Get Mystery Box with random crypto!

ازحموم اومدم بیرون وگره ی محکمی به حوله ی کهنه ورنگ ورورفته ام | دنیای هنرهای عروسکی

ازحموم اومدم بیرون وگره ی محکمی به حوله ی کهنه ورنگ ورورفته ام زدم وباحوله ی کوچیکم نم موهامو گرفتم تلفن اتاقم زنگ خوردوآه ازنهادم بلندشدحتما اربابه ترسیدم جواب بدم چون هروقت صدام میزنه بایدکمتراز۳۰ثانیه خودموبه اتاقش میرسوندم.صدای زنگ تلفن قطع شدومن بااسترس به سمت چمدونم رفتم تا لباسی تنم کنم حوله موبازکردم وهمزمان دراتاقم بازشدبادیدن ارباب وشلاغ دستش وبدن برهنه اموفراموش کردم وفقط به دستش چشم دوختم.ارباب که نگاهش به پایین تنه ام بوداومد جلووگفت:چراجواب نمیدی؟بالکنت گفتم:من.لخت بودم.
https://t.me/joinchat/AAAAAFeQAOUXHVevYj_8cw