گزارشی از یک کتاب: دیدگاههای روایی ناصر سبحانی (قسمت دوم و | تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی
گزارشی از یک کتاب: دیدگاههای روایی ناصر سبحانی (قسمت دوم و آخِر)
"اگر منظور [از عدالت صحابه] این باشد که تمام افرادی که ظاهرا مومن هستند دارای عدالت هستند این سخن بیدلیلی است بلکه مخالف بسیاری از آیات قرآن و واقعیتهایند. در این صورت بایستی جهت تمییز مومن راستگو و صادق از اشخاصی که به زبان ایمان آورده اما قلبا مومن نیستند تحقیق و پژوهش انجام دهیم" (محمود زمناکویی، دیدگاههای روایی استاد ناصر سبحانی، ترجمه کیومرث یوسفی، ص51، نشر احسان تهران، 1396)
"بجز استاد احمد مفتیزاده که همین دیدگاه و نظر را دارند کسی را همچون سبحانی ندیدهام که با این جرات و جسارت در مبحث و موضوعی ورود پیدا کند که دهها قرن است معارف بدیهی فقهی درباره آن تولید شده و میشود... استاد ناصر سبحانی میگویند: "و الحكمة المتطورة في حياته ـ صلى الله و بارك عليه ـ كما ذكرنا من اقتصاره في مجال اخذ الزكاة على ذكر بعض الاموال، و ما قام به من الانصبة و تبيين مقادير الزكاة التي تؤخذ" (سبحانی، رسالة في علوم الحدیث) در موضعی دیگر این مساله را تبیین می نماید و میگوید: «... در آن عصر، بیان کننده حکمت قرآن (پیامبر) با نگاه به وضعیت جامعه عربی، متوجه شد که در عربستان، از یمان درختان و محصولات، زکات تنها به خرما و انگور تعلق میگیرد زیرا این دو محصول به حد غنا میرسند. زیرا برخی درختان اصولا در آن محیط وجود ندارند یا اگر هم وجود اشته باشند به حدی نیستند که زکات به محصول آنها تعلق گیرد - به علت قلیل بودن محصول آنها - در حالیکه اصل قرآنی در این زمینه عام است: "اخرجنا لکم من الارض"... یا از قوت و غذاها چند مورد را بیان نموده، از اموال نیز چند مورد را بیان و براساس وضعیت زندگی آن عصر، حد نصاب آنها را تعیین نموده است... یک عشر، نصف عشر، ربع عشر. این موارد جزء حکمتهای متغیر بوده و متاسفانه فقها آنها را جزء حکمت ثابت و لایتغیر تلقی نموده اند حال آنکه حکمت ثابت همان انفاقِ "عفو" است و در هر عصر و دوره ای به گونه ای تطبیق داده می شود. امروز در سرزمین ما خرما وجود ندارد. احتمال دارد انگور در بسیاری از سرزمینها وجود نداشته باشد اما با گردو، توت فرنگی، سیب، پرتقال، هندوانه و... میتوان به تطبیق آن اصل پرداخت. این موارد تبدیل به حکمت امروز خواهند شد. همچنین حد نصاب باید بر اساس وضعیت جامعه تعیین شود»(سبحانی، بانگه واز و قوناغه کانی بانگه واز کردن، ص84، با اندکی تلخیص. مقایسه کنید با: سبحانی، شرح الاربعین (محاظرات مفرغة)، صص44،45)" (همان، صص29ـ31)
"سبحانی معتقد است حکم خداوند برای هدایت انسان که شامل "تصور و عقیده" و "احکام و ارزشهای عالی" است، بطور کامل در قرآن ذکر شده است" (همان، صص۲۱،۲۲)
"[ناصر سبحانی:] هیچ چیزی در زمینه ی هدایت وجود ندارد مگر آنکه در قرآن آمده باشد و همین نیز اقتضای عدم استدلال به احادیث را میرساند مگر بعد از ارجاع آن به قرآن(سبحانی، اصول الفقه(دستنوشته)، ص۲۳)" (همان، ص15)
آنچه پس از بررسی این کتاب و جمعبندی دیدگاههای اسلامشناسانهی ناصر سبحانی میتوان گفت این است که اندیشههای ناصر سبحانی در حوزه روایات و سنت نبوی، هیچ نسبتی با قواعد مرسوم و ارتدکسی سُنّی ـ خاصه قاعدهی مشهور اوزاعی (الكتاب أحوج إلى السنة من السنة إلى الكتاب) ـ ندارد. بلکه دیدگاههای سبحانی بیشتر از همه، به دیدگاههای قدمای اهل رای کوفه و سلف فقهای معتزله نزدیک است.