2021-08-17 07:46:59
در باب مستور؛
اولین کتابی که از مستور خواندم «روی ماه خداوند را ببوس» بود که بهخاطر بیموبایلی از لای کتابها برداشتمش و از قضا از دوستداشتنیترینهای ممکن برایم شد.
حالا به نقد برسیم:
«روی ماه خداوند را ببوس» علیرغم اینکه دومین اثر و از آثار ابتدایی مستور محسوب میشود، اما ایضاً بهترین اثر اوست. یعنی در یک کلام: «روی ماه خداوند» مستور است. تمام آن چیزهایی که مدنظرش بوده را در همان کتاب نشان داده. اوج مستور «روی ماه خداوند» است.
با خواندن آثار بیشتری از او، دیدم که «هیچ» تفاوتی بین آثار او نیست.
«تهران در بعدازظهر»، «حکایت عشقی بی شین بیقاف ...»، «چند روایت معتبر» و...، همه در یک شکل، یک فضا و یک زبانند.
فضای داستانهایش سرد است. اما فرم بعضی داستانهایش متفاوت است و خلاقیت دارد؛ نامه، چت، خاطره و... فرمهاییست که مستور داستانهایش را در آن شکل روایت کرده. توصیفات مستور جزئیست. جملات انگلیسی زیاد دارد. زبانش متأثر از زبان جامعه است. مستور واژههایی که در جامعه و خیابان بهکار میرود را خوب میشناسد. داستانهایش تماماً روایت است. روایت از اتفاقاتی که افتاده و شخصیتها را درگیر کرده. شخصیتها را با پرسشهای فلسفی درگیر میکند، پرسشهایی که مال اوست اما با پختگی در داستانهایش میریزد. پایانهای خارقالعادهای ندارد. داستانهاییست از روایت چندروز شخصیتهای داستان و اتفاقات بین آنان.
بهطورکلی، مصطفی مستور در پنجمین اثر خود، همان مستور دومین اثر است. در یک سطح دلبخواهی متوقف شده، در یک لوپ (حلقه) در گردش است و گیر کرده.
سبک و فضای داستانهایش را بشخصه دوست دارم.
اگر از او اثری نخواندهاید، برای آشنایی با او حداکثر دو کتاب کافی است.
«روی ماه خداوند را ببوس» یکی از آن دو کتاب باشد.
سجاد کاشیپور
644 views04:46