Get Mystery Box with random crypto!

جملات انگليسي پركاربرد

لوگوی کانال تلگرام usefulsentences — جملات انگليسي پركاربرد ج
لوگوی کانال تلگرام usefulsentences — جملات انگليسي پركاربرد
آدرس کانال: @usefulsentences
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 186
توضیحات از کانال

جملات روزمره وكاربردي كه لازم است بدانيد تا انگليسي صحبت كنيد

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها

2019-03-08 11:01:35 عبارتهای دو کلمه ایی مهم در انگلیسی
.
در زبان انگلیسی اغلب برای صحبت کردن از عبارت دوکلمه ای مثل "bye bye " استفاده میکنیم در اینجا تعدادی از معمول ترین این عبارات آورده شده اند:
(reduplication words ) :
به معنی دوگانسازی یا مضاعف سازی لغات
که یا یک لغت تکرار میشود مثل :bye -bye و so -so یا ریشه لغت اصلی حفظ میشود و اغلب در لغت دوم تغییر آوایی صورت میگیرد یا لغتی اضافه یا تغییر میکند که حالت ریتمیک پیدا کند! مثل : okey-dokey و ....
در ادامه چند مورد از این عبارات آورده شده اند:
-so-so
نه خوب نه بد, متوسط
.
مثال:
How was the meeting?
So-so, it was nice to see everyone , but...
.
جلسه چطور بود؟ - نه خوب نه بد-خوب شد که همه را دیدم اما..
.
On-off
گاهی گاهی , چیزی که ثابت و دائمی نیست
.
مثال:
They have a very on-off relationship
.
آنها رابطه ای گاهی گاهی دارند.
.
Mish- Mash
ترکیبی درهم و برهم از دوچیز متفاوت
.
مثال:
The new policy is a bit of mish-mash of the last two policies we've had.
سیاست جدید ترکیبی درهم و برهم از سیاستی است که قبلا داشتیم.
.
Wishy -washy
آبکی , سست
.
مثال:
His argument is a bit wishy -washy-I don't get impression that...
استدلال او قدر ی آبکیست- گمان نمیکنم که..
.
Chit -chat
گپ / حرفهای صد تا یک غاز
.
مثال:
He asked us to stop our chit-chat and get on with our work
از ما خواست که دست از گپ زدن برداریم و به کارمان برسیم.
.
Ship-shape
تر و تمیز
.
مثال:
I want to leave the place ship-shape when we go on holiday
میخواهم وقتی به مسافرت میرویم خونه تر وتمیز باشد.
.
Arty-farty
این عبارت برای توصیف کسی ست که تلاش میکند نظر دیگران را در مورد تواناییش یا کارو دانش هنریش جلب کند و افه بیاد و از این حرفا..!!. ( که خیلی تو جمع هنری از اینا داریم ...
.
Babak and his arty-farty friend.
بابک و دوستِ هارت و پورت ی اش.
.
@usefulsentences
1.3K views08:01
باز کردن / نظر دهید
2019-02-08 12:46:15
@usefulsentences
1.0K views09:46
باز کردن / نظر دهید
2019-02-03 19:00:39 ‍ پركاربردترین صفت ها در انگليسی
Most common Adjectives in English
.
لیست لغتها در این کلیپ بر اساس بیشترین تعداد كاربرد مرتب شده اند.
.
معنی بیان شده در این کلیپ برای لغتها بر اساس پرکاربردترین معنی شان است
و ممکن است معانی دیگری هم داشته باشند!
.
Different
مختلف،متفاوت
.
Used
استفاده شده
.
Important
مهم
.
Every
هر،هرکس
.
Large
بزرگ
.
Available
قابل دسترس
.
Popular
محبوب
.
Able
قادر
.
Basic
اساسی
.
Known
شناخته شده
.
Various
گوناگون
.
Difficult
دشوار
.
Several
چندين
.
United
متحد
.
Historical
تاریخی
.
Hot
داغ
.
Useful
مفید
.
Mental
روانی، ذهني
.
Scared
ترسيده
.
Additional
اضافی
.
Emotional
عاطفی
.
Old
قدیمی
.
Political
سیاسی
.
Similar
مشابه
.
Healthy
سالم
.
Financial
مالی
.
Medical
پزشکی
.
Traditional
مرسوم
.
Federal
فدرال
.
Entire
تمامي
.
Strong
قوی
.
Actual
واقعی
.
Significant
قابل توجه
.
Successful
موفق
.
Electrical
وابسته به الكتريك
.
Expensive
گران
.
Pregnant
حامله
.
Intelligent
هوشمند
.
Interesting
جالب
.
Poor
فقیر
.
Happy
خوشحال
.
Responsible
مسئوليت پذير
.
Cute
زیبا
.
Helpful
مفید
.
Recent
اخیر
.
Nice
خوب
.
Wonderful
شگفت انگیز
.
Impossible
غیر ممکن
.
Serious
جدی
.
Huge
کلان
.
Rare
نادر، كمياب
.
Technical
فنی، تكنيكي
.
Typical
نوعی، معمولي
.
Competitive
رقابتی
.
Critical
بحرانی
.
Electronic
الکترونیکی
.
Immediate
فوری
.
Aware
مطلع
.
Educational
آموزشی
.
Environmental
محیطی
.
Global
جهانی
.
Legal
قانوني
.
Relevant
مرتبط
.
Accurate
دقیق
.
Capable
توانا، لايق
.
Dangerous
خطرناک
.
Dramatic
دراماتيك، نمايشي
.
Efficient
موثر
.
Powerful
قوی
.
Foreign
خارجی
.
Hungry
گرسنه
.
Practical
عملی
.
Psychological
روانی، مربوط به روانشناسي
.
Severe
شدید، ،سخت گير
.
Suitable
مناسب
.
Numerous
متعدد
.
Sufficient
کافی
.
Unusual
غیرعادی
.
Consistent
استوار
.
Cultural
فرهنگی
.
Existing
موجود
.
Famous
معروف
.
Pure
خالص، بكر
.
Afraid
ترسیده
.
Obvious
واضح
.
Careful
مراقب
.
Latter
پسين، دومی
.
Obviously
بدیهی
.
Unhappy
ناکام، نا خوشنود
.
Acceptable
قابل قبول
.
Aggressive
مهاجم
.
Boring
خسته کننده
.
Distinct
متمایز
.
Eastern
شرقی
.
Logical
منطقی
.
Reasonable
معقول
.
Strict
سخت گير، يك دنده
.
Successfully
با موفقیت
.
Administrative
اداری، اجرايي
.
Automatic
اتوماتیک
.
Civil
مدنی، مربوط به مدنيت
.
Former
سابق
.
Massive
عظیم
.
Southern
جنوبی
.
Unfair
غیر عادلانه
.
Visible
قابل رویت
.
Alive
زنده
.
Angry
خشمگین
.
Desperate
از جان گذشته
.
Exciting
مهیج
.
Friendly
دوستانه
.
Lucky
خوش شانس
.
Realistic
واقع بین
.
Ugly
زشت
.
Unlikely
بعید
.
Anxious
مشتاق
.
Comprehensive
جامع
.
Curious
کنجکاو
.
Impressive
موثر
.
Informal
غیر رسمی
.
Inner
داخلی
.
Pleasant
دلپذیر
.
Sudden
ناگهانی
.
Terrible
وحشتناک
.
Unable
ناتوان
.
Weak
ضعیف
.
Wooden
چوبی
.
Confident
مطمئن
.
Conscious
هوشیار
.
Decent
نجیب
.
Embarrassed
خجل
.
Guilty
گناهکار
.
Lonely
تنها
.
Nervous
عصبی
.
Odd
عجیب و غریب
.
Remarkable
قابل توجه، عالي
.
Substantial
اساسي
.
Suspicious
مشکوک
.
Tall
بلند، قد بلند
.
Tiny
کوچک، ريز
.
@usefulsentences
970 views16:00
باز کردن / نظر دهید
2019-01-17 22:58:25 ایت را بگیر)
.
مثال با Make:
Marie Curie made a great contribution to science through her discovery of radium.
ماری کوری بواسطه کشف رادیوم کمک بزرگی به علم کرد.
.
مثال با Do:
A distinction has been Done between the dangers of blue and white asbestos.
تفاوتی بین پنبه نسوز آبی و سفید اعمال شده است.
.
@usefulsentences
438 views19:58
باز کردن / نظر دهید