2022-04-07 23:05:08
جمهوری اسلامی و تعمیق کینه و شکاف و دوگانگی!
۱) چند روز پیش با یکی از دوستانم صحبت میکردم. صحبتهایمان به جایی رسید که گفت: «هادی من توی خیابون آخوند میبینم عصبی میشم»
گفتم: «پس خیلی نگاهت جاهلانه هست»
همان حرفهای نخنما را زد که نمیدانم هر کسی آخوند شده پس در حال تقویت این حکومت است و من نمیتوانم تحمل کنم و من خیلی از اینها کینه دارم و ...
گفتم: «کسی را فرض کن که میخواسته عمرش را در مسیر دین خرج کند، تشخیص داده سعادتش در این است که مبلغ و مروج دین باشد و جهان را دینی کند. مشورت کرده به این نتیجه رسیده که باید برود حوزه علمیه، پای درس حضرات. الان هم رفته حوزه، طلبه شده، با ماهی چندرغاز روزگار میگذراند، هر روز هم در خیابان و خانواده فحش میخورد...»
خب حالا چرا باید کینه این آدم را در دلت داشته باشی؟ نقدهایمان به ساختار حوزه عملیه بماند. تضادمان با روحانیهای درباری و حکومتی و پناهیانها و کاشانیها و علمالهدیها و ... هم بماند. الان چرا باید با جمع روحانیها خصومت داشته باشیم؟ چرا باید همه را با یک چوب برانیم؟
۲) چند ماه پیش سالروز کشته شدن تشییعکنندگان قاسم سلیمانی و کشته شدگان هواپیمای اوکراینی بود. من در پیجم کلیپی برای کشته شدگان در تشییع جنازه سردار سلیمانی کار کردم. بازخوردها حیرتآور بود. جمع زیادی از مخاطبین بابت موضعگیری در اینباره از من ناراحت شدند.
طرف کامنت گذاشت: ۷۰ تا الاغ کمتر! چون با قاسم سلیمانی مشکل داشتند، به مرگ تشییعکنندگانش راضی بودند. چه اتفاقی میافتد که کسی به مرگ هموطنش راضی شود؟
شما میدانستید تعداد زیادی از کشته شدگان کرمان نوجوان بودند؟ اصلا اگر کسی طرفدار قاسم سلیمانی یا جمهوری اسلامی یا آ.خامنهای باشد مستحق مرگ است؟ چرا؟
من درباره مظلومیت کشته شدگان کرمان صحبت کرده بودم. در اینباره که هیچکس مواخذه نشد، هیچکس عذرخواهی نکرد، هیچکس برکنار نشد، هنوز اسامی کشته شدگان دقیق اعلام نشده و ...
جالب است بدانید کشته شدگان کرمان مورد غضب طرفداران و سمپاتهای جمهوری اسلامی هم بودند. چرا؟ چون صحبت درباره کشته شدگان تشییع، ممکن بود از عظمت تشییع حاج قاسم بکاهد!
هنوز وقتی کامنتهای ذیل آن پست را میخوانم بدنم میلرزد. این سطح از حقد و کینه و نفرت را چگونه میتوان هضم کرد؟
بعضی در کامنت گفتند: باید ناراحت کشته شدگان هواپیمای اوکراینی باشیم، تشییع کنندگان که با پای خودشان رفتند!! عجب...اصلا این دوگانگی از کجا آمده؟ صحبت درباره تشییع کنندگان تعارضی با سرنگونی هواپیمای اوکراینی دارد؟ ما درباره کشته شدگان هواپیمای اوکراینی حرف نزدیم؟ داد نزدیم؟ این دو چه ارتباطی با هم دارند؟
(بگذریم از موضع بعضی حزباللهیها که اعتقاد داشتند سرنشینان هواپیمای اوکراینی عدهای بچه پولدار بودند و حقشان بود و ... به نظرم نیازی به صحبت درباره این ناانسانها و لایشعرها نیست...)
بعد از این ماجرا به این نتیجه رسیدم که جمهوری اسلامی نه تنها در این سالها وجهه دین را نابود کرده، بلکه انسانیت مردم را نیز دچار خدشه کرده است. انسانیت پس چه میشود؟
عدهای به عشق کسی که دوستش دارند رفتهاند به تشییع جنازهاش، به خاطر حماقت برگزارکنندگان زیر دست و پا له شدهاند. همین برای اینکه سوگوار شویم و پیگیر حقوق بازماندگان این فاجعه، کافی نیست؟
۳) سه روحانی در حرم امام رضا(ع) با ضرب چاقو مجروح و شهید شدند. ضارب فقط به یکی از اینها ۲۰ ضربه چاقو زده. حالا هم خبر رسیده که روحانی دوم هم به شهادت رسیده است.
دیدم تعدادی از مردم از این فاجعه ابراز خوشحالی کردند. حیرت کردم. چه بلایی سر ما آمده؟ جمهوری اسلامی با عملکرد مفتضحش وجهه دین را تخریب کرده؟ میدانم...مردم در فقر و استصعاف به سر میبرند؟ میدانم...تعدادی روحانیون با حماقتها و حرفهایشان باعث ضدیت با دین شدهاند؟ میدانم(مثل همین ماجرای اخیر علمالهدی)
اما اینها دلیل بر این میشود که به مرگ یک انسان فقط به این دلیل که لباس دین پوشیده رضایت دهیم؟ خطاب نگارنده در اینجا مردم است نه حکومت. تکلیف ما با حکومت روشن است.
چون آقای اصلانی تصمیم گرفته لباس روحانیت بپوشد و عمرش را در مسیر اهداف دین خرج کند، مستحق کشته شدن است؟ حق دختر ۸ سالهاش است در این سن و سال یتیم شود؟
باید به این وضعی که در آن به سر میبریم گریه کنیم...به این دوستگیها و تفرقهها و شکافها. به این واکنشهای ضدانسانی.
@aghalyyat
1.5K views20:05