2022-07-01 12:51:27
اما مباهات و تفاخر تو بعلی و سوابق او بدانکه هنگام وفات پیغمبر دیگری (ابو بکر) را پیشنماز کرد. بعد از آن هم مردم یکی بعد از دیگری خلیفه برگزیدند و او (علی) را اختیار نکردند. او یکی از شش نفر هیئت شوری بود که همه او را
ترک کردند (و عثمان را برگزیدند) (هیئت شوری) او را (در خلافت) ذی حق ندانستند. عبدالرحمن (بن عوف) عثمان را بر او (علی) مقدم کرد و او را متهم کرده بود (یعنی بعلی بدبین بود) طلحه و زبیر هم با او جنگ و ستیز کردند. سعد (بن ابی وقاص) هم در خانه را بر خود بست و از بیت او خودداری کرد (آنها از هیئت شوری بودند). همان عبدالرحمن بعد از آن با معاویه بیعت کرد. او (علی بهر صورتی آن کار (خلافت) دنبال کرد و برای حصول آن نبرد کرد اتباع او هم پراکنده شدند. شیعیان او در او شک بردند. او حکم معین کرد و بحکم حکمین تن داد و سوگند یاد کرد و عهد و میثاق نمود و هر دو حکم بر عزل و خلع او متفق شدند.
بعد از او حسن آمد (جد محمد) او خلافت را بمعاویه فروخت و بهای آن چند درهم و چند پلاس گرفت و بحجاز پناه برد و شیعیان خود را بی پناه گذشت و بدست معاویه سپرد و خلافت بغیر مستحق و غیر اهل واگذار کرد. او مال را ربود بدون اینکه (در عالم اسلام) کاری یا امارتی یا ولایتی کرده باشد (که مستوجب آن مال گردد). اگر شما (اولاد حسن) چیزی در آن داشتید که آنرا فروختید و بهای آنرا دریافت کردید.
پس از آن عم تو حسین بر فرزند مرجانه (ابن زیاد) قیام (خروج کرد. مردم ابن مرجانه را یاری کردند و بر حسین شوریدند و او را کشتند و سرش را نزد او (ابن زیاد) بردند.
بعد از آن بر بنی امیه قیام کردید آنها شما را کشتند و بر نخل خرما بدار کشیدند و بعد از آن نعش شما را طرد و تبعید و نفی بلد کردند تا آنکه یحیی بن زید در خراسان کشته شد. زنان و فرزندان شما را اسیر کردند و شهر بشهر بر چهارپایان بدون پالان حمل نمودند مانند برده و بنده بشام بردند تا آنکه ما قیام و خروج کردیم و انتقام شما را کشیدیم و شما را وارث بلاد و خانه آنها نمودیم و با همین خونخواهی و قیام اجداد و اسلاف شما را گرامی داشتیم و افضل دانستیم که تو همین کار ما را برای خود حربه و حجت دانستی (که فضیلت خاندان خود را برخ ما
می کشی).
تو پنداشتی که ما پدرت (علی) را بر حمزه و عباس و جعفر مقدم داشته ایم چنین نیست. آنها (سه شخص مذکور) از دنیا با حالی رفتند که مردم بر فضیلت آنها اجماع و اتفاق داشتند ولی پدر تو (علی) بجنگ و خونریزی مبتلا شده بود که بنی امیه او را لعن میکردند. همان طور که کفار را نفرین میکردند در هر نماز که فریضه و واجب است او را لعن میکردند. ما هم با آنها محاجه و مجادله کردیم و فضایل او (علی) را یاد آوری مینمودیم و آنها را سخت ملامت کردیم بحدیکه بآنها ستم را روا داشتیم که چرا باید آنها نسبت باو (علی) بدبین و بدگو باشند.
تو این را میدانی که امتیاز و کرامت ما در جاهلیت سقایت حاج اعظم و تولیت چاه زمزم بود که بعباس دون برادرانش رسید. پدر تو (علی) در آن کار (سقایت و تولیت چاه زمزم) با ما نزاع و مرافعه کرد و عمر او را محکوم کرد و حق را بما داد پس ما در جاهلیت و اسلام آن تولیت را داشتیم. اهالی مدینه دچار قحط و غلا شدند و عمر بکسی جز پدر ما توسل نکرد. استسقا کرد و باران نازل شد در صورتی که پدر تو حاضر بود (خبر این نحو استسقاء در تاریخ زمان عمر گذشت).
او نزد خداوند با وجود پدر ما تقرب جست و دعا نمود. او پدر ترا وسیله این استسقا نکرد. بنابر این فضیلت ارث عم پیغمبر است (نه پسر عم).
این کار را عده بسیار از بنی هاشم طلب کردند و بآن نایل نشدند که فرزندان او (عباس) بآن رسیدند. سقایت برای او و حق اوست. و میراث پیغمبر برای او و حق اوست که خلافت بفرزندان او رسیده است. بنابر این هیچ فخر و شرف و فضیلتی در دنیا و آخرت نمانده مگر آنکه ارث عباس شده و این ارث بفرزندان او رسیده است.
اما آنچه را که در واقعه بدر یاد آوری کردی بدانکه اسلام هنگامی که ظهور کرد که عباس سرگرم نگهداری ابو طالب و فرزندان و عیال او بوده که روزی آنها را فراهم و از مال خود بر آنها انفاق میکرد و اگر عباس باکراه و اجبار سوی میدان
بدر روانه نمی شد طالب (فرزند ابو طالب) و عقیل (فرزند دیگرش) از گرسنگی ظروف عتبه و شیبه را میلیسیدند او طعام دهنده و کریم بود که ننگ را از خاندان شما زد و دو خواربار و نفقه داد و فدیه عقیل را که در جنگ بدر اسیر شده بود پرداخت.
تو چگونه بر ما فخر میکنی و حال اینکه مادر زمان کفر بر شما برتری داشتیم و بهای فدای شما را پرداختیم و مکارم خاندان و شرف پدران و نیاکان را ربودیم و وارث خاتم النبیین شدیم و بخونخواهی شما قیام و اقدام نمودیم در حالیکه شما نتوانستید چنین کاری را برای تشفی خود انجام دهید و السلام علیکم و رحمة اللّه.
@ahledeghat
100 views09:51