Get Mystery Box with random crypto!

«چرا در انتخابات شرکت نکردم و رأی ندادم؟» (قسمت دوم) 6- دفاع | محمدحسین غیاثی

«چرا در انتخابات شرکت نکردم و رأی ندادم؟» (قسمت دوم)

6- دفاع از کدام جمهوریت؟
برای دفاع از جمهوریت دو پیام متناقض صادر شد. میرحسین موسوی پیامی داد که مضمونش این بود: برای دفاع از جمهوریت در انتخابات شرکت نکنید. چند روز بعد سید محمد خاتمی پیام داد که برای دفاع از جمهوریت در انتخابات شرکت کنید.
مثل اینکه کسی بگوید اگر این راه را بروید با خطر مرگ مواجه می‌شوید در عین حال کسی دیگر بگوید اگر همینجا بمانید و این راه را نروید می‌میرید.
و مخاطب بگوید فرمایش هردو صحیح، اما بدبختانه من نه می‌توانم بروم و نه می‌توانم بمانم چون پایم له شده است و چنانچه ارتوپد پیدا نکنید می‌میرم.
نمی‌دانم برای ملتی که 60 میلیون از جمعیتش با یارانه‌ی مستقیم زندگی می‌کنند، جمهوریت چقدر معنا دارد؟
7- کاندیدای تسخیری.
عبدالناصر همتی کاندیدایی بود که حکومت برای اصلاح‌طلبان انتخاب کرده بود. مثل وکلای تسخیری که دادگستری برای متهمین ناتوان تعیین می‌کند.
همتی به خودی خود آدم معتبری است اما ربط تشکیلاتی با اصلاحات ندارد. او یک اقتصاددان نئولیبرال است که سالها مدیر اقتصادی مملکت بوده است. همانطور که سید ابراهیم رئیسی سالها مدیر قضائی بوده است. خوب و بد اقتصاد مملکت همانقدر به پای عبدالناصر همتی می‌افتد که خوب و بد قوه‌ی قضائیه چند برابرش بر عهده‌ی ابراهیم رئیسی است.
غیر از اینها آقای همتی سیاستمدار نیست و به عنوان یک اقتصاددان یا نمی‌دانست یا تجاهل‌العارف می‌کرد که مشکل اقتصاد ایران سیاسی است نه الزاماً اقتصادی آن‌طور که او گمان می‌کند.
وانگهی که اصلاح‌‌طلبان یکبار کاندیدای غیر تشکیلاتی را آزموده بودند و از نتیجه‌ش راضی نبودند.
8- پیروی از مردم.
اصلاح‌طلبان بیشتر از دو دهه است که از مردم می‌خواهند به آنها اعتماد کنند و به کاندیدای آنها رأی بدهند تا زندگی‌شان بهتر شود و مردم بسیاری هم در طول این سالها چنین کردند. اما این بار به هر دلیلی همین مردم از اصلاح‌طلبان خواستند که لطفا پای صندوق نروید. اما بخشی از اصلاح‌طلبان حاضر نشدند صدای اکثریت ملت ایران را بشنوند. جالب آنکه همین اصلاح‌طلبان دائم به حاکمان می‌گویند تا دیرنشده صدای ملت ایران را بشنوید!
9- رأی‌ندادن به مثابه یک اقدام مدنی.
انتخابات ریاست‌جمهوری یکی از دستاوردهای دنیای مدرن است. این دستاورد در کنار سایر دستاوردهای عصر جدید معنا دارد نه مجزا از آنها.
رأی‌ندادن وقتی خلاف قانون نباشد، می‌تواند واجد ارزشی جدید باشد. همانگونه که اعتصاباتی که در برخی از ممالک راقیه مثل فرانسه رواج دارد!
در ایران و از دهه‌ی 60 این رویه رایج شد که برخی اقدامات مدنی برچسب ضدیت با امنیت ملی بخورد و به شدیدترین شکل پاسخ داده شود مثل اعتراضات آبان 98.
رأی‌ندادن این‌بار به حاکمان هشدار داد که اگر قرار است در بر همین پاشنه بچرخد، آینده چندان امیدبخش نیست!
10- فقدان سازوکار اداره‌ی کلان جامعه.
کشوری که حزب ندارد فردی را برای سمتی که به اسم، رئیس‌جمهور است بر روی کار می‌آورد. آن فرد هیچ سازوکار تشکیلاتی در اختیار ندارد و هیچ برنامه‌ای هم که در ساخت حزبی تولید شده باشد ندارد. حال می‌خواهد بیاید که چکار بکند؟ با کدام تیم می‌خواهد در برابر مافیای فساد بایستد؟ با کدام تشکیلات سرتاسری 31 استان کشور، 18 وزارت‌خانه و چند سازمان ملی را اداره کند؟ من چگونه می‌توانم ادعاهای او را باور کنم که فلان می‌کنم یا بهمان؟
11- اقناع روایتی یا متاآنالیز؟
متن‌های زیادی را از دعوت‌کنندگان به مشارکت در انتخابات خواندم یا شنیدم که از نظر من عمدتاً غیرسیستماتیک یا روایتی بودند و طبعاً غیرقابل استناد. برعکس متاآنالیزها که مبتنی بر بررسی سیستماتیک و اجزاء دقیق ارائه می‌شوند.
یکی از عجیب‌ترین این روایت‌ها مقایسه‌ی 28 خرداد با 28 مرداد بود. این روایت، واضحاً معنایی نادقیق دارد. چون قائم به این قیاس است که همتی، یک اقتصاددان نئولیبرال که سالها در خدمت نظام حاکم بوده، از آن ارتزاق کرده و کلیه‌ی مناصبش را از آن به دست آورده و به آن مدیون است با مصدقی مقایسه شود که یک سیاستمدار ستیزه‌گر و زیرک بود. در مقام نخست‌وزیری قرارداشت و برعلیه او کودتا یا براندازی شکل گرفت. و ایضاً مصدق همواره در دورترین جایگاه از حکومت زمان خودش قرار داشت. او یک اشراف‌زاده‌ی قجری بود که از املاکش در احمدآباد ارتزاق می‌کرد و در مجموع نسبت معناداری با حکومت پهلوی نداشت. عجیب‌ و تاحدی مضحک آنکه روایت‌کننده‌ی محترم، حکومتی که او را تأیید کرده با حکومتی مقایسه می‌کند که در نظر ایشان منفور است!
ادامه دارد...

نویسنده: محمدحسین غیاثی
تاریخ انتشار: 30 خرداد 1400

#انتخابات1400
t.me/MohammadHossein_Ghiasi