2016-07-12 18:05:04
پدید آمد از نام او برگِ نو/کُنَم جمله روشن شود سهم تو
سخن چون به جوش آید از یاد من/شَوَد لب شکر ، نَخوَت اوتاد من
نَبودم که شد وقفه اعمالِ من/شُدَم سهم ابیات آمال من
وَ اکنون بباید کنم جمله نو/سخن ها شنیدی تو این هم شِنو
عقابی که سِنَّش چهل ساله شد/کَماکان سخن های او ناله شد
دگر او عقاب جوانی نبود/توان و تب و روح و جانی نبود
به هم متصل ، بال و نوک ، پنجه کُند/رِسَد مرگ آن هیبت زنده تُند
دگر سلطه شد بر جهان بیمِ مرگ/بپوشید ، بر تن زره ، سر به ترگ
ولی محکم ایستاد آن جانِ پاک/نشد خم مَزَد زانوان روی خاک
تراشید ، با سنگِ صخره نوکش/بِکَند از تَنَش با همان نوک توکَش
تراشید ، او پنجه اش را سریع/که همچون گذشته شَوَد او رفیع
پس از شش قمر زجرِ تحویل خود/به چون نوجوانی عقابی بِشُد
اگر تن به سختی دَهی مدتی/به سرعت رِسَد بر تو بس قدرتی
امیردمیرچلی_تهران۹۵
راهنما:
۱-نخوت اوتاد: جوش جوانی
۲-ترگ: کلاه خود
۳-توک:بال
514 views15:05