Get Mystery Box with random crypto!

جامعه شناسی مردم مدار

لوگوی کانال تلگرام siamakzandrazavi — جامعه شناسی مردم مدار ج
لوگوی کانال تلگرام siamakzandrazavi — جامعه شناسی مردم مدار
آدرس کانال: @siamakzandrazavi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.26K
توضیحات از کانال

روایت سیامک زندرضوی از همگانی کردن
جامعه شناسی مردم مدار( public sociology)،
تحقق پرسشگری و پژوهشگری به عنوان حقوق پایه انسانی

📌می‌توانید ایده های خود را از طریق آدرس زیر با من در میان
بگذارید
@szandrazavi

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-02-16 14:36:34 جامعه شناسی مردم مدار، جامعه مدنی،
(دولت_ حاکمیت) و بازار در ایران امروز(۴)

مثالی که اخیرا در جنبش کارگری می توان به آن استناد کرد وضعیتی هست که در نیشکر هفت تپه حاکم است. در حالی که مجموعه یک ثروت عمومی بوده، با مناسبات ناسالم ورانتی کل آن دارایی را به دو نفر واگذار کرده اند و آن دو نفر از قبل این مجموعه وام هایی و ارزهایی گرفتند وظاهرا همه اینها در تبانی با بعضی دستگاه های نظارتی و حاکمیتی و غیره و غیره بود و اینها چیزهایی است که در مطبوعات، دادگاه ها و جلسات مطرح شده است.
در چنین شرایطی جمعیت زیادی از کارگران حقوق هایشان دریافت نکردند. درحالی که اعلام آمادگی کردند آن مجموعه را به صورت شورایی مدیریت کنند و نظارت های لازم نیز بر کارشان بپذیرند. خب این یک فرصت هست که در واقع یک نوع مدیریت از پایین و مشارکت در مدیریت کار هست که به نظرم از انواعی هست که ما به آن اصلاحات جامعه محور می گوییم. این شدنی نیست مگر اینکه حاکمیت تشکل سندیکایی و صنفی آنها را به رسمیت بشناسیم و با آنها و نمایندگان واقعی آنها مذاکره کند.اگر یک همچین پروژه های جامعه محوری را پیش ببریم. فکر کنید چطور یک دانشگاه که در کشورهم سابقه دارد و یک دوره در سال ۱۳۵۸ نماینده دانشجویان دانشگاه درشورای مدیریت دانشگاه مازندران بودم که در آن نماینده اساتید، کارکنان و دانشجویان دارای رای بودند و مشترکا مسایل محیط دانشگاه را بررسی و تصمیم گیری و پیگیری می کردند و در همه مراحل مشارکت می کردند. به نظر من راه مطمین اداره جامعه ماست و من به نظرم نسل جوان ما این را می فهمد و از عهده اش هم بر می آید و طبیعتا در این فرایند تشکل های غیردولتی در سطوح گوناگون از محله گرفته تا شهر از مدرسه گرفته تا دانشگاه از محل کار گرفته تا کارخانه اینها همه موثر و مفید هستند و در فرایند زمان تجربه های بهتری هم کسب می کنند.


هفت. آیا برای شروع قرن جدید، باید نسبت به تاثیر تشکلهای غیردولتی و نهادهای مدنی در ایران خوش بین بود؟

من بسیار بسیار خوش بینم. برای اینکه بدبینی هیچ فایده ای ندارد. نه برای خود آدم و نه برای جامعه. خوش بینم به چند دلیل:

اول جوانانی که عملا در طول این سالها این تجربه را بدست آورده اند که خودشان باید وارد میدان شوند تا اینکه کار را بسپارند به نسل های قبل و همیشه سوالشان این است که:
شما چرا انقلاب کردید؟

دوم اینکه به خوبی پرسشگر هستند و حاضر نیستند بسته های آماده دوران گذشته و احزاب سیاسی موجود را بپذیرند و مایلند که دستاوردهای دانش بشری را به کار ببرند.
سوم اینکه به دلیل ارتباطاتی که در سطح جهان با اینترنت برقرار شده آخرین دستاوردهای بشر را انتظار دارند یعنی آن چیزی که در آموزش اسکاندیناوی هست را به عنوان آموزش شان می خواهند. آن رفاه و امنیتی که در جوامع امروزی درشمال اروپا وجود دارد آن را درخواست دارند و جامعه ما هم امکانات طبیعی و انسانی مان این ظرفیت را که آنها به خواسته هایشان برسند را بوجود آورده والبته این شدنی نیست مگر اینکه ما وسیع ترین تشکل های مدنی را داشته باشیم و این جنبش های اجتماعی فعال در سطح جامعه تشخص خودشان را در تنوع تشکل هایی که می توانند داشته باشند، نشان بدهند.

به نظر من با همه تاریکی و همه سردی که در این فصل زمستان در دوره کرونا احساس
می کنیم راه دیگری وجود ندارد و افق همین قدر روشن است.
@siamakzandrazavi

https://www.hamooniran.ir/item/11918
860 views11:36
باز کردن / نظر دهید
2021-02-16 08:57:48 جامعه شناسی مردم مدار، جامعه مدنی،
(دولت_ حاکمیت) و بازار در ایران امروز(۳)


چهار.مناسبات جامعه مدنی با دولت در سالهای اخیر ایران چگونه شکل گرفته است؟

واقعیت این است که ما در طول چهل سال اخیر قانون تاسیس سازمان های مردم نهاد و سازمان های اجتماع محور را هرگز نداشته ایم و آیین نامه هایی تدوین می شده و این آیین نامه ها هرگز تبدیل به یک متن قانونی نشده است. در حقیقت برپایه تجربه جهان این متن قانونی هم این باید باشد که شهروندان اعلام کنند که:
اول چه فعالیتی را و چگونه انجام می دهند.
دوم کاملا به لحاظ مالی شفاف باشند به طوری که دستگاه های نظارتی مالی بتوانند آنها را دیدبانی کنند.
سوم گزارش های خود را شفاف به جامعه بدهند.
در کشور ما در چهل سال اخیر چندین دستگاه مجوز تاسیس سازمان های مردم نهاد را می دهند که تقریبا هیچکدام مجوز سازمان های دیگر را به رسمیت نمی شناسد. مثل استانداری ها ووزارت کشور، نیروی انتظامی، وزارت ورزش و جوانان، بهزیستی و ...
همه مراکز صدور مجوز با سازمان های مردم نهاد مدنی مثل کارگزاران خودشان رفتار کنند و آنها را بخشی از واحد اداری خودشان تلقی می کنند.
این برداشت چهل ساله تا آنجایی که من می دانم در دولت های مختلف از جمله اصلاح طلب، اصولگرا، اعتدالی یا هر اسم دیگری داشته چندان تغییری نکرده و سازمان های مردم نهاد به همین شکل بوده است. فقط در مواردی در برهه هایی از تاریخ کشورمان فرصت های بیشتری پیدا شده که این تشکل های جامعه مدنی بتوانند فعالانه تر عمل کنند.
موقعی بوده که دولت دستگاه های اداری اش راناتوان دیده است مثل زلزله بم یا کرمانشاه و یا سیلاب ها شمال وجنوب که در آن هم، به سرعت دستگاه های امنیتی ورود کرده اند و سعی کرده اند سازمان های مردم نهاد را محدود کنند و یا حساب هایشان را مسدود کنند .
پس مناسبات جامعه مدنی با حاکمیت ودولت یک روال قانون و یا متکی به یک نوشته از قبل مفهوم برای همگان نبوده و نیست و این مجوزهای متفاوت و نظارت های پیچیده گوناگون همیشه به نظر من مخل کار مناسب متکی به شهروندان بوده و هست.


پنج. بزرگترین نقد بر فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران معاصر کدام است؟

بنظر من بزرگترین نقد این است که درهمین فضا موجود ،اینکه تشکل ها بتوانند با همدیگر روی برنامه های عمل مشترک به توافق برسند و فعالیت های مشترک انجام دهند یا اینکه تشکل هایی که در یک حوزه هستند با یکدیگر اتحادیه هایی را شکل دهند این را خوب عمل نکرده اند. در حقیقت آن مشکلی که در فضاهای امنیتی پیدا می شود و یک نوع احساس ناامنی و بدگمانی، سبب شده که انها نتوانند قدرتمندتر از این که هستند با همدیگر متصل شوند و کارهای جدی تر و بزرگ تری را انجام دهند.

نقد دیگرم هم نگاهی است که در میان بعضی از جامعه شناسان به تشکل های غیردولتی وجود دارد. که این نهادها را کارگزار دولت و حاکمیت می دانند.
که فعالیت شان سبب می شود که امر اصلی که خود آزادی بیان، تشکل و تجمع است به حاشیه برود و این نوع سازمانها و فعالین آن ظاهری را آراسته کنند که در کشور ما انواع آزادی هابه کمال وجود دارد در حالی که در واقعیت این نیست و این نوع فریبکاری را به حامعه داخلی و بین المللی منتقل می کنند.
من با این دیدگاه مخالفم و به نظرم همین فرایندی که افراد دور هم جمع می شوند و سعی می کنند که در یک عرصه مثلا زنان، کارگری، محیط زیست، کودکان و.... جایی که خودشان احساس تعلق دارند و ارتباط آنها واقعی است فعال بمانند .خود این سبب می شود که ایده ها و افکار و توانایی های شان با یکدیگر یکپارچه شود و بتوانند موثرتر ظاهر شوند و در این فرایند نسل جدیدی از فعالین اجتماعی پرورده شوند.
پس این دو نقد به نظرم مطرح هست. نقد اول را می پذیرم و نقد دوم را نمی پذیرم و با آن موافق نیستم . اینکه اینها سوپاپ اطمینانی برای وضعیت موجود و حاکمیتی هستند که سعی می کند صدای شهروندان را نشوند و آنها صدایشان شنیده نشود.


شش. نسبت پروژه «اصلاحات جامعه محور» با فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران چه می باشد؟

اساسا به نظر من بخش بزرگی از فعالیت هایی که می تواند جامعه را بهبود دهد در بنیاد متکی به تشکل های مستقل شهروندان در سطح محله، مدرسه، اداره، کارخانه، محیط کاری(هر محیط کاری) است. آنجایی که افراد مشارکت داشته باشند و این مشارکت شان تنها در اجرا نباشد بلکه در برنامه ریزی، مدیریت، تقسیم منابع ، منافع وارزیابی باشد و آنجاست که ما امید بهبودی را می توانیم مشاهده کنیم.
@siamakzandrazavi

https://www.hamooniran.ir/item/11918
627 views05:57
باز کردن / نظر دهید
2021-02-15 12:55:44 جامعه شناسی مردم مدار ، جامعه مدنی ،
( دولت _ حاکمیت) و بازار ،در ایران امروز(۲)

به هر حال جنبش کارگری بنا به نیاز هر روزشان سعی کرده اند که تشکل های خودشان برپا کنند و البته دایما زیر فشار امنیتی و پرونده سازی و ... قرار بگیرند. یک نمونه قدیمی تر سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه هست که با همه فشارها توانسته دوام بیاورد و فعال بماند و یکی هم نسبتا جدیدتر است سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه است.وبسیاری دیگر
دومین جنبشی که به نظرم مهم است جنبش برابرخواهی حقوقی زنان و مردان است که این به طور مستقیم با قرائت فعلی از فقه شیعه که در قوانین اسلامی منعکس شده است در چالش است و بحث هایی مانند حضانت فرزندان ،حق طلاق، حق سفر و... اینها نمودهایی هست که جنبش زنان تقاضاهای برابرحقوق را شاهدش هستیم .
جنبش سبک زندگی از جمله، آزادی پوشش است که نمودهایی از جمله دختران انقلاب که اینها همه با برخوردهای قضایی و احکام سنگین زندان همراه بود و اینکه این جنبش تشکل های خودشان را داشته باشند بعضا به طور کوتاه مدت برای خودشان بوجود می آورند، مثلا در موسیقی های زیر زمینی. امروزه آموزش و پرورش رسمی در تقابل با این گروه از جوانان و نوجوانان و سبک زندگی آنان قرار گرفته است و تمام شوخی ها که در مورد پدیده های مختلف ساخته می شود کار این جنبش سبک زندگی و این دختران و پسران است و حداقل بخشی از آن از آنجا بوجود می آید که ما جدایی جنسیتی را در فضاهای آموزشی بوجود آوردیم و اینکه اینها چگونه ممکن است با این جدایی بتوانند زندگی معمول را برای خودشان شکل دهند، پرسشی است که خودش موضوع شوخی می شود. در داخل جنبش جوانان ، جنبش دانشجویی اهمیت داردکه در دوره هایی فعال تر و در دوره هایی زیر فشار بیشتر و احکام زندان و بازداشت و... زیر خاکستر می مانند.
جنبش بعدی که نمودهایی از تشکل های غیردولتی را می شود در آن نشان داد، جنبش حقوق کودکان است. مخصوصا بعد از پذیرش پیمان نامه حقوق کودک در سال ۱۳۷۳توسط دولت جمهوری اسلامی ایران که هرچند مشروط بوده اما حتی قبل از آن هم انجمن ها و تشکل های مرتبط با حقوق کودکان را داریم که در کشور نمودهای عینی تری دارند و شاید به دلیل اینکه به درجه ای نسبت به جنبش کارگری ،جنبش حقوق برابر زنان و مردان و جنبش سبک زندگی حاکمیت نسبت به آنها تحمل بیشتری نشان میدهد و در نتیجه کنشگران در آن فعالتر هستند. هرچند که آنها هم تشکل هایشان زیر فشارهای امنیتی است.
جنبش معلمان مهم است که بیشتر به لحاظ معیشت و شرایط کارشان فعال بوده و هستند و بعضا تشکل های صنفی خودشان را توانسته اند بوجود بیاورند.
جنبش بازنشستگان ،که آنها هم به لحاظ بهبود سطح معیشت تشکل های خودشان را برپا کردند و تلاش های خودشان را می کنند.
در مجموع اینکه جنبش های اجتماعی ما چقدر تشکل های غیردولتی خودشان را دارند و چقدر اینها اثربخش و کارا هستند یک سوال خیلی بزرگ است و باید به نسبت هر جنبش اجتماعی و هر تشکل مرتبط با آن جنبش و در یک مقطع معینی بررسی و مطالعه موردی شود تاجواب به دست آید.
می توان گفت همه جنبش های اجتماعی فعال در ایران نمودهایی از تشکل یابی را از خودشان نشان می دهند. بعضا بدلیل شرایط تشکل ها موقت و ناپایدار هست و بعضا پایدارتر. به درجه ای که این فشار امنیتی را بتوانند پس بزنند این تشکل ها شکل می گیرد و چنانکه اشاره شد بسیار هم متنوع هستند.


سه. فعالان مدنی و اجتماعی در جامعه امروز ایران، آیا کنشگری موثری داشته اند؟

واقعیت این هست که همه جنبش های اجتماعی را که اسم بردم اینها فعالین مدنی و کنشگری های خودشان را نیز دارند. اینکه کدام فعال مدنی در چه عرصه ای و در کجا توانسته موثر عمل کند، به راحتی قابل جواب دادن نیست. احتمالا فعالیت های اعتراضی که در سال ۹۶ و ۹۸ در دی ماه و آبان ماه اتفاق افتاد بخشی از آن حاصل فعالیت های مدنی شهروندانی ست که اعتراضات خودشان را به شکل مسالمت آمیزنمی توانند نشان دهند مثال درروز کارگر، یا در اعتراض معلم ها در گردهمایی هایشان . حالا اینکه حکومت اگر مثلا یک نویسنده ای را در روز جهانی کارگر در کنار کارگران مشاهده کند و آن را دستگیر کند و به او اتهامات امنیتی بزند این معنایش بی توجهی به یک مفهوم شناخته است و آن اینکه جنبش های مختلف و فعالین مختلف در هم تنیده هستند. ممکن است که یک نویسنده مدت هاست از مدرسه بیرون آمده و یا هرگز فروشنده نیروی کار به شکل کارگران روز مزد نبوده، اما واقعیت این است که آن جوهر انسانی و وجود نوعی انسان معنایش این هست که نگران هم نوع باشی و احساس هم سرنوشتی داشته باشی و این پیوندها را نشان دهی. می دانیم آنجایی که فعالین مدنی خیلی موثر وارد شده اند در کمک رسانی ومدیریت فجایع انسانی بعد ازحوادث طبیعی بوده است .

@siamakzandrazavi

https://www.hamooniran.ir/item/11918
476 viewsedited  09:55
باز کردن / نظر دهید
2021-02-14 13:44:03 جامعه شناسی مردم مدار ، جامعه مدنی ،
دولت _ حاکمیت و بازار ،در ایران امروز
در گفتگو با وب سایت هامون ایران(۱)


یک. جامعه مدنی در ایران با چه چالشهایی مواجه است؟

از منظر جامعه شناسی مردم مدار به مساله نگاه می کنم که یکی از عرصه های
جامعه شناسی است در کنار
عرصه های:آکادمیک ، سیاست گذار وانتقادی است .
امروز جامعه مدنی در حقیقت با دو چالش اساسی مواجه است. چالش اول حاکمیت است. منظور مجموعه ساختار قوای سه گانه و بخش های بالا دستی یا موازی آن است که قسمت های کلیدی آن اساسا غیر پاسخگو هستند و اجزاء آن درطول چهل سال طوری طراحی شده ا ند که ساختارهای به درجه ای انتخابی را عملا ناکارآمد کرده اند. این وضعیت با جرم انگاری فعالیت های مدنی تشدید می شود و دستگاه های امنیتی چندگانه هم تلاش می کنند که فعالیت های جامعه مدنی محدودتر و صدایش ضعیف تر شود . حتی پدیده هایی را که در قرن بیست ویک بدیهی انگاشته می شود مجرمانه تعریف می کنند. از جمله استفاده از آزادی بیان که آن را با تبصره های گوناگون تبدیل به عملی مجرمانه می کنند و این محدودیت سبب می شود که عملا امکان سخن گفتن و آزاد سخن گفتن یا به تعبیرمیرزا فتحعلی خان آخوند زاده آزادی خیال را هم دلشان می خواهد از افرادی بگیرند. وقتی آزادی بیان نباشد ، کار اجتماعی پرهزینه تلقی می شود.و آزادی تشکل دچار مشکل می شود و در ادامه آزادی تشکل، تجمع و فعالیت های دیگر مدنی دایما با محدودیت هایی بیشتر مواجه می گردد.
مشکل دیگری که جامعه مدنی دارد، سلطه بازار است.با وضعیت خاص آن درجهان امروز،که تعبیر نیولیبرالیستی مصداق آن است.در این توع اقتصاد ، هدف کم کردن محدودیت ها درپیش پای سرمایه به اسم " کار آفریتی" است.یعتی قوانین ناظر بر حفظ حقوق نیروی کار لغو می شود .و دولت ها هم خدمات خود را کاملا پولی می کنند.که درجهان سبب شده که همه آن دستاوردهایی که نسل گذشته فروشندگان نیروی کار ومزد بگیران داشته اند در مورد آموزش رایگان، بهداشت رایگان و یا شکل هایی از رفاه اجتماعی و... پس گرفته شده و عملا افراد در بازار رها شده اند. در حالی که فروشنده های نیروی کار نمی توانند برای افزایش مزدهایشان؛ یعنی تنها کالایی که برای فروش دارند کار متشکلی انجام دهند و جلوی کارفرماها بایستند و از آن طرف دولت دست در دست صاحبان سرمایه در بازار سعی می کند که قدرت خرید آنها را محدود نگه دارد و با بازی کردن با قیمت ارزها و... حاکمیت وصاحبان سرمایه هردو منفعت می برند وافراد در جامعه مدنی که اکثریت شان فروشندگان نیروی کار هستند، متضرر می شوند. تورم دو رقمی همه این سال ها نشان دهنده این نتیجه سلطه مشترک دولت و بازار بر جامعه مدنی و اکثریت اعضاءآن که فروشندگان نیروی کار هستند. پس این دوچالش اساسی، وضعیتی ست که جامعه مدنی در آن قرار گرفته است.

دو. تشکلهای غیردولتی در ایران تا چه اندازه اثربخش و کارایی داشته اند؟

تشکل های غیردولتی در حقیقت نمودهایی از یک مساله عمیق تر و یک مجموعه وسیع تر هستند. به درجه ای که آن بستر قوی تر و موثرتر باشد، نمود آن درتشکل ها و اثربخشی شان درجامعه بیشتر می شود. در حقیقت برای اینکه به این سوال پاسخ دهیم باید به جنبش های اجتماعی در ایران برگردیم.
سازمان های غیردولتی نمودها و یا نمادهایی از جنبش های اجتماعی هستند. جنبش های بسیار متعددی در این چهل سال در ایران فعال بوده و هستند. بسته به شرایط گاها بیشتر نمود داشته اند و تشکل های مرتبط با آنها درعرصه عمومی دیده می شوندو بعضا کمتر.
من چند جنبش مهم تر را که می توانم نام ببرم عبارتند از: جنبش کارگری، جنبش برابری حقوق زنان، جنبش حقوق کودکان، جنبش جوانان و یا سبک زندگی ، جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان، جنبش حفظ محیط زیست و حفظ منابع طبیعی تجدیدشونده،جنبش زبان مادری و...
بنابراین اگر بخواهم برگردم واقعیت این هست که در همه چهل سال های گذشته جنبش کارگری نتوانسته به دلیل فشار حاکمیت، تشکل های غیردولتی مستقل خودش را تشکیل دهد. خب چیزهایی که دولت ساخته هست یا در واقع GNGOs یا سازمان های غیردولتی دولت ساخته است .مثل شوراهای اسلامی کار و مانند آن اینها در حقیقت تشکل های غیردولتی نیستند. افراد در اینجا خود کارگران ،در طراحی چشم انداز ،بیانیه ماموریت و روش کار و مانند اینها استقلال نداشته اتد. من همینجا اشاره کنم که در حقیقت بایستی احزاب را هم به عنوان تشکل های غیردولتی در نظر بگیریم که در روزگار فعلی حزب های بسیار زیادی هستند اما اینها عملا به دلایل دخالتی که بخش های گوناگون حاکمیت در اساسنامه و برنامه هایشان دارد و محدودیت هایی که برایشان تعریف می کند نتوانسته اند جمعیت زیادی را پوشش دهند .
@siamakzandrazavi

https://www.hamooniran.ir/item/11918
414 viewsedited  10:44
باز کردن / نظر دهید
2021-02-10 19:01:00
399 views16:01
باز کردن / نظر دهید
2021-02-09 21:14:20 جامعه شناسی مردم مدار ، قدرت اجتماع علمی و مسئله‌ زنده یاد هاله لاجوردی(۲)


در پاسخ ایشان این پست را که در سال ۱۳۹۸ قبل انتخابات انجمن جامعه شناسی ایران در کانال جامعه شناسی مردم مدار منتشر کرده بودم قراردادم.

از میان نامزدهای دوره دهم هیئت مدیره انجمن، تا آنجا که اطلاع دارم، من و دکتر آزاد ارمکی، ورودی سال ۱۳۵۴ دانشکده علوم دانشگاه تهران هستیم .

در دوره ما جمعی از اساتید این دانشکده از
جمله آقایان: نیک گهر، ایزدی، ادیبی و زنده یاد منوچهر راد اخراج شدند. بدون رسیدگی عادلانه، امکان دفاع، و امکان فرجام خواهی

از همان زمان گفته می‌شد دانشجویانی در این امر دخالت دارند .

من شاهد خاموش ماجرا بودم
در آن سال ها (۱۳۵۷ _۱۳۵۹ )دانشجویان عموما دو دسته بودند:
 فعال سیاسی - که چشم وگوش به بالای سازمان ها و احزاب داشتند. در آن زمان در «بالا» ظاهرا اخراج اساتید «مستقل» در فهرست مسائل اساسی ، جایی نداشت. در نتیجه این اخراج ها، در میان دانشجویان مذکور انعکاس جدی پیدا نکرد و به مساله تبدیل نشد.
دسته دوم دانشجویان غیر سیاسی بودند - منفرد و پراکنده، با این که در دهه های چهل و پنجاه شمسی، حقوق صنفی در میان دانشجویان اهمیت داشت اما اولویت با «اتاق کوه»، «اتاق فیلم» و... بود و اخراج اساتید دانا و توانا دراولویت نبود.

برای من در آن زمان، واژه هایی مانند: حقوق اساسی یک انسان، دادرسی عادلانه، حق دفاع و حق فرجام‌خواهی واژه هایی مبهم و گنگ بودند . فقط تلاش می‌کردم در خیابان با آن مهربان، که تا دیروز به گفت و گو بودم. چشم در چشم نشوم. برای یکی از آنان که امروز هم، امکان دیدار فراهم است .دیدار با همان درد مبهم و گنگ همراه است.

همه ما می‌دانیم آن اقدام، از آن تاریخ و در همه دانشگاه های ما، به یک سنت تبدیل شد. اخراج اساتید، بازنشسته کردن اجباری و... بدون محاکمه و دادرسی عادلانه، بدون حق دفاع و امکان فرجام‌خواهی و تا امروز ادامه دارد .

ما حاضران و شاهدان عینی باید از خودمان بپرسیم و به دیگران توضیح دهیم، نقش ما در آن روزگار
(منفعل یا فعال) در خلق وتداوم آن رویداد ها تابه امروز چه بوده است ؟

به قول نوح هراری درکتاب انسان خداگونه
بهترین دلیل فرا گرفتن تاریخ، نه پیش بینی آینده، بلکه رهایی از بند گذشته و مجسم کردن سرنوشتی متفاوت است.

به نظرم تحقق میراث ماندلا، درجامعه ما پس از گذشت چهل سال، زمانش فرا رسیده است و شایسته است هر یک از ما، در هرکجا که هستیم از جمله، در انجمن جامعه شناسی ایران، آغاز گر و داوطلب انجام آن باشیم.

صادقانه بگویم که در آن زمان حداقل یک نفر بیش از آن که این متن را به‌عنوان دغدغه‌ای برای تلاش در جهت اصلاح روال های تاریخی ویران کننده و هم افزا شدن برای انجام تغییراتی مثبت با کمک گرفتن از ظرفیت های انجمن درفضای عمومی تلقی کند.

به عنوان فعالیتی برای اثرگذاری بر نتیجه انتخابات انجمن جامعه شناسی ایران تعبیر کرد.

یک هفته است که هرصبح از خودم می پرسم، اگر دردوسال گذشته برای ایده مذکورتلاش بیشتری کرده بودم .آیا اولین دادخواهی مان درقالب انجمن، درخواست بازخوانی پرونده زنده یاد هاله لاجوردی و شنیدن صدای او نمی بود؟

صرف نظر از نتیجه، شاید برای ایشان بارقه ای از همدلی وهم سرنوشتی تلقی می شد و به امیدش به قدرت «اجتماع علمی» می افزود.وبه قول برادرارجمندش "دق مرگ" نمی شد.


@siamakzandrazavi
436 viewsedited  18:14
باز کردن / نظر دهید
2021-02-09 21:14:20 جامعه شناسی مردم مدار ، قدرت اجتماع علمی و مسئله‌ زنده یاد هاله لاجوردی(۱)

از سال ۱۳۵۴ دانشجوی جامعه شناسی هستم در ۲۰ ساله اخیر به عرصه‌ای از جامعه شناسی تعلق خاطر دارم که امروزه به پیشنهاد مایکل بوروی، درکنارسه عرصه های جامعه شناسی: حرفه ای، انتقادی و سیاستگزار، به عنوان جامعه شناسی مردم مدار شناخته می‌شود .

به گمان من ،جامعه شناسی مردم مدار، حداقل برچهار پیش فرض استوار است:

اول _پدیده های اجتماعی تاریخی دارند، در طول زمان شکل می‌گیرند ودگرگون می شوند. بدون درک این فرایند زمان مند ، به خوبی قابل فهم نیستند.

دوم_ پدیده های اجتماعی را در کلیت شان نمی توان فهم کرد.برای درک پیچیدگی آن کلیت ، ضروری است، با کمک مفاهیم مناسب، گام به گام، با انتزاع منطقی پیش رفت وبه مفاهیم پایه ای در آن عرصه دست یافت.
در فرایند بازگشت، این بارهمان کلیت به کمک مفاهیم ، این باردر شکل اندیشیده اش بازآفرینی می شودو کلیت درفرایند شکل گیری و امکان دگرگونی اش قابل درک می شود.

سوم_ گروه های ذینفع مرتبط با پدیده های اجتماعی، در میدان های قدرت متفاوتی زیست وعمل می کنند. درک این میدان های قدرت برای فهم پدیده اجتماعی وراه های دگرگونی آن ضروری است.

چهارم_پدیده های اجتماعی را با مشارکت موثر و تلاش در جهت تغییر شان بهتر می‌توان شناخت، تحلیل انتزاعی واز راه دور، به ارائه تصویری ساده‌انگارانه و ناقص می ‌انجامد.


زنده یاد هاله لاجوردی رااز نزدیک نمی شناختم با پیام یکی از همکاران در گروه هیئت‌ مدیره انجمن جامعه شناسی ایران، از "واقعه" مطلع شدم.

به گروه تاریخ شفاهی جامعه شناسی که به ابتکار دکتر آزاد ارمکی راه اندازی شده است مراجعه کردم.
یک همکلاسی سابق توضیحاتی داده بود که یک عبارتش کلیدی بود:
«نمی توان به تمامی هر آنچه بر او رفته است را بازگو کرد».
در پاسخ به پست ایشان این متن را قرار دادم:

احتمالا اگر خانم هاله لاجوردی دراین گروه حاضر بود. ازشما می پرسید:
«چرا حتی امروز نمی توان به تمامی آن چه برمن رفته را روایت وبازگونمود؟»

و اگر ژانت آفاری حاضر بود، می گفت: حداقل بخشی از لکنت زبان ما، در ۱۲۵ سال اخیر نتیجه سکوت خودخواسته و به رنگ جماعت درسرای قدرت، درآمدن ما،با منفعت ویا بی منفعت بوده است .

و من می گویم ای کاش کتاب انقلاب مشروطه ایران خانم آفاری را دوباره و به یاد خانم لاجوردی بخوانیم و از خودمان و از یکدیگر بپرسیم :
تاچند ، تاچند...

درهمان گروه ودر پستی دیگر، یکی از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران توضیحاتی داده بود و به نقش "وتویی" گروهی از دانشجویان در اخراج ایشان از دانشگاه اشاره داشت، در پاسخ به پست مذکور این متن را قرار دادم:

تاکیدشما بر نقش وتویی دانشجویان در وضعیت زنده یاد خانم لاجوردی، برپایه تجربه زیسته من قابل تایید است.
حضورموثرو دخالت دانشجویان نزدیک به قدرت، پایه دانشکده علوم اجتماعی از سال ۱۳۵۹ را شکل داده است
.از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸ دانشجوی این دانشکده بودم وشاهد اخراج اساتید، بی فرصت دفاع و رسیدگی عادلانه بودم، دوره ای که به انقلاب فرهنگی شناخته می شود. از آن جمله: اخراج زنده یاد دکتر منوچهر راد، دکتر ادیبی، دکترایزدی و دکتر نیک گهر.

پیشنهادم این است:
امروز هر کدام از حاضران درگروه، فعال و یا منفعل در آن رویدادها سخن بگوییم.
با این هدف که بتوانیم ببخشیم، بخشیده شویم، تا فراموش نکنیم .

که اگرما این مهم را، دیروز انجام داده بودیم، شاید دیگرامروز دانشجوی با قدرت وتویی نمی داشتیم و شاید امروز زنده یاد خانم لاجوردی هم دراین گروه حاضر و ناظربود.

فرد دیگری در گروه مذکور از نقش قبیله گرایی جو همفکران و همقطاران در وضعیت زنده یاد لاجوردی می‌گوید.

در پاسخ به پست ایشان نوشتم:
به نظرم شاید ایده یاسپرس که می گوید: دانشگاه سه پایه دارد آموزش، پژوهش و نقد، برای فهم این وضعیت مفیدباشد.

وقتی قدرت همواره نقد جدی و اصولی به ویژه درعرصه اجتماعی را برنمی تابد و منتقدان را در نظام دانشگاهی اهل شیطنت می نامد و محدود ومرعوب می کند .فضای دانشگاه برای همه ناامن و رقابت برای باقی ماندن اصل می شود.
هانا آرنت درجایی گفته، (نقل به مضمون)
هرکس درخلوت خودش فکر می کرد نوبت او نخواهد رسید، اشتباه می کردند.

همکاری دیگر، درهمان گروه ضمن اشاره به ضرورت نقد روال های طرد و حذف در دانشگاه تاکید کرد که باید از آب ریختن به آسیاب کسانی که میخواهند از دانشگاه مشروعیت زدایی کنند خود داری کنیم و مهربان تر و انسانی تر برخورد نماییم با این تاکید که خون را با خون نمی شویند.
@siamakzandrazavi
388 viewsedited  18:14
باز کردن / نظر دهید
2021-02-08 12:13:19
لینک ورود به مراسم یادبود شادروان دکتر هاله لاجوردی
https://b2n.ir/Lajevardi

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
295 views09:13
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 09:10:35 جامعه شناسی مردم مدار و مرگ یک
جامعه شناس(۲)

زنده یاد هاله لاجوردی خودخواسته از میان ما رفت.

رییس وقت دانشکده می گوید :
اخراج او تصمیم من نبود. تصمیم گروه بود.

احتمالا رییس گروه هم خواهد گفت :تصمیم من نبود . همکاران درگروه تصمیم گرفتند.

همکاران احتمالا خواهند گفت . آیین نامه اصرارداشت. وتازه جمعی از دانشجویان هم نامه نوشتند.

احتمالا دانشجویان مورد اشاره هم خواهند گفت:
تحویل نمی گرفت،
دانشش را به رخ مان می کشید.
سخت گیر بود .
و حجاب درستی هم نداشت.

تحلیل همین مجموعه درهم تنیده است که نوشته هادی آقاجانزاده را خواندنی می کند.

یادخانم لاجوردی همیشه عزیز وگرامی است.

@siamakzandrazavi



@siamakzandrazavi
601 viewsedited  06:10
باز کردن / نظر دهید
2021-02-04 21:01:37
عده‌ای از کشاورزان و کارگران زاهدان در ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است از مسئولان می‌خواهند به وضعیت آنها رسیدگی کنند. ‌

این کشاورزان روز پنجشنبه ۱۶ بهمن خطاب به مسئولان گفته‌اند که برای امرار معاش به زمین وابسته‌اند اما با نباریدن باران زمین‌هایشان خشک است و دیگر نمی‌توانند کشاورزی کنند. آنها می‌گویند نه بیمه‌ای دارند نه کمکی دریافت می‌کنند و غذایشان نان خشک شده‌ است. ‌

در ویدیو دیگری که دوشنبه ۱۳ بهمن منتشر شد، کارگران روزمزد روبروی ساختمان بیمه تامین اجتماعی جمع شده‌اند. آنها می‌گویند بیکار شده‌اند و نه بیمه دارند و نه کسی از آنها حمایت می‌کند. یکی از این کارگران می‌گوید مستاجر است و بچه‌‌اش احتیاج به شیرخشک دارد اما درآمدش برای نان شب هم کافی نیست.
374 views18:01
باز کردن / نظر دهید