تا که شاید صدای ضرب آهنگش طنین انداز گوش های ناهمگون خودش باشد
شهر در سکوت
مردمانش سر در گریبان
هر کس این شهر
درد نان دارد و مرغ
کسان همه آستین های خویش را به یقه پیراهنشان کلید کرده اند.
راستی، این روزها واژه و کلمه کیلویی چند؟
آن طرف
یک نفر تن میفروشد
و چه ارزان
صف های بلندی که خریدارش هستند
دل و قلوه اش سوا
قرنیه هم دارد
میفروشد تخمه آفتاب گردان
بیضه را با نام تخم میفروشد
هفت سر عایله پشت سر دارد
جان میدهد
چوخ سخت میگذرد
این روزها واژه ها تهوع دارند
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-04-23 07:19:18 محراب رنگ خون گرفت و خورشید در تابناکی کوفه، ماتم حریت را در دل خویش غرق ساخت. زمین و زمان در سوگ بزرگ مرد عدالت فریاد سکون برآورد، علی غرق در خون خویش، آواز رستگاری سر کشید، جاعلان سرمست از غروب صبحگاهی خورشید بزم شبانه و همراهی خداوندان زور و زر و تزویر عربده کشیدند و تاریخ به گواه شهید شب های قدر گریست.
علی، مرد خیبر، یار محمد، وارث آدم آزادی و مردانگی را معنای دو باره داد.
شهادت اسوه عدالت و مردانگی بر عادلان و عاشقان حقیقت تسلیت باد
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-03-25 20:46:32 امروز
بدجوری شاعر شده ام
دیلیمی اوتموشام
یک ریز مینویسم از صبح
اوزومو اونوتموشام
کلمه ها جاری میشوند
اویقویا باتمیشام
خواب رویایی او را میبینم
وارلیقیمی ساتمیشام
سوار بر ابر خیالم
اونو باغریما باسمیشام
صدای جرس می آید
قانا باتمیشام
آن دور دست ها شاعری مرد
اولومه سارسیلمیشام
شعرهایم برای تو نیست
عمرومو یاسه ساتمیشام
سوگوارم
چون قمارباز
قارا گونه قالمیشام
غمه بورانیم یازیلاریم
اوتوزموشام
اونوتموشام
یوخلایب یوخویا قالمیشام
سحر اولوب
اولوم خبرین آلمیشام
به همین سادگی
#رضا_براهنی
مرد
مثل آن کفتر روی شیروانی
مثل قاصدک توی باغچه
مثل خودش
مثل زبان مادریش
و چقدر غریبانه مرد
#تبریز را ندید
تبریزسیز اولدو شاعر
وطن دئیه دئیه
اوزونو اونوتموش
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید

2022-03-25 08:14:45 بیا در کنار پنجره
در شبی از نیمروز
با اسماعیل به تماشای آهوان باغ بنشینیم
گسترده ماه دامن پروانه را
پشت آن جنگل و شهر
در سوگ رفتن آزاده و نویسنده اش رضا
روزهای دوزخیست ایاز
از چاه به چاهیم
پشت نقاب ها و بندها
رازهای سرزمین من
همه در سوگ بعد از عروسی سوخت
#حبیب_تاری_وردیان
#در_سوگ_رضا_براهنی
@htaruverdian باز کردن / نظر دهید

2022-03-16 17:05:36 سنی بهانه سیز سئودم
بیلمدیم ندن
هانرادان، نه چاقدان؟
اما...
سئودیم
سئوگیوی کونلونده بسلدیم
بیر جوجوک کیبی
سن اولدون منیم رویالاریم قوشو
اوچارکن
سنیله اوچدوم
یاتارکن
سنیله اویدوم
اوچاقیم اولدو سنین گوزلرین
یاتاقیم اولدو
سنین دوشون
شعرلریم بسلندی سنیله
رومانلاریم اولدو سنین گونلرین
من سن اولدوم
بولمزکن
من سنده یاشادیم
سنیله اولدوم
منی
سن من ایلدین
سن من اولدوم
سن من
من سن
هچ‌زامان بیز اولمادیک
نه شعرده
نه روماندا
سن ورشو حومارنلاری
من قاراداغ میشه لری
سن سول اولدون
من سوال
من ساغ اولدوم
سن من قالدین
دوشون اولدو بابک قالاسی
قادان اولدو آرازچایی
گاهدان قاتلدین ساواشا
گاهدان وردین نالا
من گیزلی آغلادیم
سن اوزومه گولدون
من تویوق بسلدیم
سن پیشیک ساخلادین
من سویون اولومونه یاس ساخلادیم
سن توت چاخرین اونودون
من سن اولدوم
سن هله من قالدین
توپراقیم پارچالاندی
تبریزیم یاتدی
ساحاتین سسی باتدی
من اولدوم
اما سن...
بولمدین
وطن یاتدی
من توپراقا باتدیم
اما سن بولمز قالدین
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian باز کردن / نظر دهید