Get Mystery Box with random crypto!

#تلنگر مسافر تاکسى آهسته روى شونه‌ى راننده زد. چون ميخواست | کتابخانه دانشگاهی

#تلنگر

مسافر تاکسى آهسته روى شونه‌ى راننده زد.
چون ميخواست ازش يه سوال بپرسه.
راننده داد زد، کنترل ماشين رو از دست داد، نزديک بود که بزنه به يه اتوبوس، از جدول کنار خيابون رفت بالا، نزديک بود که چپ کنه، اما کنار يه مغازه توى پياده رو، متوقف شد.

براى چندين ثانيه، هيچ حرفى بين راننده و مسافر رد و بدل نشد.

تا اين که راننده رو به مسافر کرد و گفت:
هى مرد! ديگه هيچ وقت، اين کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى!
مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نميدونستم که يه ضربه‌ى کوچولو، آنقدر تو رو می‌ترسونه.

راننده جواب داد: واقعاً تقصير تو نيست، امروز اولين روزيه که به عنوان يه راننده‌ى تاکسى، دارم کار می‌کنم،

آخه من ۲۵ سال، راننده‌ ماشين نعش کش بودم …

«گاه آنچنان به تکرارهاى زندگى عادت ميکنيم، که فراموش می‌کنیم جور ديگر هم می‌توان بود»

در اینستاگرام هم ما رو دنبال کنید

https://www.instagram.com/Academic_Library

@Academic_Library