منی که می بینی اینجا نشستم همه چیزم رو فروختم. نگاهم رو به سنگ | کامیار
منی که می بینی اینجا نشستم همه چیزم رو فروختم. نگاهم رو به سنگ فرش زمین فروختم تا چشم هام به هر کس و ناکسی نیفته. صدام رو به سکوت فروختم تا مبادا با کس دیگه ای هم صدا بشم. خورشیدم رو به سایه ی سردی فروختم تا دلم گرم بشه. اما دلم... دلم گرون بود؛ خیلی گرون…
All my thoughts and words and pains are written here. Some days I write advice and some days I write about my pain. You can know me in this channel. : ₁₃₉₈ , ₀₃ , ₂₈...