این غم باید تکانمان دهد... (برای پدری که دو پسر از دست داد...) | اقلیّت(هادی مسعودی)
این غم باید تکانمان دهد... (برای پدری که دو پسر از دست داد...)
این ویدئو را گذاشتم تا با ضجههای نعمت بهبهانی برای غم از دست دادن دو پسرش در متروپل همراه و همدل شویم. بعضی مواقع برای بعضی وقایع باید زار زد.
اما...
آیا فقط سوگواری کافی است؟ آیا غمگین بودن صرف، راهگشاست؟ این «غم» نباید برای ما پلی شود برای رسیدن به خشم؟ خشمی مقدس از سر عشق به دیگری؟
ما خشمگینیم...خشممان هم ناشی از عشقمان است...ضجههای حاج نعمت برای فرزندانش را دیدی؟ گریستی؟ خب حالا وقتش شده بلند شوی، اشکهایت را پاک کنی و آوار شوی بر سر تمام بانیان و عاملان این فاجعه و چنین فجایعی...
اگر برای خانم جلیلیان که ۶ عضو خانوادهاش را در متروپل از دست داد فقط گریه کنیم، فقط تأسف بخوریم، فقط سر تکان دهیم، هم به خانم جلیلیان ظلم کردهایم هم به خومان هم به مردمان سرزمینمان...
این غم باید تکانمان دهد...باید صدایمان را بلند کند...باید گوشمان را از این به بعد تیزتر کند...باید حساسترمان کند...
این غم باید تبدیل شود به پتکی، و فرود آید بر سر امثال عبدالباقیها، امثال آن کارشناس و آن مدیر و آن شهرداری که جان مردم را به بهای پول سیاه فروختند و همه ما را داغدار کردند...
کجا زندگی میکنی؟ کدام شهر؟ شغلت چیست؟ خیلی غمگینی؟ عالی...توی شهرت چند متروپل وجود دارد که بر پایه زد و بند و ساخت و پاخت و بیقانونی و رشوه بالا رفته و قد کشیده؟ حالا وقت عمل است...
کارمند #شهرداری هستی؟ تا پیش از فاجعه #متروپل فکرش را هم نمیکردی زد و بند با مالک میتواند چه نتایج فاجعهباری به بار بیاورد؟ از این به بعد سکوت نکن...رئیست اگر زد و بند کرد برای تراکم بالاتر، برای فروش شهر، برای تخریب فلان باغ، تو سکوت نکن...رسوایش کن...کاری کن...
ناظر نظاممهندسی هستی؟ از این بعد اگر مالک خواست برای ارزانتر شدن ساختمانش تو را بخرد، زیر بار نرو...کوتاه نیا...به حاج نعمت فکر کن...صدای ضجههایش که در گوشت بپیچد دیگر نمیتوانی خطا کنی...
خبرنگار هستی؟ در قبال بسترهای فسادی که به متروپلها ختم میشوند سکوت نکن...فریاد بزن...زمین و زمان را به هم بدوز...رسوایشان کن...
خلاصه...بیایید نگذاریم متروپلها تکرار شوند...نگذاریم پدری فرزند از دست دهد...نگذاریم بچهای یتیم نشود...نگذاریم سایه مادری از سر خانه کم شود...بیایید هر جایی هستیم، در هر عرصه و مسئولیتی، برای دیگری کاری کنیم...