Get Mystery Box with random crypto!

از جایی که فکرشووو نمیکردم پول بلیطم جور شد خدایا شکرت ، بعدش | خانواده صمیمی عباس منش

از جایی که فکرشووو نمیکردم پول بلیطم جور شد خدایا شکرت ، بعدش مالی بهم زنگ زد و گفت علی الحساب حقوق دی ماه به حسابتون واریز شد ! خدایا شکرت ! یه سری پول دیگه هم وارد حسابم شد اتفاقات خوب پشت سر هم بمب بمب بمب…
خلاصـــه
دیروز قبل طلوع از خدا هدایت خواستم و سپس ساعت ۵.۴۵ دقیقه صبح رفتم تو سایت و یه بلیط یک طرفه برای قشم رزرو کردم ! دَت سِـت !
نزدیک ظهربود پیام دادم به مدیر عامل و با احترام گفتم تمایل به ادامه همکاری ندارم
بیســـــــــــــــت دقیقه تلفنی گوشمو خوووورد ! کلی حرف حرف
خلاصه از کاری که دوسش نداشتمو فقط بخاطر پولو حاشیه امن و اطمینان از حقوق اخر ماه و… استعفا دادم …
تمــــــــــــــــــام پل های پشت سرمو خراب کردم …همه زنجیر ها و ترمز ها رو برداشتم …الان کولمو بستم … پاور فین و لباس غواصیمم برداشتم… امشب ساعت هفت و نیم پرواز دارم …آزاد و رهــــا
واقعا نمیدونم چه چیزی منتظرمه …حتی هتل هم نگرفتم …البته تکاملمو طی کردمو زیاد تو چادر کمپ زدم تنهایی …واقعا تاثیر تمرینای دوره عزت نفسو به وضوح دارم میبینم…
حسم خیلی خوبه …
چون کارا خوب و راحت پیش رفت بر این مبنا قرار میدم که مسیرم درسته …من از مشهد مهاجرت میکنم. میخام یه جایی باشم که هر وقت دلم خواست بدون محدودیت مسافت شنــا کنمو با ماهی ها برقصم …
نمیدونم چی منتظرمه …تا حالا قشم نرفتم… فقط شنیدم جزیزه هنگام ، دلفین داره میخام برم با دلفین ها شنا کنم
این چیزیه که روحمو به پرواز درمیاره …الان به یاد اوردم…
حسم مثه حس موسی(ع) میمونه ، منظورم اون لحظه ای که از شهرش مهاجرت کردو درحالی که تکیه زده بود به درخت گفت : خدایا من به هر خیری از جانب تو نیازمندم…
میخام به این درک برسم که : واقعا خـــداوند بـــرای بنده اش کافـــی اســت ؟؟
خب بهم گفته شد باید حرکت و تجربش کنی مهدی آقا ، ،، خیلیا ثابت قدم بودن و ” لعلک ترضی ” شدن توام استقامت کنی پاداش میگیری
از خدا سپاسگذارم که بهم انقدی ایمان داده و قبولش دارم که دل و جرائت تغییر و پا گذاشتن رو ترس ها و رفتن تو دل ناشناخته هارو پیدا کردم … و میخام ازین بیشتر…
انشاا… مابقی کامنت ها و ارتباطم از قشم …
نکته:
ادامه نوشته‌، کامنت بعدیِ مهدی عزیز است:
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و هرانکه در حال مطالعه این متن است.
این کامنت دوممه که میخواستم برای قسمت دوم خلاصه و درکمو بنویسم اما دلم گفت رویداد هایی که بعد تصمیم مهاجرت واسم رخ دادو بنویسم ، هم برای بجا گذاشتن رد پا همم شاید انگیزاننده ای باشه برای دوستان .
خب پیرو کامنت قبلی ،‌من راهی فرودگاه شدم ، پروازم با چندساعتی تاخیر بلند شد ،‌این ماجرا باعث شد تمرین درخواست غذای اضافه که تو دوره عزت نفس بودو انجام بدم ، خیلی راحت بهشون بعد اینکه غذای اولمو گرفتم گفتم من اندازه دو نفر غذا میخورم میشه یه غذای دیگه هم محبت کنین؟
با خجالت گفتن عذر خواهم قربان چون پذیرایی تو برنامه پرواز نبوده به تعداد غذا گرفتیم و میترسیم کم بیاد.
من خیلی ریلکس گفتم خواهش میکنم و اومدم بیرون. مهم این بود که پا رو ترسم بذارم و با ترس نه شنیدن رو به رو بشم و خداروشکر که نه هم شنیدم و دیگه کلاااا ترسم ریخت. خب صب شد رسیدم قشم. هوا عالی بود. قدک اولم این بود برم جزیره هنگام و حتما برم ساحل قیل.
بلافاصله سوار تاکسی شدم و خودمو رسوندم اسکله.خدایاشکرت یکم منتظر موندم یه قایق میخاست بره هنگام منو هم سوار کرد ، تک مسافر اسکله بودم.
رایگان منو برد و خلاصه ترک یه موتور نشستمو گفتم منو ببر یه جااای دور و خلوت تو روستای قیل. واقعا دستان خدا پشت سر هم به کمکم میومد خدایا شکرت. چادرمو سرپا کردمو وسایلمو ریختم بیرون بعدش گفتم خب خدای من
گفتی بیا “قشم” اومدم ، فایل جلسه اول دوره جهان بینی توحیدی تو گوشم بود: و این جمله رو از استاد شنیدم که:« قدم به قدم به شما گفته میشه…»
یه کنسرو باز کردمو خوردم بعدش لباسامو پوشیدم رفتم شنا کردن ، صخره های مرجانی و ساحل و کلا طبیعت هنگام بینظیره واقعا زیبا بود…
هنوز قدم بعدی رو احساس کردم بهم گفته نشده ،‌همش منتظر یه چیز عجیب قریب بودم، چی تو هنگام هست که منو از مشهد کشونده ؟؟؟
یادم از ماجرای موسی و خضر اومد که تو قران نوشته سه تا کار خضر انجام داده و موسی شکیبا نبوده و … خلاصه منتظر یه ادم بودمو بیاد چیزی بهم بگه !! یا جبریل بیاد … هنوز که هنوزه رگه هایی از ترمز خداوند فقط به پیامبران الهام میکنه تو وجودم بود ، در صورتی که قدم بعدیم
این بود که برم تو آب و شنا کنمو لذت ببرم. چون وقتی حالت خوبه الهاماتو دریافت میکنی… خلاصه از آب اومدم بیرونو یکم نا امید بودم حقیقتا… گفت مهدی عجب غلطی کردیااا حالا اومدی اینجا که چی ؟؟
روی ماسه ها نوشتم ” الیس الله بکاف عبده ؟؟؟ ” منتظر جواب بودم ازش…پ