مثال هایی برای tomar قبلا توی این پست گفتیم که tomar دو تا معنی میتونه داشته باشه (خوردن _ گرفتن) و مثال هایی هم زدیم. توی این پست مثال های بیشتری برای tomar که به معنای گرفتن هست میزنیم. Tomar un taxi تاکسی گرفتن Para ir al aeropuerto tomé un taxi برای رفتن به فرودگاه تاکسی گرفتم Tomar (una) foto عکس گرفتن ¿Tú tomaste esta foto? تو این عکسو گرفتی؟ Tomar (una) decisión تصمیم گرفتن Has tomado una decisión valiente تصمیم شجاعانه ای گرفته ای Tomar en cuenta در نظر گرفتن Antes de diseñar tienes que tomar en cuenta estos factores قبل از طراحی کردن باید این فاکتورهارو در نظر بگیری Tomar en serio جدی گرفتن No lo tomes muy en serio خیلی جدی نگیرش Tomar a broma / en broma شوخی گرفتن، به مسخره گرفتن No hay que tomar a broma esta crisis نباید این بحران رو شوخی گرفت Tomar un ducha دوش گرفتن Tomé una ducha y me vestí دوش گرفتم و لباس پوشیدم Tomar el sol آفتاب گرفتن Fuimos a la playa y tomamos el sol رفتیم ساحل و آفتاب گرفتیم #مکالمه #فعل 4.8K viewsedited 22:43