مجبور شدم لبهایم را روی هم بفشارم تا عشقم را فریاد نزنم. فکر | نشر آموت
مجبور شدم لبهایم را روی هم بفشارم تا عشقم را فریاد نزنم. فکر کردم باید صبر کنم تا اول او بگوید. اگر او هم داشت عاشقم میشد، میخواستم خودش به این نتیجه برسد؛ نه صرفاً به این خاطر که من ابراز علاقه کردهام.