Get Mystery Box with random crypto!

یاد نوشت / محمد لطیف‌کار

لوگوی کانال تلگرام yadneveshtlatifkar — یاد نوشت / محمد لطیف‌کار ی
لوگوی کانال تلگرام yadneveshtlatifkar — یاد نوشت / محمد لطیف‌کار
آدرس کانال: @yadneveshtlatifkar
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 130
توضیحات از کانال

یاد نوشت

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-06-27 21:42:38 دمی با کنشگران اقتصاد و فرهنگ
امروز دوشنبه ششم تیرماه جلد دوم کتاب «رواق زبرجد» که به کوشش محسن جلال‌پور و با گردآوری و پژوهش محمد مهدی ملک قاسمی تالیف و منتشر شده، بدستم رسید.
زیر «رواق زبرجد» کرمان مردم بسیاری زندگی می‌کنند که دغدغة توسعه دارند، بدون تعارف اما جلال‌پور خود یکی از همین چهره‌های موثر، کمیاب و دغدغه‌مند است.
تا همین اواخر او را یک کارشناس زبده و فعال اقتصادی می‌دانستم که تا ریاست اتاق بازرگانی ایران پیش رفت، اما دریغ که او را درست نشناختم، چون نشان داد در رسانه و فرهنگ نیز نقش‌آفرین است.
از تلاش او در رسانه‌های مهم دنیای اقتصاد و تجارت فردا که بگذرم، همت او در معرفی تلاشگران توسعه کرمان در اقتصاد و فرهنگ، ستودنی است.
جلد اول کتاب، سال گذشته با عنوان فرعی «تلاشگران پیشرفت کرمان» منتشر شد، که در آن بیست و یک فعال اقتصادی استان معرفی شدند. به این قرار: «هوشنگ ارجمند، احمد امین، مهدی ایرانی کرمانی، سیدمحمد حسینی زیدآبادی، شکرالله خواجه حسینی، غلامرضا رحیمی بیاض، محمدعلی رحیمی بیاض، نعمت‌الله رحیمی بیاض، جلیل رشیدفرخی، حمید سعید، محمود شیخ‌شعاعی، جلال صفارزاده، محمود صنعتی، عباس کهنوجی، غلامرضا لک‌زاده، محمد مجد خاندانی، اکبر نخعی‌پور، محمد نخعی‌نژاد، علی وثوقی، محمدرضا وزیری‌نسب و ولی‌الله وطن‌خواه»
جلد دوم با رویکردی کاملا متفاوت، به معرفی هفده فعال فرهنگی و هنری اختصاص دارد. به این قرار: « یدالله آقاعباسی، محمدحسین ایرانمنش، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، حسین بهزادی اندوهجردی، علی خسروی مشیزی، محمود روح‌الامینی، محمدجواد زاینده رودی، اکبر صوتی، نصرت عبدالرحمانی، منوچهر عسکری‌نسب، سیدمحمدعلی گلاب‌زاده، داریوش مجدزاده، مهدی محبی‌کرمانی، هوشنگ مرادی کرمانی، مجتبی ملک‌زاده، محمود نصری و شهین نعمت‌زاده».
جلال‌پور در یادداشت پیوست کتاب نوشته: هدف از تالیف کتاب پیش‌رو نشان دادن سخت‌کوشی و صبوری مردم این دیار در جهت توسعه فرهنگ و هنر، خودکفایی و ایجاد آثار ماندگار در قرن گذشته است. امید است این کتاب قدمی باشد در راه اعتلای تاریخ و فرهنگ کرمان و همچنین آغازی باشد باشد برای تلاش‌های نو، ایده‌پردازی و گفت‌وگوهای سودمند».
فضای اینستاگرام مجال مفصل‌نویسی نیست، اما در این باره بیشتر خواهم نوشت. ای کاش این کتاب به یک رونمایی مطلوب هم برسد. دست هردو عزیز، جلال‌پور و ملک‌قاسمی درد نکند؛ به امید انتشار جلدهای بعدی، چون در این دوجلد، جای ده‌ها فعال اقتصادی و فرهنگی دیگر، خالی است...
عکس: سیدحمید میرحسینی. با سپاس
https://www.instagram.com/p/CfT0vBWN43R/?igshid=MDJmNzVkMjY=
29 viewsMohammad Latifkar, 18:42
باز کردن / نظر دهید
2022-06-27 21:42:08 زیبا مثل باران پس از رعد
دیروز پنجشنبه برای من روز خوبی بود، چون به مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد کرمان سر زدم، و بدون تعارف از کارها و صحبت‌های توانیابان و مربیان و کارکنان موسسه انرژی مثبت گرفتم. با این‌که یک روز نیمه تعطیل بود، اما دیدارم حدود دو ساعت طول کشید. در بخش‌های مختلف گشت‌وگذار کردم و تا حدودی با فعالیت‌های موسسه آشنا شدم. دیدن نقاشی‌ها، فیروزه کوبی‌ها روی مس، کارهای چوب، تولید لباس و آثار زیبا با چرم توسط توانیابان، مثل باران پس از رعد، بر دلم فرود آمد، و جانم را پر از امید کرد.
در حین بازدید بخت یارم بود که از مصاحبت با محمد گنجوی رییس هیات مدیره موسسه، مهدی لشکری مدیرعامل، مینا شعبان‌نژاد مسئول حرفه‌آموزی، علی شهابی مسکونی عکاس و گرافیست و کیان سعیدی کیا روابط عمومی و اشتغال بهره ببرم.
در حاشیه‌ی این دیدار همچنین با توانیاب مهرداد وهابی که در کار فیلمسازی و بازیگری فعال است و نیز توانیاب مصطفی جعفری هنرمند نقاش آشنا شدم. مصطفی جعفری جزو هفت برگزیده‌ی جشنواره کشوری همام است که اسفندماه گذشته برگزار شد، و تندیس طلایی جشنواره را دریافت کرد. البته در این جشنواره میلاد شریفیان از موسسه رعد، هم تندیس نقره‌ای این دوره را به دست آورده است.
در این باره در آینده باز هم صحبت خواهم کرد. به‌نظر من، فرق نمی‌کند ما در چه جامعه‌ای زندگی می‌‌کنیم، نیکوکاری و کمک به همنوع از الزامات زندگی انسانی است. خانواده‌های سنتی این عمل نیک را از خردسالی به فرزندان آموزش می‌دهند. در جامعه مدرن اما تشکل‌های حرفه‌ای این وظیفه‌ی انسانی را به طور گسترده ساماندهی و بر عهده می‌گیرند.
اگرچه مدیر مجتمع گفت آثار توانیابان از طریق بازارچه‌ها و سایت به فروش می‌رسند، اما چه خوب است اگر روابط عمومی سازمان‌ها و شرکت‌های استانی همت کنند، و بخشی از هدایای معمول خود را از چنین مراکزی در دستور کار خود قرار دهند. به این ترتیب،آن‌ها هم می‌توانند در این فعالیت انسان دوستانه به وظیفه‌ی انسانی عمل کرده‌اند؛ به خصوص که آثار دست این عزیزان در مواردی هم واقعا جذاب و چشمگیر است.
+ در پایان این دیدار موسسه رعد مرا هم مورد لطف قرار دادند؛ با اهدای لوح تقدیر و تابلوی ارزشمندی به رسم یادگار شرمنده‌ام کردند. بقیه‌ی عکس‌ها هم مربوط به همین دیدار است. لطفا تصویر‌ آثار را ببنید و لذت ببرید. امروز جمعه سوم تیرماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CfLrOR7t49u/?igshid=MDJmNzVkMjY=
20 viewsMohammad Latifkar, 18:42
باز کردن / نظر دهید
2022-06-27 21:41:48 کتاب‌های ستایش‌برانگیز عقیل سیستانی
دیروز چهارشنبه فرصت مغتنمی بود تا در دفتر «استقامت» میزبان پژوهشگر ارجمند آقای عقیل سیستانی باشم. «عقیل» دانش‌آموخته صنایع دستی و دکتری پژوهش هنر است که سال‌هاست به طور جدی کار پژوهش در این حوزه را دنبال می‌کند.
از حدود پانزده سال پیش تالیف دایره‌المعارف دستبافته داری استان کرمان را سرلوحه‌ی کارش قرار داده، پنج جلد از این مجموعه‌ را منتشر کرده و سه جلد دیگر را هم در آستانه‌ی انتشار دارد. یک کار سترگ که نمونه‌اش را در سطح ملی یا استان‌های دیگر سراغ ندارم. مجموعه‌ای که به گمان من از یک‌سو حکم شناسنامه برای تمامی دستبافته‌های استان را دارد و از سوی دیگر، یک موزه‌ی متحرک در نمایاندن هنر مردم کرمان است.
پیشتر در باره‌ی این تالیف ارزشمند نوشته‌ام: ابتدا عنوان «دائره‌المعارف» براین مجموعه، برایم بلندپروازانه آمد، اما وقتی این مجموعه را با حوصله دیدم، باورم شد که با یک پژوهشگر هوشمند و پرکار سر و کار دارم، که به‌نظرم او اولین گام خود را هم محکم برداشته است
گستره‌ی پژوهش به‌قدری وسیع و متنوع است که بابت پیدا کردن این همه نمونه‌های متنوع ‌بافته‌‌های عشایری و روستایی، بجز تحسین مکرر او چیزی به ذهنم نمی‌رسد. عکاسی و معرفی این نمونه‌ها بدون اغراق از عهده‌ی یک تیم آگاه وعلاقه‌مند ساخته است؛ این در حالی است که آقای سیستانی برای انجام این‌کار متکی به هیچ موسسه و نهاد تحقیقاتی نیست.
یادآور می‌شوم جلد اول به مناطق بافت، رابر و ارزوییه، جلد دوم به مناطق بردسیر و شهربابک،جلد سوم به منطقه‌ی وسیع سیرجان، جلد چهارم به مناطق عشایری و روستایی سیرجان و جلد پنجم بر روی گلیم شهر جهانی سیرجان متمرکز است. هر پنج جلد کتاب از انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با همکاری اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان است. در مورد دوجلد اخیر، خوب است این یادآوری را هم بکنم اگر حمایت گل‌گهر نبود، بعید است این کتاب بدلیل کیفیت و ضرورت چاپ رنگی‌اش امکان انتشار پیدا می‌کرد.
سه‌جلد اول را بهار سال نود و هفت، و دوجلد چهار و پنج را دیروز با محبت ایشان هدیه گرفتم، که بدون تردید یک یادگار ماندگارند.
به عقیل و همکارانش در تدوین، عکاسی و انتشار این مجموعه‌ی زیبا دست‌مریزاد می‌گویم و کلام آخر، افسوس برای این مجموعه‌ی ارزشمند هنوز یک مراسم رونمایی مستقل و شایسته‌ای برگزار نشده، و به گمانم این بی‌‌توجهی از سوی فعالان این هنر و میراث فرهنگی بخشودنی نیست.
از دیدار دیروز اول تیر هزار و چهارصد و یک، عکس گرفتم، که به اشتراک می‌گذارم.
https://www.instagram.com/p/CfIrkNctwoS/?igshid=MDJmNzVkMjY=
17 viewsMohammad Latifkar, 18:41
باز کردن / نظر دهید
2022-06-27 21:41:10 پیشتازی چوگان در کرمان
از چند سال پیش که ابزار و نشانه‌های بازی چوگان در کاروانسرای گنجعلیخان پیدا شد، کرمانی‌ها به جایگاه واقعی خود در بازی چوگان توجه بیشتری کردند. اما تا کنون هیچ مرجع رسمی به نقش پیشتازی کرمان اعتنایی در خور نکرده است. آخرین خبر مربوط به دو روز پیش است که رئیس فدراسیون چوگان گفته:‌ «این ورزش از زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی در قزوین به وجود آمده و بعد از انتقال پایتختی به اصفهان، در این شهر دنبال شده است».
علی جمیل کرمانی پژوهشگر تاریخ در واکنش به این خبر، در پیامی به کنایه برایم نوشته: «سلام. تبریک به کلیۀ مدیران ورزشی و فرهنگی کرمان. مرکز چوگان جهان و ایران قزوین شد با چهارصد سال سابقه و کرمان با هشتصد سال هیچ! ما با تنها نقاشی دیواری چوگان و سیزده توپ چهارصد ساله هیچ!..».
اسفندماه سال نود و نه بود که با او در همین زمینه دیداری کوتاه داشتم؛ با حضور دکتر ریاحیان باستان‌شناس، و خاطرم هست هردو، روی قدمت کرمان در بازی چوگان تاکید داشتند. گزارش این گفت‌وگو را همان زمان در پایگاه خبری فردای کرمان منتشر کردم. حالا که موضوع معرفی استان قزوین مطرح شده، به نظرم خوب است علاقه‌مندان بار دیگر آن مطلب را بخوانند.
اجمالا می‌گویم در آن دیدار هردو پژوهشگر مدعی بودند بازی چوگان در کرمان سوابق مهم و غیرقابل انکاری ندارد، و به دورۀ قراختاییان و صفویه می‌رسد. حتی شواهدی هم داریم که به تاریخ قدیم کرمان مربوط است و نشان می‌دهد که کرمان از زمان‌های بسیار دور با این ورزش آشنا بوده است...
آن‌ها البته برای این گفته‌های خود مدارک و شواهدی هم دارند، که در این مجال کوتاه فرصت ندارم به همه‌ی آن‌ها بپردازم...
+ عکس اول و دوم، مربوط به اثر ارزشمندی است که اخیرا در موزه صنعتی دیدم. این اثر متعلق به هنرمند گرانمایه مهدیه دهقانی است که پیشتر هم دو نمونه از کارهای او را که با استفاده از اسقاطی‌های ماشین ساخته است دیده‌ایم. حالا که دوباره موضوع چوگان مطرح شده به نظرم خوب است شهرداری کرمان هم در این مورد، دست به یک حرکت نمادین بزند و مثلا این اثر یا نمونه‌ی آنرا در میدان گنجعلیخان یا میدان ارگ که به جایگاه این بازی شهره‌اند، و به نشانه‌ی توجه به گذشته‌ی تاریخی کرمان نصب بکند. این صرفا یک پیشنهاد است.
عکس سوم، مربوط به کتیبه‌ای است که در کاروانسرای گنجعلیخان به طرز آشکاری سابقه‌ی دیرینه‌ی این ورزش را در کرمان نشان می‌دهد.
https://www.instagram.com/p/CfD75oktmfd/?igshid=MDJmNzVkMjY=
19 viewsMohammad Latifkar, 18:41
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 14:07:52 سفر ابدی منصور میرحسینی
با خبر شدم متاسفانه چند ساعت پیش، زنده یاد منصور میرحسینی بر اثر ایست قلبی با دنیا خداحافظی کرد. او فعال فرهنگی و سردبیر هفته‌نامه «یک‌صفحه» بود.

در پست پیشین در باره‌ی او و بیماری‌اش نوشته بودم. اینک اما با قلبی غمبار درگذشت او را به خانواده‌اش به ویژه به فرزندش آقای بهادر میرحسینی مدیر مسوول «یک‌صفحه»، و نیز جامعه‌ی رسانه‌ای استان کرمان تسلیت می‌گویم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

+ عکس را سال نود و پنج از او در یک نشست خبری گرفته‌ام. امروز دوشنبه سی‌ام خردادماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CfBdGYKNGnn/?igshid=MDJmNzVkMjY=
37 viewsMohammad Latifkar, 11:07
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 14:07:37 برای سلامتی منصور میرحسینی دعا کنیم
حدود دو هفته پیش شنیدم آقای منصور میرحسینی سردبیر هفته‌نامه «یک‌صفحه» بیمار شده‌‌اند، دیروز شنبه به اتفاق اقای نژادحیدری و آقای سیدرضا میرحسینی و نیز به نیابت از سایر اعضای هیات مدیره خانه مطبوعات برای دیدار و احوالپرسی وی به بیمارستان پیامبر اعظم رفتیم.
آن‌طور که آقا بهادر فرزند منصورخان توضیح داد؛ بیماری او چند ماهی است که نشانه‌های خود را بروز داده، اما دیروز خدا را شکر حال عمومی ایشان بهتر بود. دعا می‌کنم این روند بهبودی ادامه یابد و و دوباره شاهد برگشت ایشان به دفتر نشریه و نشست‌های خبری باشیم.
منصورخان حدود دو سال پیش به‌ دلیل ناراحتی قلبی راهی بیمارستان شده بود، اما خیلی زود به خانه و فعالیت برگشت. این‌بار اما بیماری موجب ضعف جسمی او هم شده است.
پیشتر نوشته‌ام؛ او را سال‌هاست در نشست‌های مطبوعاتی می‌بینم، با حوصله به صحبت‌های مدیران گوش می‌دهد، و معمولا با نگاه انتقادی و چالشی، پرسش‌های قابل توجهی را مطرح می‌‌سازد.
علاوه برآن، در چند سال گذشته او با برگزاری نشست‌های ادبی و فرهنگی در محل دفتر نشریه یک‌صفحه، ارادت خود را بیش از پیش به مقوله‌های فرهنگی نشان داده است، و سعی می‌کند با همکاری تحریریه و سایر علاقه‌مندان، پرچم فرهنگ را بالا نگه دارد.
+ عکسی را که به اشتراک گذاشته‌ام، مربوط به تیرماه سال نود و نه است که در یک نشست مطبوعاتی از ایشان گرفته‌ام. از خداوند شفای عاجل و کامل ایشان را خواهانم. امروز یک‌شنبه بیست و نهم خرداد هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/Ce-9CjYtvfP/?igshid=MDJmNzVkMjY=
34 viewsMohammad Latifkar, 11:07
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:57:40 دنیای پر از شعر محمد شریفی
از مزایای جشنواره‌ها و سمینارها و هرنوع گردهمایی دیگر، یکی هم این است که می‌توانیم دوستان و چهره‌های محبوب خود را ببینم و احیانا با آن ها گپ و گفتی هم داشته باشیم..
در مراسم پایانی جشنواره شعر کوتاه آن که پنجشنبه در شهر مسسرچشمه برگزار شد، توانستم چند تن از عزیزان را ببینم، و تجدید خاطره‌ای داشته باشم. دیدن محمد شریفی نعمت‌آباد، نویسنده‌ی مجموعه داستان مشهور باغ اناری و چهره‌ی شناخته شده‌ی شعر کوتاه، از آن جمله است، که برایم مسرت‌بخش بود.
او اهل رفسنجان است، اما در همه‌ی تولیدات ادبی‌اش،‌ اعم از شعر و داستان و ترجمه، در ردیف چهره‌های مطرح ادبیات کشورمان قرار دارد. آرام و بی‌سر و صدا مدام به مطالعه، نوشتن و تدریس مشغول است.
آثارش عموما خوانندگان و طرفداران زیادی دارند، و خودش نیز بسیار مهربان و اهل صفای باطن است. به گمان من نمی‌شود به فرهنگ و هنر کرمان اندیشید، اما او را از یاد برد. اگرچه او در این مراسم، به‌جز داوری، سخنرانی نکرد و شعر هم نخواند، اما حیف است چند شعر از او را در این‌جا بازنشر نکنم.

+ آن شب بهاری
باران به جای من گفت و
خاک به جای تو شنفت
و حاصل دیدار ما
دشت آلاله بود

+ هرجا که می‌نگرم
ردایی از تاریکی
زیر آن ستاره‌ای خاموش

+ چنان راهی
که به جایی نمی‌رسد
در این شب بی‌ماه
عازم توام

+ در شعر باز شد
من از کلمات
فقط تو را داشتم
و در شعر را بستم

+ شبی دیگر
سفر به بیتوته‌ی عطر
آنجا که تو خفته‌ای

+ دراین مراسم مجالی داشتم تا بار دیگر، از او چند عکس به یادگار بگیرم. یکی را که تصور می‌کنم دلربا و رمزی‌تر است در این‌جا به اشتراک می‌گذارم. امروز یک‌شنبه بیست و نهم خردادماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/Ce9sro0NbRj/?igshid=MDJmNzVkMjY=
27 viewsMohammad Latifkar, 05:57
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:57:25 رد پای چهره‌های اقتصاد و فرهنگ کرمان
سال گذشته وقتی کتاب رواق زیرجد را دیدم که به شرح زندگی گروهی از فعالان حوزه‌ی اقتصاد در کرمان، آن هم از زبان خودشان اختصاص داشت، طبیعتا خوشحال شدم که اغلب این فعالان برای اولین بار مطالبی در معرفی آن‌ها منتشر می‌شود. عنوان فرعی کتاب «تلاشگران پیشرفت کرمان» در صد سال گذشته بود. حرفی هم از حاکمان و اهل سیاست که عموما تاریخ‌های محلی را به نام خود، قرق کرده‌اند در آن نبود. در همین حال، محسن جلال‌پور فعال اقتصادی اهل قلم در مقدمه‌ی کتاب نوشته بود: « اگر مجال باشد، در جلدهای بعدی این کتاب، افراد دیگری از این دست معرفی خواهند شد».
راست‌اش وعده‌ی جلدهای بعدی را چندان جدی نگرفتم، و اگر هم باور کردم فکر نمی‌کردم جلد دوم قرار است به معرفی فعالان حوزه‌ی فرهنگ و هنر اختصاص پیدا کند. چند روز پیش که اقای محمد مهدی ملک‌قاسمی گردآورنده و پژوهشگر کتاب پیام داد جلد دوم را منتشر کرده، برایم باورپذیر نبود که با این سرعت کتاب را به بازار نشر رسیده است. عنوان فرعی جلد دوم: « پویندگان فرهنگ و هنر کرمان» است. جلال‌پور در توضیح این عنوان در مقدمه نوشته است: « اما کرمان سرزمین شاعران بی‌ادعا، نویسندگان نرم‌خو، مورخان کنجکاو، نقاشان نیک‌سرشت، استادان دانشمند و پژوهشگران نام‌آوری هم بوده است».
در باره‌ی معنای «رواق زبرجد» در مقدمه‌ی هردو جلد توضیح مبسوطی آمده، مجالی برای بیان آن ندارم، الا این‌که یادآورم می‌کنم این نامگذاری نمادین اشاره به کرمان و برخاسته از ارادتی به این دیار است، که اگر نبود، این کار شاید به سرانجامی هم نمی‌رسید.
در هرحال این دو جلد کتاب، حالا به کوشش اقای جلال‌پور و تلاش اقای ملک‌قاسمی انتشار یافته، و به نوعی ادای دین به رجال اقتصادی و فرهنگی کرمان است. شنیده‌ها هم حاکی از این است که باید منتظر جلدهای دیگری هم باشیم، به‌خصوص که اگر یک نگاه اجمالی به این دو کتاب بیاندازیم متوجه می‌شویم جای بسیاری از تلاشگران کرمانی در همه‌ی حوزه‌ها خالی است، و گویا نوشتن این روایت‌های نو از این تاریخ اجتماعی کرمان تازه شروع شده است...
نکته‌ی دیگر، به معرفی و توزیع جلد اول کتاب مربوط است که خوب مدیریت نشد . جلد اول بدون هیچ رونمایی و نقد و نظر و معرفی لازم عرضه شد و نسبتا زود روانه‌ی کتابخانه‌های شخصی شد، تقریبا هیچ موجی و بحثی در خور تلاشگران کرمان در عرصه‌ی عمومی نیافرید. امیدوارم برای جلد دوم با تمهیدات بیشتری این کار دنبال بشود... رونمایی حداقل کاری است که می‌توان انجام داد... باقی بماند برای بعد.
https://www.instagram.com/p/Ce7GIVvtjdm/?igshid=MDJmNzVkMjY=
14 viewsMohammad Latifkar, 05:57
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:57:09 جشنواره‌ی قابل تحسین شعر کوتاه
اختتامیه دومین جشنواره ملی شعر کوتاه آه، امروز پنجشنبه در شهر مس سرچشمه برگزار شد. یک جشنواره‌ی پر و پیمان بود که در دو بخش شعر کوتاه سنتی و نو برنامه‌ریزی شده بود. بر اساس گزارش دبیرخانه جشنواره، بالای نهصد شاعر به فراخوان پاسخ داده بودند، و بیش از نه هزار شعر به دبیرخانه رسیده بود،که ارقام یاد شده واقعا قابل توجه است.
در هر بخش پنج داور تخصصی آثار را بررسی کرده‌اند. علاوه بر این، از قبل هم به‌خاطر وجود سیدعلی میرافضلی به عنوان دبیر علمی جشنواره و مجتبی احمدی دبیر اجرایی و نیز حضور شاعر حسن رجبی‌ بهجت و سایر عزیزان در ترکیب تیم خاطرجمع بودم که مسیر جشنواره با دقت دنبال خواهد شد.
امروز از چند جهت برایم روز خوبی بود. اولا دوستان شاعر و هنرمندی را که خیلی دلم می‌خواست ببینم و بیشتر اوقات در فضای مجازی آن‌ها را ملاقات می‌کنم، در این مجال کوتاه دیدم و باهم گپ زدیم. و این از خاصیت قطعی تمام جشنواره‌ها و سمینارها در همه جای دنیاست. دوم این‌که شاعرانی که از راه دور و نزدیک آمده بودند ما را به شنیدن صدا و شعر خود مهمان کردند. برخی شعرها واقعا دل‌پذیر و قوی بودند. در دو نوبت صبح و عصر شعرخوانی انجام شد.
در باره‌ی شعر کوتاه مباحث و چالش‌هایی هم کم و بیش مطرح شد، اما طبق معمول این‌گونه نشست‌ها بدلیل کمبود وقت، غالب مباحث ناتمام بافی ماند.امیدوارم دبیرخانه در فاصله‌ی جشنواره دوم تا سوم که دستکم یک‌سال طول خواهد کشید، بتواند این مباحث تخصصی را به شیوه‌ی مناسبی دنبال و فرهنگسازی کند.
اگر بخواهم منصفانه داوری کنم می‌گویم استقبال خیلی گرم و خوبی بود. ترکیب داوران هم به نظر من کم و کاستی نداشت، الا این‌که طبیعت داوری اقتضا می‌کند که گاهی سجش و اندازه‌گیری‌ها دقیق از کار در نیاید. طبیعتا کیفیت داوری یک شعر، متاثر از میانگین سلیقه‌ها، تجارب و دانسته‌های داوران است. با این وصف چون تعداد داوران زیاد بود، و همه نیز از چهره‌های شاخص بودند، حدس می‌زنم میزان خطا هم پایین بوده است.
مجید رفعتی، محمد شریفی نعمت‌آباد، سجاد گودرزی، اقبال معتضدی داوران شعر کوتاه نو بودند. نفر پنجم داورها هم اقای علی عبداللهی بود، که در مراسم حضور نداشت.
گزارش جشنواره را به زودی در فردای کرمان و استقامت منتشر خواهم کرد. و در آنجا به هردو بخش می‌پردازم. فعلا به همین اطلاع رسانی مختصر، بسنده می‌کنم. باقی بماند برای روزهای آتی... به امید بقا و دوام و بهبود این برنامه‌ها در آینده.
+ از مراسم چند عکس به یادگار می‌گذارم. امروز پنجشنبه بیست و ششم خرداد هزار و چهارصد و یک..
https://www.instagram.com/p/Ce4WXl1tG6i/?igshid=MDJmNzVkMjY=
8 viewsMohammad Latifkar, 05:57
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:56:55 سفر ابدی شاعر مطرح کرمانی
خبر اندوهبار این است: مسعود احمدی شاعر، ویراستار و روزنامه‌نگار کرمانی، شب گذشته، دوشنبه بیست و سوم خردادماه در سن هفتاد و هشت سالگی به دلیل نارسایی ریوی در تهران درگذشت.

او در فروردین‌ماه سال نود و هشت نزدیک منزلش در حین عبور از خیابان تصادف کرد و به خونریزی مغزی دچار شد. مدتی در خانه‌اش تحت مراقبت بود. پس از آن، در اواخر همان‌سال به یکی از خانه‌های سالمندان تهران منتقل شد.
زنده یاد احمدی کارنامه‌ی پر باری از خود به یادگار گذاشته است. به جز انتشار کتاب‌های مختلف در زمینه شعر و پژوهش‌های ادبی، او دبیری صفحات شعر چندین نشریه از جمله نگاه نو را هم بر عهده داشت.

در نیمه‌ی بهمن‌ماه سال نود و پنج موسسه فرهنگی مفرغ برای او در کرمان مراسم گرامیداشت برگزار کرد، و یکی از شب‌های به یادماندنی مفرغ را به تقدیر از او اختصاص داد. یادم هست سخنرانی غرایی کرد و از دغدغه‌های اجتماعی‌اش بسیار گفت.

عکس را صبح روز بعد از مراسم که به دیدارش در مهمانسرای مجتمع مس سرچشمه رفتم، گرفته‌ام. آن روز نویسنده‌ی گرانقدر رضا زنگی‌آبادی که از دوستان قدیم و نزدیک ایشان بود هم به دیدارشان آمده بودند. سوز سرمای زیادی بود، با این‌حال، با محبت و فروتنی پذیرفت که در هوای باز، چند لحظه‌ای جلوی دوربین بایستد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

+ امروز سه‌شنبه بیست و چهارم هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/Cex97fWtIpx/?igshid=MDJmNzVkMjY=
8 viewsMohammad Latifkar, 05:56
باز کردن / نظر دهید