2020-12-10 21:06:07
بیکاری و کودکی
با والدی درباره نگرانیهایش راجع به حضور فرزندش در جمع کودکانی که آنها را نمیشناخت صحبت میکردم. میگفت کاش ساعت حضورش با دوستانش هماهنگ بود. چون الآن این بچهها او را نمیشناسند و او را به بازی خود راه نمیدهند. بنابراین حوصله اش سر میرود.
در مقایسهی دو مفهوم والدگری و تسهیلگری در مواجهه با کودکان، این نکته کلی که «بیشتر رصد کنید و کمتر دخالت»، در اینجا هم بارز است. والدین ما به دلایل متعدد فکر میکنند مسؤل کیفیت لحظه به لحظهی زندگانی فرزندانشان هستند تا به ابد. بنابراین، سررفتن حوصلهی کودکشان برایشان یک ناکامی بزرگ محسوب شده و در صدد حل این فاجعه برمیآیند!
اینکه کودکان در محیطهایی قرار بگیرند که سایر کودکان ناشناساند، یک فرصت ارزشمند است. طی کردن مستقلانهی فرآیند دوستیابی و ورودشان به گروههای اجتماعی از پیش شکلگرفته، برایشان فرصتهایی به وجود میآورد که آنها را به لحاظ اجتماعی توانمندتر میسازد. آنها ابزارها و ایدههای خودشان را برای دوستیابی دارند. روزی به طور اتفاقی گفتگوی دو کودک را با تسهیلکر گوش میکردم که میگفتند:
کودک اول: خاله، من و پارسا داریم با هم دوست میشیم.
تسهیلگر: چه خوب. چطوری با هم دوست میشین؟
کودک اول: با بازی کردن. باید با هم بازی کنیم بعد دوست بشیم.
کودک دوم: مثلا باید به هم نارنگی بدیم. (در حالیکه نارنگی می خورد)
تسهیلگر: بعد دوستی تون چطوری شروع میشه؟
کودک دوم: با دویدن شروع میشه.
اینکه اجازه دهیم آنها این فرآیندهای اجتماعی را مستقلاً طی کنند، نکتهی مهمی است. یعنی در ترکیب و مناسبات اجتماعی پیرامونشان بیش از حد دست نبریم.
حین گفتگو با آن والد، مفهوم «بیکاری» وارد ذهنم شد. پرسیدم تعریف بیکاری از نظر شما چیست؟ آیا بیکاری جز از این است که «کسی مرا به بازیاش راه نمیدهد؟» اگر در پاسخ به اعتراض کودکی که میگوید دیگران با من بازی نمیکنند، دست به کار شده و آن دیگران را مجبور به بازی کردن با فرزندمان کنیم، طبیعتاً باید فردای بزرگسالی هم به این در و آن در بزنیم تا دیگرانی پیدا شوند و بازیای ترتیب دهند و فرزندمان را هم به بازی بگیرند. «شغل» مگر چیست به غیر از یک نوع بازی بزرگسالانه؟ فردی که در کودکیاش در نتیجهی راه نیافتن به بازی سایر کودکان دست به کار ایجاد یک بازی مستقل و خلاقانه شده و دیگران را ترغیب به ملحق شدن میکند، در بزرگسالیاش شانس بیشتری برای استقلال و تولید کار و اشتغال دارد.
راه توانمند شدن کودکان این نیست که مشکلاتشان را پیشپیش حل کنیم. ورزشکار تمریننکرده، هرچقدر هم پراستعداد، باز هم نمیتواند خوب مسابقه دهد.
یاد شعری از مارگوت بیکل، به ترجمهی شاملو افتادم که میگوید:
«... سنگین سنگین بردوش میکشیم
بار دیگران را
به جای همراهی کردنشان.
عشق ما
نیازمند رهایی است
نه تصاحب...»
: عارف آهنگر
5.3K viewsedited 18:06