2022-05-31 22:33:21
دیدار سعدی با آباقاخان
سعدی در روزگاری میزیست که مفاهیمی همچون "آزادی بیان" و "نقد قدرت" به معنای امروزین آن در مخیّلهی هیچ بنی بشری وجود نداشت. با این حال اما آثار سیاسی او سرشار از این معناست که تحمّل صدای مخالف یکی از عوامل سعادت حکومتهاست:
ز دشمن شنو سیرت خود، که دوست
هر آنچ از تو آید به چشمش نکوست
وبال است دادن به رنجور قند
که داروی تلخش بُوَد سودمند
خودِ سعدی هم همیشه در مقابل حاکمان زبان تیز و بیپروایی داشت. در "تقریرات ثلاثه" شرحی از مواجههی او با آباقاخان، حاکم ایلخانی در تبریز آمده که خواندنی است:
راوی نقل میکند که شیخ سعدی گفت: در تبریز به دیدار دوستانم خواجه علاءالدّین و خواجه شمسالدینِ صاحبدیوان رفتم. ایشان را دیدم که در ملازمت پادشاهِ روی زمین (آباقا) سوار بر اسبند. موقعیت را نامناسب دیدم و خواستم که بازگردم اما "ایشان هر دو از اسب به زیر آمدند و روی به من نهادند. چون برسیدند بوسه بر دست و پای من دادند و... گفتند: این در حساب نیست که ما از رسیدن قدوم مبارکِ پدر و شیخ بزرگوار خبر نداشتیم. چون سلطان آباقا این حال را مشاهده کرد، گفت: چندین سال این شمسالدین پیش من میباشد و با وجود آنکه میداند که پادشاه روی زمین هستم، هرگز خدمتی و تلطّفی که این لحظه کرد به این مرد، با من نکرد!"
پس از بازگشتِ علاءالدین و شمسالدین، پادشاه از ایشان پرسید که آن مرد که بود؟ برایش گفتند که این همان سعدی شیرازی است که آوازهی سخنش در جهان پیچیده است. گفت: "او را پیش من آورید. گفتند: سمعاً و طاعتاً".
راوی مینویسد: شمسالدین و علاءالدین چند روز به سعدی اصرار میکردند که به خاطر ما ساعتی قدم رنجه کن و به دیدن شاه بیا اما شیخ نمیپذیرفت. سرانجام اما راضیاش کردند.
"شیخ گفت: از بهر خاطر ایشان برفتم و به صحبت پادشاه رسیدم. در وقت بازگردیدن پادشاه فرمود که مرا پندی ده. گفتم: از دنیا به آخرت چیزی نمیتوان برد مگر ثواب و عِقاب، اکنون تو مخیّری. آباقا فرمود: این معنی به شعر تقریر فرمای، شیخ در حال این قطعه بفرمود:
شهی که حفظ رعیّت نگاه میدارد
حلال باد خراجش که مُزدِ چوپانیست
وگر نه راعی خلق است، زهر مارش باد
که هرچه میخورد او جزیت مسلمانیست
آباقا بگریست و چند نوبت فرمود که من راعیام یا نه؟ و هر نوبت شیخ جواب میفرمود: اگر راعیای بیت اوّل تو را کفایت و الّا بیت آخر تمام".
در پایان حکایت، راوی جملاتی آورده که نشان میدهد حتی انسان آن روزگار نیز رابطهی میان "زبان تیز داشتن در برابر حاکم" و "اصلاح جامعه" را درک کرده است:
"انصاف آن است که در این وقت که ماییم، علما و مشایخ روزگار چنین نصایح با بقّالی و قصّابی نتوانند گفت. لاجرم روزگار بدین نسق است که میبینی. والله اعلم".
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
@saadi_podcast
3.4K viewsedited 19:33