Get Mystery Box with random crypto!

متن | علیرضا پناهیان

لوگوی کانال تلگرام panahian_text — متن | علیرضا پناهیان م
لوگوی کانال تلگرام panahian_text — متن | علیرضا پناهیان
آدرس کانال: @panahian_text
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 7.85K
توضیحات از کانال

کانال متن(خلاصه سخنرانی‌ها)
🔸علیرضا پناهیان
@Panahian_ir
🔸صوتی (آرشیو سخنرانی‌ها)
@Panahian_mp3

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-23 17:27:39 اربعین، تمرین تحقق «حکمرانی مردمی» است
الگوی مردمی‌سازیِ ادارۀ جامعه را از اربعین دریافت کنیم

اجتماع بزرگ خادمان #اربعین در استان ایلام

اربعین یک زیارت ساده نیست؛ رزمایش منتظران و مقدمه‌سازان ظهور است

روضه‌ها و دسته‌های کوچک عزا، انقلاب ما را نتیجه داد، آیا اربعین نتیجه‌ای جز ظهور خواهد داشت؟

عمق معنای ولایتمداری یعنی سپردن کار به‌دست مردمی که به عشق مولایشان بزرگ‌ترین کارها را انجام می‌دهند
____
#علیرضا_پناهیان در جمع خادمان اربعین استان ایلام:

اربعین یک زیارت یا یک روضۀ ساده نیست؛ اگرچه یک روضه و زیارت ساده هم از عمق راهبردی باعظمتی برخوردار است. امام(ره) می‌فرمود: آن‌زمانی‌که اهل‌بیت(ع) برای یک قطره اشک در سوگ حسین(ع) این‌قدر ثواب اعلام فرمودند، نقشه داشتند برای قدرت اسلام (صحیفه امام/ج16/ص346)

یقیناً جزو همین نقشه است که امام عسکری(ع) آن روایت مشهور را برای زیارت اربعین فرمودند (عَلَامَاتُ‏ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ...وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ؛ تهذیب‌الاحکام/ج6/ص52)

این حرکت عظیم اربعین چه آثاری دارد؟ اثر ابتدایی‌اش، اتحاد بین دو ملت ایران و عراق است. این اتحاد و همدلی بین دو ملت، همان چیزی است که امام(ره) می‌فرمود بزرگ‌ترین قدرت را ایجاد می‌کند و الان این قدرت دارد تولید می‌شود.

اربعین رزمایش عاشقان حسین، منتظران مهدی و مقدمه‌سازان ظهور است. اربعین برای ما اثبات کرد که ظهور، امری شدنی است و با واقعیت‌های موجود جهان قابل تطبیق است. اربعین که جریان مقاومت در مقابل تکفیری‌ها را تقویت کرد به ما اثبات کرد چه ثمرات بیشتری در آینده خواهد داشت!

روضه‌های خانگی و دسته‌های عزاداری شهرها و روستاهای ما، انقلاب اسلامی را نتیجه داد. اربعین چه نتیجه‌ای خواهد داشت جز ظهور امام زمان؟ روضه‌های خانگی شهیدانی مثل سردار سلیمانی‌ها را تربیت کرد، اربعین چه کسانی را تربیت خواهد کرد!

اربعین محلّ تغذیۀ معرفتی و معنوی سربازان ولی‌عصر(ع) است. کودکانی که در دسته‌های عزای صدنفره در کوچه پس‌کوچه‌ها می‌آمدند، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و دفاع از حرم را رقم زدند. کودکانی که در اربعین حضور پیدا می‌کنند، چه آینده‌ای را رقم خواهند زد؟

فقط خدا می‌داند ماجرا چیست! مطمئن باشید آیندۀ اربعین کمتر از مقدمه‌سازی برای ظهور حضرت ولی‌عصر نیست. این یک بُعد ماجرا است. اما بُعد دیگر مسئله این است که اربعین برای جمهوری اسلامی ایران، تمرین تحقق حکمرانی مردمی است.

رهبر انقلاب بارها فرموده‌اند که دولت باید ابتدا اسلامی بشود بعد جامعه اسلامی بشود. خب اگر دولت بخواهد اسلامی بشود باید هرچه مردمی تر بشود. اگر دولت بخواهد مردمی بشود باید کوچک، مؤثر و مفید بشود. برای اینکه این امر تحقق پیدا بکند، باید مردم به صحنه بیایند و مردم‌سالاری دینی در همه زمینه ها تحقق پیدا کند.

رهبری فرمود «مردم‌سالاری دینی فقط به انتخابات و شرکت در رأی‌گیری نیست» باید کارها بیشتر به مردم سپرده بشود. اگر کار به دست مردم سپرده بشود، با کمترین هزینه و بالاترین سلامت، بیشترین فایده به‌دست خواهد آمد و بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

اگر فقط دولت کارها را به‌دست بگیرد و مردم در ادارۀ جامعه نقش نداشته باشند، قطعاً دولت موفق نخواهد بود. چون وقتی قدرت، در دولت تمرکز پیدا کرد، اگر مسئولین صالح هم یک خدماتی انجام بدهند، بالاخره آدم‌های ناصالحی پیدا می‌شوند که نقشه بکشند تا این قدرت را به‌دست بگیرند و بستر رانت‌بازی‌ها و مافیاها را فراهم بکنند. باید کار به‌دست مردم سپرده بشود تا امکان رانت‌خواری و دعواهای سیاسی بیهوده که مملکت را عقب نگه داشته از بین برود.

مردم‌سالاری و حکمرانی مردمی، همان چیزی است که ولایت می‌خواهد آن را محقق کند. این معجزۀ بزرگ اربعین است که وقتی به عنوان یک تمرین و یک تجربۀ مردمی‌سازی ادارۀ جامعه، به اربعین نگاه کنید، می‌بینید که اربعین می‌تواند مقدمه‌ای برای اصلاح امور مملکت بشود.

این یک سؤال بزرگ تاریخی در حیات بشر است که چگونه می‌شود حکمرانی را مردمی کرد؟ این یک معمای جهانی و تاریخی است، این یک معما برای اندیشمندان علوم سیاسی در جهان است که الان اعتراف می‌کنند ما به بن‌بست رسیده‌ایم. بیایند نگاه کنند امام حسین چگونه الگوی مردمی‌سازی حکمرانی را دارد در اربعین اجرا می‌کند!

می‌دانید چه اتفاقی دارد در جهان می‌افتد؟ عمق معنای ولایتمداری یعنی سپردن کار به دست مردمی که به عشق مولایشان بهترین صورت را برای بزرگ‌ترین کارها فراهم می‌کنند. ما منتظریم الگوی حکمرانی اسلامی را از شما خادمان اربعین دریافت کنیم و این الگو برود در مجلس و در دولت، تا ساختارهای حقوقی و ساختارهای اداری تحول پیدا کند.

استان ایلام-‌‌ 1401/5/30
متن کامل:
panahian.ir/post/7454

@Panahian_text
1.0K viewsedited  14:27
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 12:09:24 عاملی که «زندگی جمعیِ دوستانه» را ممکن و تسهیل می‌کند ولایت است

ولایت یک مدل اجتماعی برای قدرتمند‌شدن مردم و مستضعفان است

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج11

اگر پای ولی‌ّخدا وسط باشد زندگی جمعی آسان می‌شود؛ نمونه‌اش اربعین است

اگر ولایت و امامت در جامعه‌ای قوی بشود، این جامعه به ذلت نمی‌افتد و مستضعفان آن هم قوی می‌شوند

بعضی‌ها بعد از انقلاب، برخلاف منافع ملی کار کردند و ولایت‌فقیه یعنی اصلی‌ترین عامل رسیدن به منافع ملی را تضعیف کردند
________
#علیرضا_پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع):

یک رکن برای اینکه قدرت به دست مردم برسد، زندگی جمعیِ دوستانه است؛ این زندگی جمعی کم‌کم می‌رسد به شکل‌گیری حقیقت «امت اسلامی» رکن دیگر آن هم ولایت است؛ یعنی عاملی که این زندگی جمعی را ممکن و تسهیل می‌کند.

با هیچ دولتی نمی‌شود زندگی جمعی را به‌طور جدی تشکیل داد، اما اگر پای ولی‌ّخدا وسط باشد، زندگی جمعی آسان می‌شود، نمونه‌اش اربعین است. چون ولیّ خدا این‌قدر محبوب و دلبر است که افراد حاضرند به‌خاطرش سختی زندگی جمعی را بپذیرند.

اینها بحث علمی و عقلانی است؛ نه بحث اعتقادی! در شرق و غرب دنیا هم می‌توانیم این حرف‌ها را بین افراد بی‌دین یا آتئیست جا بیندازیم. مثلاً به آنها بگوییم: ولایت یعنی کسی که در جامعه عامل اتحاد و آرامش و آزادی می‌شود.

بنده این را برای بی‌دین‌ها هم گفته‌ام و برای آنها جالب و قابل پذیرش بوده است. پارادوکس دموکراسی و ضعف‌های دموکراسی که محل دروغ و فریب ملت‌ها شده، با ولایت حل می‌شود، اینها را باید جا بیندازیم.

برای تقویت ولایت و به تبع آن، قدرتمندشدن جامعه، سه قدم اساسی باید برداشته شود که در این آیه قرآن بیان شده: «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ...فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏»

پیامبر(ص) محور وحدت جامعه است و جامعه باید در ارتباط با این محور سه کار انجام بدهد: «عَزَّرُوهُ» و «نَصَرُوهُ» و «اتَّبَعُوا». ما هم باید این سه کار را برای ولایت در جامعه انجام بدهیم، چرا که امام(ره) فرمود: ولایت فقیه ادامۀ کار انبیا و میراث‌دار پیامبر است.

کار اول «عزّروه» است؛ یعنی احترام توأم با تواضع. باید احترام امام جامعه را بالا ببریم. کار دوم «نصروه» است؛ یعنی ولیّ خدا را یاری کنید. نصرت با اطاعت خیلی فرق می‌کند. یاران حسین(ع) شب عاشورا اگر بنا بود صرفاً اطاعت کنند باید می‌رفتند؛ چون حضرت فرمود بروید! ولی آنها ماندند و نصرت کردند. کار سوم هم «اتَّبَعُوا» است، یعنی تبعیت کنید.

برای اینکه ولایت در یک جامعه‌ قوی بشود باید این سه کار انجام بشود، آن‌وقت این جامعه به ذلت نمی‌افتد و مستضعفانش هم قوی می‌شوند. بعضی‌ها دوست ندارند ولیّ جامعه، قوی بشود تا کار جامعه پیش برود و مردم قدرت بگیرند. لذا زحمت‌ها کشیدند تا احترام به ولیّ فقیه را در این کشور از بین ببرند!

بعضی‌ها در طول سال‌های بعد از انقلاب، خلاف منافع ملی کار کرده‌اند و اصلی‌ترین عامل منافع ملی را در این کشور تضعیف کردند؛ یعنی ولایت فقیه را تضعیف کردند. کاری کردند که عقلای جامعه هم روی‌شان نشود از ولایت‌فقیه دفاع کنند، درحالی‌که دفاع از ولایت‌فقیه درواقع دفاع از منافع ملی، اقتدار جامعه و یک کار کاملاً عقلانی است.

لازم نیست شما حتماً مسلمان باشی تا اینها را بفهمی، این صرفاً یک اعتقاد اسلامی نیست؛ این یک مدل اجتماعی برای قدرتمند شدن ضعفا است. ولایت داوری می‌کند، ولایت سعی می‌کند قدرت را درست توزیع کند.

امام می‌فرمود که ولایت فقیه، ضددیکتاتوری است. دیکتاتورها در قالب احزاب و رسانه‌های حزبیِ دیکتاتور، به میدان آمدند و می‌خواهند ولایت‌فقیه را کنار بزنند.

الان رهبر انقلاب صریحاً به مجلس انقلابی می‌فرماید که در عزل و نصب‌ها دخالت نکنید، ولی بعضی‌ از نمایندگان انقلابی، راحت می‌گویند: ایشان گفتند دخالت نکنید، نه اینکه نظر ندهیم! حالا ما نظر می‌دهیم که فلانی را بگذارید فلان‌جا!

رهبر فرمود: در کشور ما بیشترین موانع برای کسب و کار وجود دارد، این موانع را بردارید... چند سال است که ایشان این حرف را فرموده؟ نظام پزشکی، نظام روانشناسی، نظام مهندسی، نظام وکلا و... چقدر این کار را پیش بردند؟ شاید مجلس هم کاری نداشته باشد، چون بعضاً کار به رأی همین نظاماتی که هست، بستگی دارد.

برخی محققین می‌گویند: با اجرایی شدن این حرف، برای باسوادهای کشور سه میلیون شغل ایجاد می‌شود! ولی آنها فضا را بسته‌اند و نمی‌گذارند شغل جدید ایجاد بشود، چرا؟ چون دست زیاد می‌شود و درآمدهای آنها کم می‌شود. چرا حرف رهبر انقلاب باید روی زمین بماند؟

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان - ‌‌ 1401/5/17
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
panahian.ir/post/7453

@Panahian_text
1.3K viewsedited  09:09
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 15:13:43 گام دوم برای اینکه ضعف مردم به قوت تبدیل بشود «ولایت‌مداری» است

ولایت، نحوۀ حاکم‌شدن مردم را مدیریت می‌کند لذا دشمنان حاکمیتِ مردم، دشمن ولایت می‌شوند

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۱۰

اتحاد مردم و زندگی جمعی، بر محور ولایت پدید می‌آید

ولایت کنترل‌کنندۀ کسانی است که می‌خواهند به مردم زور بگویند

دشمنان حاکمیت مردم، ولایت را تضعیف می‌کنند تا قدرت به مردم نرسد

ولایت‌مداری صرفاً اطاعت از امام نیست؛ اصلش تشخیص صحیح برای نصرت امام است
________
برای اینکه قدرت به مردم برسد، گام اول این است که مردم «زندگی جمعی و متعاونانه» داشته باشند. اگر بخواهیم زندگی جمعی را پیشرفت بدهیم بدون نقش دولت امکان ندارد، لذا رهبر انقلاب فرمود که دولت باید اسلامی بشود.

اینکه «دولت اسلامی بشود» یعنی دولت مردمی بشود، یعنی کارِ زیادی در دست دولت نباشد بلکه کارها در دست مردم باشد، یعنی نظارت‌ مردم در بدنه‌ها و لایه‌های مختلف بر دولتمردان و عملکرد آنها بیشتر بشود.

برای اینکه حکمرانی، مردم‌سالار بشود، طبق فرمایش رهبر انقلاب، به «حلقه‌های میانی» بین دولت و مردم احتیاج داریم. این حلقۀ میانی گروه‌های خودجوش و جوانان خوش‌فکری هستند که مسئله را تشخیص می‌دهند، حل مسئله می‌کنند، تصمیم‌سازی می‌کنند، بر تصمیم‌ها و اجرای‌شان نظارت می‌کنند، قوا را بین مردم شناسایی و سازماندهی می‌کنند و شبکه درست می‌کنند.

گام دوم برای قدرت گرفتن مردم چیست؟ گام دوم که زندگی جمعی را سهل می‌کند «ولایت‌مداری» و پذیرش امامتی است که نخبه‌ها دور آن جمع و ساماندهی بشوند، قدرت بین آنها درست توزیع بشود و هیچ استعدادی خفه نشود. ولایت در زمین، داوری می‌کند تا قاعدۀ بازی درست اجرا بشود و استعدادها شکوفا بشود.

ولایت امکان گفتگو را بین مردم فراهم می‌کند. حدود 25سال است که مقام معظم رهبری رسماً اعلام کردند باید کرسی‌های نظریه‌پردازی و گفتگوی آزاد دربارۀ مناقشاتی که اندیشمندان باهم دارند، در دانشگاه‌ها برقرار بشود. اینها شأن ولایت است.

برخی تصور می‌کنند که دفاع از ولایت یعنی اینکه بگویی «باید از ولایت اطاعت کنید!» درحالی‌که اطاعت یک بخش حداقلی از ماجرا است. مگر امام‌حسین(ع) شب عاشورا دستور داد که از او اطاعت کنند؟ نه، ایشان فرمود: «بروید»، ولی اصحاب فهمیدند که باید «بمانند».

کار ولایت این است که زمینۀ تفکر و تشخیص درست را ایجاد می‌کند، ولایت برای همۀ موضوعات، دستور نمی‌دهد، ولایتمداری به این نیست که تو فقط دستور بگیری و آن را انجام بدهی، بلکه وظیفه‌ات این است که تشخیص بدهی و امامت را نصرت کنی، چون مواقعی هست که ممکن است امام به تو بفرماید «برو!» درحالی‌که باید بمانی.

اگر بنا باشد امام‌زمان(ع) دانه دانه همه‌چیز را با جزئیات بگوید که نمی‌تواند جهان را اداره کند! مدیران حضرت باید اشاره‌های حضرت را بگیرند، تشخیص بدهند و کارها را سامان بدهند. الان در کشورمان حدود300هزار مدیر داریم، آیا اینها به این معنا، ولایتمدار هستند که اشاره‌ها را بگیرند و کارها را جلو ببرند؟

ولایت فقیه دنبال اطاعتِ کورکورانه نیست و این را در چهل سال انقلاب ثابت کرده است. مثلاً یک‌بار جامعۀ مدرسین قم می‌خواستند برای انتخابات مجلس به سراسر کشور لیست بدهند ولی حضرت امام اجازه نداد و فرمود «بگذارید خود مردم تصمیم بگیرند» پس چرا بعضی از حزبها با ولایت فقیه دشمنی می‌کنند؟ چون می‌خواهند چپاول کنند، چون دنبال ولایت مطلقۀ احزاب هستند.

ولایت به معنای حاکم‌شدن مردم است، چون ولیّ، نحوۀ حاکم شدن مردم را مدیریت می‌کند. همۀ نیروهای مستعد، مخترع، مکتشف و دانشمند می‌دانند که اگر در این کشور هیچ دلسوزی هم نباشد، رهبر انقلاب دلسوز و حامی آنهاست. ایشان مدام به دولت‌ها تذکر می‌دهد که به کار افراد مستعد و نخبه رسیدگی کنید.

چه چیزی باعث قدرت یک جامعه می‌شود؟ زندگی جمعی. زندگی جمعی را چطور می‌شود درست کرد؟ بر محور ولایت. چرا زندگی جمعی سخت است؟ چون ما ولایتمدار نیستیم.

ولایت کنترل‌کنندۀ کسانی است که می‌خواهند در جامعه به مردم زور بگویند. دشمنان ولایت درواقع دشمنان حاکمیت مردم هستند. اینها می‌دانند که باید ولایت فقیه را بزنند و تضعیف کنند، تا قدرت به مردم نرسد. لذا یک عده از اینها، مدام ابزارهای ولایت فقیه (مثل شورای نگهبان) را می‌زنند. یک عده‌ای هم، نمایندگان ولایت فقیه را مسخره می‌کنند.

برای اینکه ضعف مردم به قوت تبدیل بشود، قدم اول اتحاد و زندگی جمعی است که با ولایت پدید می‌آید. یک نمونه‌اش اربعین است. ببینید مردم به‌خاطر امام‌حسین(ع) چطور دور هم اجتماع می‌کنند و فدای همدیگر می‌شوند.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۶
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7448

@Panahian_text
2.1K views12:13
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 12:30:21 طرح دین برای اینکه قدرت از مستکبران به مستضعفان برسد، چیست؟
گام اول «اتحاد بین مردم در حدّ زندگیِ جمعی و مواساتی» است؛ مثل اربعین!

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۹

حقیقت اتحاد و کندن ریشۀ تفرقه در «زندگی جمعی داشتن» است

طبق روایت، عاملی که موجب ضعف و ذلت جامعه می‌شود، تفرقه است؛ تفرقه یعنی «تک زندگی کردن»

مدل زندگی جمعی و مواساتی در اربعین، باید الگوی زندگی ما در خیابان‌ها و مبنای ادارۀ جامعه باشد
________

در آخرالزمان، تکلیف قدرت در جهان مشخص می‌شود، استضعاف از بین می‌رود و مستضعفین وارثان زمین می‌شوند. اما این ضعف چگونه از بین می‌رود؟ چگونه قدرت از دست مستکبران عالم خارج می‌شود و در دست عموم مردم قرار می‌گیرد؟

دین برای اینکه قدرت به مردم برسد، یک طرح مشخص دارد. این طرح دین هم دو گام دارد: گام اولش «اتحاد بین مردم در حد زندگی جمعی و مواساتی و ایثارگرانه» است. یعنی متفرق و تکی زندگی نکنیم و حساب‌مان را از هم جدا نکنیم و البته این سخت است.

أمیرالمؤمنین(ع) در خطبه قاصعه می‌فرماید: به اخبار و احوال گذشتگان نگاه کنید، تنها عاملی که موجب شد به ذلت و خواری بیفتند، تفرقه بود (وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ‏)

تفرقه به معنای «تک زندگی کردن» چیزی است که الان بین ما هست! ما متفرق زندگی می‌کنیم و به سادگی نمی‌توانیم باهم زندگی کنیم، می‌گوییم «حساب حساب است کاکا برادر!»

واقعیت این است که متعاونانه زندگی کردن سخت است. الان شما می‌توانید به یک دین‌دار توصیه کنید که زاهدانه زندگی کند و او ممکن است قبول کند. ولی اگر بگویید «بیا جمعی زندگی کنیم» این واقعاً سخت است.

حتی فقرا هم دوست دارند، همان پول کمی که دارند، مال خودشان باشد و حساب‌شان با بقیه قاطی نشود. یک ثروتمند هم شاید خیلی از پولش را صدقه بدهد ولی معمولاً با دیگران شریک نمی‌شود.

حقیقت اتحاد و کندن ریشۀ تفرقه در «زندگی جمعی داشتن» است، ما زندگی جمعی نداریم. بیشترین نوع سرمایه‌گذاری مردم ما متعاونانه نیست، بلکه مضاربه‌گونه است و این قوانین در کشورمان قوانین غلطی است. نمی‌خواهم اسمش را ربا بگذارم، ولی نزدیک به ربا، برای جامعۀ ما زشتی دارد.

آیا تو می‌توانی پولت را با رفیق مؤمن خودت به اشتراک بگذاری؛ آن‌هم با اراده و تمایل خودت، نه با زور قانون؟ ما نمی‌خواهیم جامعۀ کمونیستی برقرار کنیم و بگوییم که مالکیت را از بین می‌بریم تا مردم به زندگیِ جمعی مجبور بشوند! نه، زندگی متعاونانه که این نیست!

در مقابل کمونیست‌ها، لیبرال‌ها برنده شدند. لیبرال‌ها گفتند «پول هرکسی مال خودش» ما هم همین را گفتیم البته در کنارش، ریش گذاشتیم و تسبیح گرفتیم و رو به قبله هم سجده می‌کنیم اما زندگی‌مان با زندگی لیبرالی چه فرقی می‌کند؟

زندگی‌مان را چگونه اسلامی کنیم؟ اهالی یک مسجد، اهالی یک هیئت، باید با هم زندگی جمعی داشته باشند. هرچند به این سادگی نمی‌توانیم حساب‌های‌مان را باهم قاطی کنیم اما لااقل سعی کنیم در جهت زندگی جمعی و متعاونانه حرکت کنیم.

زندگی متعاونانه، راه حلی است که دین ارائه می‌دهد، برای اینکه مردم قدرت پیدا کنند. این طرح به ما می‌گوید: اگر پول داشتی، اول برو سراغ رفقا، همسایه‌ها، هم‌مسجدی‌ها و هم‌هیئتی‌های خودت و بگو «هرکسی‌ می‌خواهد کار کند این پول را بگیرد» بعد از ظهور، این رفتار واجب است! در آن زمان، سود گرفتن از برادر مؤمن در یک تجارت عادی، عین ربا حرام است. (أَنَّ رِبْحَ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ رِبًا...) ما می‌خواهیم به این سمت برویم.

پس آدم چطوری پولدار می‌شود؟ امام باقر‌‌(ع) فرمود: اگر این را اجرا می‌کردید همه‌تان ثروتمند می‌شدید. (لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم) ما این را نمی‌فهمیم، ما این را در علم اقتصاد‌مان نداریم. این اولین تعلیمات دینی ما است. اولین تعلیمات دینی «مواسات» است. منظور از مواسات، فقیرداری نیست، بلکه مواسات و زندگی متعاونانه، ریشۀ فقر و ظلم را می‌کَند.

اربعین سعی کنید تکی نروید، بلکه کاروانی بروید و آنجا زندگی جمعی را به عشق حسین(ع) تجربه کنید. اگر زندگی جمعی را در اربعین تجربه کردیم، قدم اول برداشته شده است ولی اگر آنجا زندگی جمعی را تجربه نکردیم، هیچ‌وقت دیگر درست نمی‌شویم.

در اربعین دیده‌اید مردم چطوری به‌هم کمک می‌کنند و مثلاً کسی که خسته شده، پاهایش را ماساژ می‌دهند. این باید وضع زندگی ما در خیابان‌های شهرمان باشد! اگر دین نمی‌تواند این زندگی مواساتی را مبنای ادارۀ جامعه قرار بدهد، باید بگوییم که دیگر دین حرفی برای ادارۀ حیات بشر ندارد

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۵
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7445

@Panahian_text
2.0K views09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 09:03:08 امام خمینی اصل تشکیل احزاب در ایران را نتیجۀ بازی خوردن ایرانی‌ها از نمایش انگلیس می‌دانند!
انگلیس احزاب صوری و نمایشی درست کرد، تا کشورهایی مثل ایران، با تقلید از آنها غرق در اختلافات حزبی بشوند و نتوانند قدرتمند و پیشرفته بشوند

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۸

غیر از دوقطبی‌بازی که مانع قوی شدن جامعۀ ماست، مشکل دیگر اصل وجود احزاب است، خصوصاً به شکل فعلی. حضرت امام در فرمایشات متعددی، قبل و بعد از انقلاب، می‌فرمایند که درست شدن احزاب در کشور ما نتیجۀ بازی خوردن ما از انگلیس بوده. یعنی غربی‌هایی مانند انگلیس دیدند که برای حفظ سلطۀ خود در جهان باید نقشه‌ای بریزند که کشورهای دیگر همواره درگیر اختلافات و دشمنی‌های سیاسی داخلی باشند، تا فرصت اصلاح و پیشرفت و قدرتمند شدن پیدا نکنند.

نقشه و طرحشان هم این بود که اول خودشان به عنوان نماد یک کشور متمدن و پیشرفته، به شکل صوری احزابی درست کنند، تا سیاسیون غرب‌زدۀ کشورهای دیگر خیال کنند که لازمۀ پیشرفت، داشتن احزاب است. ولی احزاب آنها مانند انگلیس صوری نیست بلکه واقعی است و با دامن زدن به اختلافات و قربانی کردن منافع ملی، مانع اصلاح و ثبات در ادارۀ کشور می‌شوند.

امام خمینی-قبل از انقلاب- ۳دی ۱۳۵۷:

«اصل اين احزابى كه در ايران از صدر مشروطيت پيدا شده است، آنكه انسان مى‏فهمد اين است كه اين احزاب ندانسته به دست ديگران پيدا شده است. من اين‌طور احتمال مى‏دهم كه در ساير ممالك- كه آن وقت مهم انگلستان بوده است- آنها يك احزابى درست كردند براى به دام انداختن ممالكى كه از آنها استفاده مى‏خواستند بكنند... براى اينكه ديگران هم به آنها اقتدا كنند در درست كردن احزاب.»

«اينها در ممالك خودشان يك چيزى درست مى‏كنند، صورت است، واقعيت ندارد؛ به واسطه آن صورتْ ممالك ديگر را به دام مى‏اندازند، كه آنها وقتى كه احزاب درست مى‏كنند واقعاً با هم دشمن مى‏شوند.»

«آنها بازى مى‏دهند اينها را كه مملكت متمدن بايد احزاب داشته باشد؛ خوب پس ما هم بايد احزاب داشته باشيم!»

عزیزم! امام می‌فرماید دروغ است این احزاب توی غرب! تو چرا حزب داری درست می‌کنی؟ مگر بین پزشک‌ها نیست؟ حزب درست می‌کنند؟ شما اگر یک پزشک انتخاب بکنی، شیشۀ آن یکی که انتخاب نکردی را می‌شکنی؟ ناسزا بهش میگی؟ مگر بین فقها اختلاف نیست؟ حزب درست می‌کنند؟ الآن شما هر کدام مقلد یک مرجع هستی، آیا با هم دعوا می‌کنید؟ توی سر هم می‌زنید؟

انصافاً همین که امام می‌فرمایند درست است. احزاب سیاسی! واقعاً خجالت بکشید! و من بعد از این صحبت‌های امام، مانده‌ام مسئولین احزاب باز هم در احزابشان می‌مانند، یا استعفا می‌دهند؟ باید ثابت کنند حزبشان این راهی که امام فرمودند را نمی‌رود.

امام خمینی- بعد از انقلاب- ۱۰دی ۱۳۵۸

«احزابى كه در ايران پيدا مى‏شود..اينها «كل يلعن صاحبه»(هر کدام دیگری را لعن می‌کنند) همه مخالفند با هم. آنها هم همين را مى‏خواهند كه از راه زياد شدن احزاب، زياد شدن اختلاف درست كنند...تمام اينها نقشه است...نقشه‏هايى است كه طرح‏ريزى شده است و به دست خود ماها انجام مى‏گيرد كه بين خود ماها را از هم جدا كنند، آنها نتيجه‏اش را ببرند...مثل يك بچه‏اى ما را حساب مى‏كنند كه يك توپ مى‏اندازند ميدان كه سرگرم كنند مردم را. كلاه سر ما مى‏خواهند بگذارند تا ما اختلاف پيدا بكنيم.»

پس امام بعد از انقلاب هم نظرشان عوض نشد. در جریان اختلاف بین روحانیَت و روحانیون هم که بنا شد از هم جدا شوند و دوتا لیست برای انتخابات بدهند، امام بیست تا نصحیت کردند که هیچ‌کدام از این بیست تا الآن در این حزب‌بازی‌ها رعایت نمی‌شود! آیا امام اجازۀ تحزّب به این صورت دادند؟!

مقام معظم رهبری:

«از ورود در مناقشات جناحی و حزبی - که عدّه‌ای میخواهند در کشور ما اینها را روزبه‌روز بیشتر کنند - پرهیز کنید...راز موفقیّت شما این است.»(۲۶تیر ۱۳۸۱)

«دستهایی در کار است تا سرِ مسائل هیچ و پوچ، عدّه‌ای را به جان هم بیندازد و سر موضع‌گیریهای گوناگونِ حزبی و ... افراد را با همدیگر مسأله‌دار کند؛ درست نقطه‌ی مقابل إنّما المؤمنون اخوةٌ، فاصلحواً بین اخویکم!»(۲۶تیر ۱۳۸۱)

«ولایت حزبی و گروهی رایج در غرب و تسلیم بودن بی چون و چرا در مواضع حزبی و جناحی، هیچ نشانی از مردمسالاری واقعی ندارد. و در عمل، تحقق منافع ملی و مصالح عمومی جامعه و کشور را ناممکن می‌سازد.»(۲۷تیر ۱۳۷۹)

و شاید بیش از ده بار فرمودند که من این تقسیم‌بندی اصولگرا-اصلاحطلب را قبول ندارم.

همینها هست که اجازه نمی‌دهد کارها پیش برود و یک مملکت قوی بشود! خب بدون حزب پس چطوری کشور را اداره کنند؟ ان‌شاءالله فردا شب و پس‌فردا شب بر اساس آیات قرآن راهش را عرض می‌کنم.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۴
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7444

@Panahian_text
1.7K views06:03
باز کردن / نظر دهید
2022-08-05 21:48:17 بزرگترین مانعِ قوی‌شدن و پیشرفت جامعۀ ما چیست؟
دوقطبی‌سازی جامعه به اصولگرا-اصلاح‌طلب یک روش‌ پلید برای ضعیف‌ نگه‌داشتن کشور است

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۷

با انتخابات متأثر از دو قطبی‌سازی، هیچ‌وقت مجلس یا دولت صددرصد قوی پیدا نخواهیم کرد
تا وقتی این مانع برطرف نشود، در بهترین شرایط هم 50% مشکلات باقی خواهد ماند
دوقطبی اصولگرا-اصلاح‌طلب خبیثانه‌تر از دوقطبی مهاجر-انصار است چون مهاجر-انصار، دوقطبی واقعی بود اما دوقطبی اصولگرا-اصلاح‌طلب تماماً دروغ است
________

زمان ما، زمان تعیین تکلیف‌کردن برای قدرت است. در این زمان دو کار باید کرد: یکی اینکه خودمان را تک‌تک قوی کنیم و دیگر اینکه جامعه‌مان را از هر حیث قدرتمند کنیم که رفاه هم نتیجۀ این قدرت است.

بزرگترین یا مهم‌ترین مانع قوی شدن جامعۀ ما چیست؟ یکی از سؤال‌های رایج این است: در این چهل سال جمهوری اسلامی چه‌کار کرده و چرا خیلی از مشکلات مردم، برطرف نشده؟

ده سال اول انقلاب که یک جنگ بزرگ جهانی به ما تحمیل شد. اما در این سی و چندسال اخیر، با یک مانع بزرگ رو برو شده‌ایم و تا وقتی این مانع را برنداریم، به آن قدرت و پیشرفت لازم نمی‌رسیم و در بهترین شرایط هم 50 درصد مشکلات باقی خواهد ماند.

در جهان امروز روش‌های پیچیده‌ای برای ضعیف نگه‌ داشتن و گرفتن قدرت جوامع، استفاده می‌شود؛ یکی از این روش‌ها که متأسفانه به زشت‌ترین شکل در کشور ما جاری شده و یک قیام ملی می‌خواهد تا این روش پلیدی که موجب ضعف کشورمان شده را خنثی کنیم، روش دو قطبی‌سازی جامعه به اصلاح‌طلب و اصول‌گرا است.

دربارۀ دو قطبی‌سازی یک سوره‌ نازل شد که مستحب است هر هفته در نماز جمعه خوانده شود و آن‌هم سورۀ منافقین است. منافقی که این سوره دربارۀ او نازل شده «عبدالله بن اُبی» است.

فقط همین یک منافق در قرآن معرفی شده است؛ این منافق هم از بیت‌المال دزدی نکرده بود و هیچ قتلی هم انجام نداده بود! حتی منافقینی که در مسیر تبوک قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند در قرآن معرفی نشده‌اند. مگر این منافق چه‌کار کرده بود که خدا او را معرفی کرد؟

این منافق یک کار کرده بود و آن هم اینکه در مدینه، دو قطبیِ مهاجر و انصار را درست کرد و گفت: ما انصار پیامبر باید با مهاجرین را از مدینه اخراج کنیم. دو قطبیِ مهاجر و انصار، حقیقت داشت و بستر طبیعی داشت. ولی نباید تحریک و حساسیت ایجاد می‌کردند و نباید گسل‌ها را فعال می‌کردند.

در شورای سقیفه هم با اینکه پیامبر ده سال پیش دو قطبی اوس و خزرج را از بین برده بود، آنها دوباره گسل اختلافی بین اوس و خزرج را فعال کردند. مهاجرین هم باز دوقطبی مهاجر و انصار درست کردند و در یک فرایند پیچیده کار از دست علی‌بن‌ابیطالب(ع) خارج شد.

دو قطبی‌سازی‌هایی که در سورۀ منافقین و در سقیفه اتفاق افتاد، دو قطبی‌های واقعی‌ای بود که گسل‌هایش وجود داشت، آنها فقط این گسل‌ها را فعال کردند. اما دو قطبیِ اصلاح‌طلب و اصول‌گرا خبیثانه‌تر از آن دو قطبی‌ها است چون واقعیت ندارد و تماماً دروغ است.

چه کسانی این دوقطبی را ایجاد کردند؟ یا افراد مغرض، یا افراد ساده‌لوح. آن کسی که به عنوان اصول‌گرا در مقابل اصلاح‌طلب، موضع جناحی می‌گیرد برای بردنِ انتخابات، همان‌قدر نادان است که در آن طرف نادانی یا غرض ورزی وجود دارد. در میان هر دو بخش هم قطعاً نفوذی وجود دارد. این دو جناح غیر از افراد مستقل هستند.

با نوع انتخابات متأثر از دو قطبی‌سازی، هیچ وقت مجلسِ صددرصد قوی یا هیئت دولت قوی و مدیران قوی پیدا نخواهید کرد؛ هرچند همیشه وزیر و مدیران خوب در هر جناحی بوده‌اند.

هرکسی این دوقطبی اصلاح‌طلب اصول‌گرا را قبول داشته باشد نادان است و حداقل به‌درد سیاست نمی‌خورد. و هرکسی در این آتش بدمد، حتماً آدم خبیثی است؛ چون مانع رشد مملکت می‌شود.

وقتی دو جناح باهم دعوا کنند، آن‌وقت طرفداران دو جناح هدف‌شان این می‌شود که جناح‌شان ببرد، ولو با افراد ضعیف‌تر. لذا اولین نتیجه‌اش این می‌شود که رأی آوردن و بردن از جناح رقیب مهم بشود، ولو با افراد ضعیفی که خاصیت‌های پوپولیستی داشته باشند.

یکی دیگر از آثار شوم دوقطبی این است که تا انتقاد بکنی می‌گویند «این آخوند اصولگرا گفت...» یا اینکه «آن فرد اصلاح‌طلب گفت...» یعنی باب انتقاد و دهان بسیاری از منتقدین دلسوز و متفکرین حوزه و دانشگاه بسته می‌شود چون می‌گویند: اگر حرفی بزنیم متهم به جناحی بودن می‌شویم.

دیکتاتوری رضاخان قلدر هم این‌قدر در بستن دهن‌ها موفق نبود که دیکتاتوری رسانه‌ای دوقطبی‌سازی این‌قدر موفق بوده و قدرتمند بوده است. حتماً دیکتاتوری خبیثانۀ رضاخان و محمدرضاخان، خباثتش کمتر از خباثت دیکتاتوری رسانه‌ای دوقطبی امروز است.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۳
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7431

@Panahian_text
2.6K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2022-08-05 18:46:59 اکثر پیشنهادهای ظاهراً علمی برای کنترل قدرت، در جهت ضعیف‌ کردن انسان‌هاست
طرح دین چیست؟ همه قوی بشوند! آسیب‌هایش چه می‌شود؟ این همان سؤال ملائکه بود که خدا پاسخ داد: شما نمی‌فهمید!

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۶

شعار آزادی بدون تاکید بر قوی شدن بشر، برای فریب بشر است. زیرا آزادی برای بشر ضعیف فایده‌ای ندارد، وقتی توان استفاده از آزادی را ندارد

صهونیست‌ها از آزادی دم می‌زنند، اما هزاران ترفند برای ضعیف کردن انسان‌ها به کار می‌برند

بسیاری از روش‌هایی که پشت کلماتی مانند «قانون» و ساختارهای بروکراسی و لیبرالی پنهان می‌شوند، برای تضعیف و مهار قدرت انسان‌هاست

طرح انبیاء برای مدیریت قدرت، قوی شدن همه بوده، اما اغلب می‌گویند که این خیال‌پردازی و نشدنی است! در آخرالزمان مردم کم‌کم باور می‌کنند که می‌شود. اربعین یک نمونه است
________

برخی گفتمان‌های دینی، اخلاقی و علوم انسانی که ما را فریب می‌دهند، وقتی می‌خواهند از سعادت انسان حرف بزنند، نکات فرعی را به‌جای نکات اصلی می‌گذارند، لذا موجب نجات انسان نخواهند شد.

مثلاً زورگویان عالم حاضرند دربارۀ بسیاری از اوصاف دینی حرف بزنند، اما حرف اصلی دین را نمی‌گویند. مثلاً مدام شعار «آزادی» و حقوق بشر سر می‌دهند، اما از «قدرت» حرف نمی‌زنند.

وقتی از آزادی حرف زدی، اما از قدرتِ بشر حرف نزدی، داری فریب می‌دهی! انسانی که زور ندارد و ضعیف است حتی اگر آزاد باشد، این آزادی چه فایده‌ای برایش دارد؟ اگر واقعاً دنبال آزادی و حیات انسان هستید، چرا هزار ترفند برای ضعیف کردن انسان‌ها به‌کار می‌گیرید؟

طرح دین در مقابل اینها چیست؟ خدا در قرآن، به قدرت بیشتر از آزادی بها می‌دهد و می‌فرماید: قدرتمند باش و نگذار کسی جلوی آزادی‌ات را بگیرد. لذا ویژگی اصلی «قدرت» اصل است. اگر قدرت داشته باشی، هرکسی بخواهد آزادی‌ات را بگیرد، مقابلش می‌ایستی.

زورگویانی که جهان را اداره می‌کنند، هرگز حاضر نمی‌شوند قدرت تبدیل به یک شعار شود و مبنای حرکت سیاسی و اجتماعی و مبنانی تعلیم و تریبت و شیوۀ حکم‌رانی قرار گیرد.

در میان همۀ موضوعات، قوّت و قدرت را اصل بگیرید و نگذارید کسی با موضوعات فرعی فریب‌تان بدهد. زورگویان عالم، دوست دارند مردم ضعیف باشند. به همین دلیل صهیونیست‌ها اینهمه دنبال رواج بی‌حجابی و بی‌بندوباری در جامعه هستند. چون شهوات طبق آیۀ قرآن، موجب ضعف انسان است.

اکثر پیشنهادهای ظاهراً علمی برای کنترل قدرت، در جهت ضعیف‌ کردن انسان‌ها است. از لیبرالیزم که پیشنهادهایی برای ضعیف کردن انسان‌ها دارد، تا نئولیبرالیزم که با شیوۀ دیگری برای کنترل و تضعیف انسان‌ها طرح‌ریزی می‌کند.

بسیاری از روش‌هایی که پشت سر کلماتی مثل «قانون» یا روش‌هایی مثل بروکراسی پنهان می‌شوند، برای مهار کردن و کنترل قدرت انسان‌هاست. اگر در ساختارهای معمولِ بوروکراسی مارکس‌وبری، و ساختارهای معمولِ لیبرالی بخواهی زندگی کنی، لای چرخ‌دنده‌های قوانین و سیاست‌های پلید صهیونیست‌ها تضعیف و نابود خواهی شد.

طرح دین چیست؟ همه قوی باشند، خُب این آسیب دارد؛ قدرت بین انسان‌ها مشکلاتی ایجاد می‌کند. می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» او شما را جانشینان زمین قرار داد. «وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» درجه‌های شما را متفاوت قرار داد. نمی‌شود که همه‌ یک‌جور توانایی و زور داشته باشند؛ یکی زور فکری دارد، یکی زور هنری، یکی زور صنعتی و... تا بتوانند باهم زندگی کنند. «لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ» خدا این تفاوت‌ها را قرار داد، تا شما را در قدرت‌هایی که به‌تان داده امتحان کند. چون شما بالاخره جانشین خدا هستید، خیلی چیزها دارید، لذا امتحان می‌کند.

جایگاه قدرت از منظر دین و طرح دین برای مدیریت قدرت، در یک جامعۀ انسانی چیست؟ طرح اسلام این است: اول اینکه خودت از هر جهت قدرتمند باشی و قوای خودت را پرورش بدهی؛ از نظر جسمی، روحی، معیشتی، و... دوم اینکه جامعه باید قدرتمند باشد. بین این دوتا هم باید بر قدرت جامعه بیفزایی، تو نباید با ظلم، کسی را در جامعه تضعیف کنی.

در طول تاریخ، همۀ انبیاء آمده‌اند و این حرف را دربارۀ قدرت زده‌اند، اما خیلی‌ها می‌گویند که این خیال‌پردازی و نشدنی است! اما در آخرالزمان مردم کم‌کم دارند به این طرح دین می‌رسند که باور می‌کنند که می‌شود.

یک نمونه‌اش که در عمل پیاده شده است؛ اربعین است. اربعین با کم‌ترین قانون، بدون دخالت سه قوه با کم‌ترین مدیران دولتی، با کمترین بوروکراسی و کمترین دخالت قضایی، مردم دارند زندگی می‌کنند و لذت می‌برند و بدون اینکه تضعیف بشوند و قدرت آنها را بگیرند.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۲
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7430

@Panahian_text
1.9K viewsedited  15:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-05 12:09:41 بر اساس نشانه‌های متعدد، زمان ما «زمان تعیین تکلیف کردن برای قدرت» است
ایده‌آل‌ترین فضا برای ظهور، وقتی اتفاق می‌افتد که قدرت در میان ابناء بشر منتشر بشود

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۵

تکنولوژی همیشه معادلات قدرت را به نفع سلطه‌گرانِ دارندۀ تکنولوژی رقم نمی‌زند

یک نمونه‌اش اینترنت است؛ الان فضای مجازی دارد قدرت رسانه‌های بزرگ را کم می‌کند

ویژگی زمان ما این است که تکنولوژی به‌جای اینکه قدرت را برای سلطه‌گران متمرکز کند، می‌تواند قدرت‌ را بین مردم منتشر کند
________

زمانۀ ما چه زمانه‌ای است؟ یکی از پرتکرارترین اسامی برای زمان ما «عصر تکنولوژی» است. اخیراً هم آن را «عصر تکنولوژیِ شناختی» یا علوم شناختی نامیده‌ و می‌گویند: انسان‌ها دارند به تکنولوژی‌هایی می‌رسند که می‌توانند دیگران را بدون اراده و آگاهیِ خودشان، اداره کنند.

دعوا سر قدرت است و اینکه چگونه انسان‌ها همدیگر را اداره کنند؟ آنهایی که می‌خواهند به بقیه سلطه پیدا کنند دنبال این هستند که چگونه سلطه پیدا کنند و چگونه قدرت خودشان را حفظ کنند و انسان‌های دیگر را اداره کنند؟

بالاخره تکلیف قدرت چه می‌شود؟ آیا یک گروهی با تکنولوژی، سلطۀ ابدی بر ابناء بشر پیدا می‌کنند؟ براساس علائم و نشانه‌هایی که وجود دارد تصور می‌کنم که زمان ما زمان تعیین تکلیف کردن برای قدرت است، یعنی قدرت در زمان ما تعیین‌تکلیف خواهد شد. اگر قدرت، تعیین‌تکلیف بشود ارتباطش با ظهور هم مشخص می‌شود.

تکنولوژی آمده بود تا قدرتِ قدرتمندان را به ابناء بشر تحمیل کند، ولی اینها نمی‌توانند تکنولوژی را کنترل کنند و این قدرت دارد در میان ابناء بشر منتشر می‌شود.

وقتی قدرت در میان ابناء بشر منتشر بشود، ایده‌آل‌ترین فضا برای ظهور اتفاق می‌افتد. چون اولاً مقدمات برای ظهور باید طبیعی باشد و ظهور با معجزه رخ نمی‌دهد. ثانیاً در ظهور، مستضعفین باید قوی بشوند «نُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا»

تکنولوژی همیشه معادلات قدرت را به نفع دارندگان تکنولوژی رقم نمی‌زند که بر بقیه سلطه پیدا کنند، می‌تواند برعکس عمل کند و به‌جای اینکه قدرت را متمرکز بکند، قدرت را بین مردم منتشر کند. مثل کاری که الان اینترنت دارد می‌کند و فضای مجازی دارد قدرت رسانه‌های بزرگ را کم می‌کند.

الان قدرت‌هایی که شعارشان «آزاد اطلاعات» بود، دارند شبکه‌های ایرانی را در جهان می‌بندند یا نام سردار سلیمانی را در شبکه‌های مجازی حذف می‌کنند. چرا؟ چون این ابزار را برای بردگی مردم می‌خواستند و حالا که می‌بینید دارد نجات‌بخش می‌شود، آن را می‌بندند!

شاید این موبایل و اینترنتی که در دست هر کسی هست و این وضعیت جدید که اطلاعات را پراکنده کرده، دارد قدرت را هم پراکنده می‌کند و زمینۀ طبیعیِ قدرت‌گرفتن مستضعفان دارد ایجاد می‌شود؟

یک اشاراتی هم در روایات ما هست که بعد از ظهور، وقتی امام شما سخن می‌گوید هرکسی در دستش، ایشان را می‌بیند و دستورش را دریافت می‌کند. زمان رسول‌خدا(ص) این امکانات نبود. ببینید این چقدر قدرت را افزایش می‌دهد؛ هم قدرت رهبری را افزایش می‌دهد، هم قدرت مردم را افزایش می‌دهد.

مختصات زمان ما این است که تکنولوژی به‌جای اینکه قدرت مرکزی را افزایش بدهد، آن را بین مردم منتشر کرده و قدرت مردم را افزایش داده است؛ در همۀ جهان نه فقط کشور ما. یک نمونه‌اش مقاومت ما است که با تعدادی موشک نقطه‌زن و پهباد، به این قدرت رسیده‌ایم.

الان کشور ما با چهارتا موشک، بمب‌های اتم دشمن را از بی‌اثر کرده‌. آنها اگر می‌توانستند می‌زدند شما فکر نکنید که دارند انسانیت به خرج می‌دهند! آنها نمی‌توانند بزنند چون می‌دانند که اگر بزنند ما پاسخ می‌دهیم و وضعیت خودشان بدتر می‌شود.

چه‌بسا تکنولوژی اثرش معکوس بشود و بر ضد قدرت‌طلبانی بشود که آن را تولید کرده‌اند. مثل همین اینترنت و شبکه‌های مجازی، که با همۀ آسیب‌هایش، در نهایت به نفع جبهۀ حق تمام خواهد شد چون امکانی برای هدایت انسان‌ها و انتشار معارف ناب پدید آورده که در گذشته نبود.

الان هرکسی با همین موبایل و اینترنت، می‌تواند پنهان‌ترین و فوق‌العاده‌ترین اسرار عرفانی را در یک صفحه جلوی خودش ببیند. قبلاً چندتا عارف باید پیدا می‌کردی که اینها را به تو می‌گفتند؟ این فرصت که قبلاً نبوده است! فساد قبلاً هم امکانش بوده و چیزی در این‌باره تغییر نکرده، ولی امکانات برای هدایت صددرصد تغییر کرده است.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۱
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7426

@Panahian_text
2.1K views09:09
باز کردن / نظر دهید
2022-08-04 12:16:13 ده سال بعد از سکوت در برابر اعدام مظلومانه شیخ فضل‌الله نوری، ده میلیون ایرانی از قحطی مُردند

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۴

در یک جامعۀ محبّ اهل‌بیت(ع) یک فقیه را مظلومانه وسط شهر به‌دار می‌کشند و همه سکوت می‌کنند

گاهی یک ملت به یک امر مهم بی‌اعتنایی می‌کند و ده سال بعد ضربه‌اش را می‌خورد

وقتی خدا نعمت معنویِ محبت اهل‌بیت(ع) به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان خواهد گرفت

وقتی خدا نعمت اربعین و محبت امام حسین(ع) را در اوج به ما داده، چه انتظاری از ما دارد و چه امتحانی خواهد گرفت؟
________

وقتی خدا به یک ملت و یک جامعه‌ای نعمت معنوی داد، به‌همان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحان می‌گیرد. وقتی خدا نعمت محبت اهل‌بیت(ع) را به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان هم خواهد گرفت.

الآن که خدا به ما نعمت اربعین و فرصت عشق‌بازی و ابراز ارادات به امام حسین(ع) در اوجش به ما داده است، باید ببینیم چه انتظاری از ما دارد؟ چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمی‌دهد.

سنت‌های الهی عجیب و غریب است. بعضی وقت‌ها یک ملتی نسبت به یک امر مهم بی‌اعتنایی می‌کند و ممکن است بعد از ده سال، خداوند به آنها یک ضربۀ سختی بزند.

یک نمونه‌اش سکوت مردم در ماجرای شهادت شیخ فضل الله نوری بود. لااقل در تاریخ معاصر نداریم که در یک جامعۀ محبّ اهل‌بیت و مرید اهل‌بیت و شیعه و با حضور علماء، یک فقیه را در وسط میدان شهر به دار بشکند و خیلی‌ها ساکت بمانند. بعد از شهادت شیخ فضل‌الله نوری، حدوداً ده‌سال نشد که نزدیک به ده میلیون ایرانی در یک بلای قحطی نابود شدند. آیا ربطی بین این دوتا هست؟ چه عرض کنم!

شهید شیخ فضل‌الله نوری خیلی مظلوم بود. واقعاً شهادتش مظلومانه بود و بعد از شهادت هم در تهران به پیکر ایشان هتک حرمت شد...

بدن این شهید را بعد از مدت‌ها از خانه‌ای که در آن مدفون بود، برداشتند و به قم بردند که دفن کنند؛ از ترس اینکه دشمنانش بدن را بیرون نیاورند و آتش نزنند...دیدند که بدن سالم است.

شیخ فضل الله نوری یک عالمِ زمان‌شناس بود. آقای بهجت(ره) توضیح می‌دهند که فرق شیخ فضل الله نوری در زمان‌شناسی با بقیه علما چه بوده است.

به شیخ فضل‌الله گفتند که شما فقط یک سر بیا سفارت انگلیس و برگرد؛ دیگر هیچ‌کسی با شما کاری ندارد. ایشان فرمود: من هرگز این کار را نمی‌کنم و می‌دانم که من را قطعاً می‌کشند.

وقتی می‌خواستند طناب دار را دور گردن ایشان بیندازند، خودش عمامه را از سرش برداشت و انداخت و فریاد زد: عمامه‌ها از سرها برخواهند داشت... این در شرایطی بود که مشروطه‌خواهان رفته بودند امضای علما را گرفته بودند که «شما علما تأیید کنید تا ما این مشروطه را راه بیندازیم» لذا وقتی‌که ایشان گفت عمامه‌ها از سرها برخواهند داشت، هیچ‌کسی باور نمی‌کرد.

ایشان پیش‌بینی می‌کرد مشروطه‌ای که با دست پنهان خبیث انگلیس ساخته و پرداخته بشود، بعداً هم یک کسی مثل رضاخان را می‌آورد که هم عمامه‌ها را برمی‌دارد و هم «سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت» این نشانۀ زمان‌شناسی شیخ فضل‌الله بود.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۰
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7419

@Panahian_text
2.1K views09:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 12:03:55 یکی از راه‌های زمان‌شناس شدن، شناخت سنت‌های حاکم بر حیات بشر است
طبق سنت‌های الهی، وقتی خدا به جامعه‌ای نعمت معنوی داد، به‌همان نسبت از آنها امتحان می‌گیرد

#مختصات_زمان_ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۴

سه راه اساسی برای اینکه بتوانیم زمان‌شناس بشویم:
کلان‌نگری، جامع‌نگری و محصور نشدن در جزئیات
مطالعۀ تاریخ؛ خصوصاً قرآن و تحلیل تاریخ اسلام
شناخت سنت‌های الهی حاکم بر حیات بشر

غرق شدن در جزئیات، مهم‌ترین آسیب و مانع کلان‌نگر شدن است

آنهایی که می‌خواهند ما را به بردگی بکشند، سعی می‌کنند ما را محصور در جزئیات کنند

روش شبکه‌های ماهواره‌ای مثل بی‌بی‌سی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلان‌نگری باز می‌دارند

علامه‌طباطبایی: نگاه نکن غربی‌ها در جزئیات رفتارشان یک مهربانی و اخلاقی هست، ببین با جهان چه‌کار کردند!
________

در این جلسه می‌خواهیم به این سؤال پاسخ بدهیم که ما برای زمان‌شناس‌شدن چه‌کار باید کنیم؟ چگونه ذهن و نگاه خودمان را پرورش بدهیم تا بتوانیم زمان‌شناس باشیم. سه راه اساسی را پیشنهاد می‌دهم:

راه اول این است که اساساً کلان‌نگر بشویم، جامع‌نگری کنیم و بتوانیم از بالا نگاه کنیم، روندها را مطالعه کنیم، همۀ اینها تحت عنوان «عقل» در دین آمده است. به یک معنا، تعقل یعنی کلان‌نگری. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: عاقل‌ترین انسان‌ها کسی است که به عاقبت، بیشتر بیندیشد و دوراندیش باشد.

مهم‌ترین آسیب و مانع برای کلان‌نگر شدن و دیدنِ روندها، غرق شدن در جزئیات است. هرچند جزئیات هم واقعیت دارند مثلاً اینکه ببینیم الان ما در چه مقطع زمانیِ خاصی هستیم و چند حادثه، ما را درگیر کرده است؟

هیچ پدر و مادری نباید درگیر در جزئیات باشند و از کلیت زندگی فرزندشان و از آیندۀ فرزندشان غافل بشوند. اگر درگیر جزئیات بشوند نمی‌توانند فرزندشان را تربیت کنند.

روش شبکه‌های ماهواره‌ای مثل بی‌بی‌سی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلان‌نگری باز می‌دارند. جزئیات مشکلات ما و جزئیات پیشرفت‌های خودشان را به ما نشان می‌دهند و می‌خواهند ما را وادار به احساس بدبختی کنند. درحالی‌که اگر کلان‌نگر باشیم می‌فهمیم که همین الان جامعه و کشور ما خوشبخت‌تر و قدرتمند‌تر از آنها است.

علامۀ طباطبائی می‌گوید: اگر دیدی در یک کشور غربی یک لطفی به یک حیوان می‌کنند و در جزئیات رفتارشان بعضاً مهربانی‌ها و اخلاقی هست نباید این‌طور قضاوت کنی که آنها در رعایت اسلام از ما جلوترند! ببین با جهان چه می‌کنند و چه جنایت‌هایی در جاهای دیگر انجام می‌دهند.

راه دوم برای زمان‌شناس شدن این است که تاریخ را مطالعه کنیم. حدوداً چهل درصد قرآن، تاریخ انبیاء است. زمان‌ها شبیه همدیگرند، تاریخ را مطالعه کنید تا زمان خودتان را به‌دست بیاورید.

راه سوم برای زمان‌شناس شدن، شناخت سنت‌های الهی حاکم بر حیات بشر است. حیات اجتماعی بشر بی‌قاعده و بی‌ضابطه نیست. اینها را باید بشناسیم. مثلاً می‌فرماید «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ» یعنی شکست و پیروزی را ما مدیریت می‌کنیم.

طبق سنت‌های الهی وقتی که خداوند به یک جامعه‌ای نعمت معنوی بدهد، به همان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحاناتی می‌گیرد که لبِ مرز توان آن جامعه باشد.

ما قبل از انقلاب، یک‌مقدار عزاداری و عرض ارادت به امام‌حسین(ع) داشتیم. خداوند امتحان انقلاب و بعد هم دفاع مقدس را سرِ راه ما قرار داد که معلوم شود چقدر حاضریم فدای امام‌حسین بشویم.

الآن که خدا به ما نعماتی مثل امنیت، اربعین و فرصت عشقبازی با امام‌حسین را داده ومی‌توانیم معنویت در اوج داشته باشیم، باید دید خدا چه انتظاری از ما دارد و چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمی‌دهد، لابد یک خبری در راه است. امتحانی که خدا از ما خواهد گرفت متناسب با اتمام حجتی است که کرده است. پس باید آماده باشیم.

دانشگاه امام صادق(ع)
علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۰
صوت: @Panahian_mp3
متن کامل:
Panahian.ir/post/7419

@Panahian_text
428 views09:03
باز کردن / نظر دهید