آرایه ی حسن تعلیل شاعر موضوعی را مطرح می کند و سپس دلیلی شاعرانه و ادیبانه و غیر واقعی و تخیلی بیان می کند بشکن دل بی نوای ما را ای عشق /این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است گل از شوق تو خندان در بهار است / از آنش رنگ های بی شمار است دانی چرا در سیر خویش بر خود نلرزد قلم ترسد که ظلمی را کند در حق مظلومی رقم نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم/که به روی دوست ماند که بر افکند نقابی چو صبح صادق آمد راست گفتار جهان در زر گرفتی محتشم وار چو سرو از راستی برزد علم را /ندید اندر جهان تاراج غم را گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب / کاشوب در تمامی ذرات عالم است زشرم آن که به روی تو نسبتش کردم/سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت گر شاهدان نه دنیی و دین می برند و عقل/پس زاهدان برای چه خلوت گزیده اند ذره را تا نبود همت عالی حافظ/طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود چوب را چون بشکنی گوید تراق /این صدا از چیست ؟ از درد فراق سیل را نعره از آن است که از بحر جداست /هر که با بحر درآمیخته خاموش شود هیچ دانی میوه را تاثیر شیرینی زچیست/ بس که در زیر زمین شکر لبان خوابیده اند دانی که چرا ز میوه ها سیب نکوست/نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت /که چندین گل اندام در خاک خفت قادری بر هرچه می خواهی مگر آزار من/زانکه گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم /همه بر سر زبانند و تو در میان جانی #ادبیات100 @adabyat_sad 242 views18:01