Get Mystery Box with random crypto!

نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)

لوگوی کانال تلگرام ahmadzeidabad — نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
آدرس کانال: @ahmadzeidabad
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 60.23K
توضیحات از کانال

احمد زیدآبادی

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 104

2022-05-09 10:49:01 بخشی از نامۀ دومم به آقای رئیسی در ابتدای ریاست جمهوری وی

"اگر نظر صریح مرا در بارۀ برنامۀ هسته‌ای کشور بخواهید، نظرم بر این است که این برنامه عملاً آفت جان و امنیت کشور شده و حاصلی جز زیان‌های چند صد میلیارد دلاری و گشودن راه دخالت نهادهای بین‌المللی در امور ایران نداشته است.
این دیدگاه حتماً به نظرتان افراطی و یک سویه می‌آید اما اجازه دهید توضیح دهم. من نمی‌دانم چند دهه پیش سران کشور با چه محاسبه و چه اهدافی پروژۀ هسته‌ای کشور را کلید زدند اما هر محاسبه‌ای که در ذهن داشته‌اند بر اساس فرضیات اشتباه بوده است.
اگر منظور از این پروژه دسترسی به نقطۀ گریز هسته‌ای به عنوانِ عاملی برای تأمین امنیت کشور بوده است، آشکار است که نظام بین‌الملل این امکان را نداده و حتی به قیمت بروز جنگ هم نخواهد داد. افزون بر این، اتمی شدن ایران به این معنا، چیزی جز آغاز نوعی مسابقۀ هسته‌ای در منطقه و متعاقب آن از دست رفتن مزیت‌های متعارف قدرت ایران نخواهد بود. برای مثال، هند در برابر پاکستان قدرت متعارف بسیار بزرگتری بود اما همین که هند به منظور ارتقای توانایی نظامی خود اقدام به آزمایش بمب اتمی کرد پاکستان نیز بلافاصله اقدام مشابهی را انجام داد. اکنون اتمی شدن این دو کشور رقیب، بیشتر به سود پاکستان تمام شده است تا هند چرا که نوعی توازن وحشت بین دو کشور برقرار شده و مزیت‌های متعارف هند دربرابر پاکستان از بین رفته است. از همین رو، اگر ایران نیز به فرض به ساخت سلاح هسته‌ای نزدیک شود بدون شک عربستان و ترکیه و امارات نیز خواهان موقعیت مشابهی خواهند شد و در آن صورت جامعۀ جهانی منطق روشنی برای بازداشتن آنها از دستیابی به این سلاح نخواهند داشت. اتمی شدن عربستان و امارات و ترکیه و غیره نیز علاوه بر حاکم شدن سایۀ وحشت بر منطقه، سبب از بین رفتن قدرت متعارف و مزیت‌های عادی ایران در برابر آنان بخصوص امارات و عربستان خواهد شد. بنابراین اگر به واقع در گوشۀ ذهن برخی تصمیم‌گیران بازدارندگی نظامی این پروژه جایی داشته است، مرتکب اشتباه محاسبه شده‌اند.
اما اگر پروژۀ هسته‌ای صرفاً به منظور استفاده از دستاوردهای علمی و اقتصادی آن آغاز شده است، پس باید آن را مانند هر پدیدۀ اقتصادی و علمی دیگر بر مبنای اصل هزینه - فایده تحلیل کرد. اگر خسارات ناشی از تحریم‌های مستقیم و غیر مستقیم یک جانبه و چند جانبۀ بین‌المللی را که بر اثر ادامۀ برنامۀ هسته‌ای به کشور تحمیل شده است، در نظر آوریم، مشخص می‌شود که این پروژه تا کنون صدها میلیارد دلار خسارت روی دست کشور گذاشته و اقتصاد ملی را با تهدید واقعی روبرو کرده است. حال اگر فرض کنیم نزاع بر سر این پروژه به پایان برسد و دست ایران برای هر نوع فعالیت علمی و اقتصادی در زمینۀ هسته‌ای کاملاً باز گذارده شود، ارزش افزودۀ ناشی آن آیا در طول یک قرن هم می‌تواند خسارات اقتصادی تحمیل شده بر کشور را جبران کند؟
حال جا دارد بپرسم آیا کاسب یا فعال اقتصادی را سراغ دارید که کسب و کاری را که باید بر اساس سود و زیان آن مورد ارزیابی قرار گیرد به امری حیثیتی برای خود تبدیل کند و برای حفظ آن به ضرر و زیان هنگفت کوتاه مدت بدون چشم‌اندازی از سود و فایدۀ مشخص در آینده‌ای نامعلوم تن در دهد؟ اگر برای یک شخص این کار اشتباه است برای یک دولت با چه منطقی اشتباه نیست؟
اگر من تصمیم‌گیر بودم همان سال 82 این برنامه را تعطیل می‌کردم! اما می‌دانم که برای نظام سیاسی این ماجرا جنبۀ حیثیتی پیدا کرده و از همین رو به موضوعی حساسیت‌برانگیز تبدیل شده است. با این حال، راه حل میانۀ آن همچنان در دست است و آن توافق برجام است.
به نظرم همۀ کسانی که شما را به ادامۀ برنامۀ هسته‌ای به قیمت نابودی برجام و یا تأخیر بسیار در احیای آن توصیه می‌کنند، دانسته یا نادانسته خیرخواه دولت شما نیستند. اقتصاد کشور در لبۀ سقوط به وضعیتِ انفجار تورمی قرار گرفته و زیرساخت‌های حیاتی کشور فرسوده شده است. با ادامۀ این وضعیت سنگ روی سنگ اقتصاد بند نمی‌شود و این خود موقعیتی تهدیدآمیز برای کشور فراهم می‌کند. برجام طبعاً به خودی خود مشکلات اقصاد ایران را حل نمی‌کند اما به علت رفع یا کاهش قابل توجه تحریم‌ها، چشم‌اندازی از امید به آینده می‌گشاید و راه سرمایه گذاری خارجی و همکاری‌های بین‌المللی با اقتصادهای بزرگ جهان را هموار می‌کند. بدون این، هر وعدۀ دیگری با هر نوع توضیح و توجیه در هیچ طبقه و قشری هیچ امیدی به احیای اقتصاد ایجاد نمی‌کند و همه چیز را به مخاطره می‌اندازد. پس احیای برجام را به عنوان مسئله‌ای حیاتی و فوری فوتی جدی بگیرید."
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#احیای_برجام
@ahmadzeidabad
21.8K views07:49
باز کردن / نظر دهید
2022-05-08 10:04:41 هر دمی آن خاربن افزون شدی!

در پی ورشکستگی اقتصادی یونان در اوایل دهۀ 2010 اتحادیۀ اروپا به همراه صندوق بین‌المللی پول، برنامۀ ریاضتی بسیار سختی را برای نجات اقتصاد آن کشور در برابر یونان قرار دادند.
یونانی‌ها طی رفراندومی به این برنامه رأی منفی دادند و قرار به برگزاری انتخابات زودهنگام شد.
در این میان حزب سیریزا (ائتلاف چپ رادیکال) به رهبری آلکسیس سیپراس با وعدۀ مقاومت در برابر فشارهای اتحادیۀ اروپا و صندوق بین‌المللی پول و حتی خروج یونان از حوزۀ یورو، در انتخابات به پیروزی رسید و سیپراس به مقام نخست‌وزیری دست یافت.
حزب ائتلاف رادیکال چپ اما پس از دستیابی به قدرت، هیچ راه چاره‌ای جز اجرای توصیه‌های اتحادیۀ اروپا و صندوق بین‌المللی پول پیش روی خود ندید و تک تک آنها را عملی کرد؛ آن هم با چنان شیرینی که دولت‌های راستگرا در انجام آن درمانده بودند!
در کشور ما هم طیف وسیعی از اصولگرایان از آغاز ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تا آخرین روز ریاست جمهوری حسن روحانی هرگونه اصلاح ساختار اقتصادی کشور را با برچسب "نئولیبرالیسم" و مُهر ظالمانه، مورد تقبیح و نکوهش قرار دادند و با تحریک تودۀ مردم، مانع اصلاح اقتصاد کشور شدند تا آنجا که دولت روحانی، عمدتاً تحت فشار روانی و تبلیغاتی آنها ارز 4200 تومانی را برای تأمین کالاهای اساسی در نظر گرفت.
اصولگرایان که با شعار کاهش و تثبیت قیمت‌ها و وفور کالای ارزان در بازار از طریقِ مقابله با "سیاست‌های نئولیبرالیستی" رقبای خود را از صحنه حذف کردند، اکنون با همسو شدن قوا، خود را درست در همان شرایطی می‌بینند که آلکسیس سیپراس در یونان دید! آنها اینک با تقبیح اختصاص ارز 4200 تومانی برای تأمین کالاهای اساسی، آن را به کلی ناعادلانه دانسته و در عوض همان سیاست‌هایی را که با برچسب اقتصاد نئولیبرالیستی مورد لعن و نفرین قرار می‌دادند، در دستور کار خود قرار داده و آنها را عین عدالت می‌دانند.
حامیان‌شان نیز در این بین سردرگم شده‌اند. گذشته از عده‌ای‌شان که بادمجان را بنا به میل خورنده‌اش تقبیح یا تمجید می‌کنند، باقی آنها می‌پرسند، اگر سیاستِ نئولیبرالیستی خوب است، چرا در دولت‌های قبل با آن به مخالفت برخاستید و اگر بد است، چرا خود در پیش گرفته‌اید؟
اگر من بدجنس بودم خطاب به آنها این آیه را یادآور می‌شدم:
فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (پس بچشید آنچه را که اندوخته‌اید)
من اما خیلی هم بدجنس نیستم و لذا این شعر مولانا را مثال می‌آورم:
همچو آن شخص درشت خوش‌سخن
در میان ره نشاند او خاربن
ره گذریانش ملامت‌گر شدند
پس بگفتندش بکن این را نکند
هر دمی آن خاربن افزون شدی
پای خلق از زخم آن پر خون شدی
جامه‌های خلق بدریدی ز خار
پای درویشان بخستی زار زار
چون بجد حاکم بدو گفت این بکن
گفت آری بر کنم روزیش من
مدتی فردا و فردا وعده داد
شد درخت خار او محکم نهاد
گفت روزی حاکمش ای وعده کژ
پیش آ در کار ما واپس مغژ
گفت الایام یا عم بیننا
گفت عجل لا تماطل دیننا
تو که می‌گویی که فردا این بدان
که بهر روزی که می‌آید زمان
آن درخت بد جوان‌تر می‌شود
وین کننده پیر و مضطر می‌شود
خاربن در قوت و برخاستن
خارکن در پیری و در کاستن
خاربن هر روز و هر دم سبز و تر
خارکن هر روز زار و خشک تر
او جوان‌تر می‌شود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مبر
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
24.3K viewsedited  07:04
باز کردن / نظر دهید
2022-05-07 12:49:44 باتلاقی و این همه مشتاق!

پاستور یک باتلاق واقعی است! هر کس آنجا رحل اقامت گزیند، رفته رفته در آن فرو می‌رود!
کسی که آنجا می‌نشیند مشخص نیست دقیقاً چه اختیاراتی دارد؛ اما مشخص است که از همه طرف تحت فشار است و باید در مقابل طیف بی‌نهایت وسیعی از کانون‌های پراکندۀ قدرت و افراد ذینفوذ با منافع کاملاً متعارض پاسخگو و تأمین کنندۀ منافع متضاد هر یک از آنها باشد؛ کاری که تمام دستگاه دولت را فلج می‌کند!
با چنین وضعی من مانده‌ام که این جایگاه چرا برای همۀ طیف‌ها اینقدر جاذبه دارد به طوری که برای تصرف آن سر و دست می‌شکنند و حتی زیر پای رفقای خود را خالی می‌کنند!
در خارج از کشور و حتی در داخل، عده‌ای مرتب تحلیل می‌کنند که ساختار قدرت سیاسی در ایران کاملاً متمرکز و فردمحور است. در واقع تنها چیزی که در این ساختار دیده نمی‌شود، همانا تمرکز قدرت است. از قضا پراکندگی قدرت از حد ملوک‌الطوایفی هم گذشته و کارش به نوعی تعارض دائمی بین کانون‌های رسمی و نیمه‌رسمی و پیدا و پنهان صاحب قدرت کشیده است. هر چه هم وضع دشوارتر می‌شود، گویی حرص قدرت هر یک از آنها نیز فزونی می‌گیرد. ظاهراً رحمی هم در کار نیست!
اصلاح این وضع در درجۀ نیاز به یک انقلاب فکری و بینشی و تغییر بنیادینِ زاویۀ نگاه مسئولان اصلی کشور به امر زمامداری دارد. اگر این اتفاق رخ ندهد؛ دو سناریوی دیگر قابل پیش‌بینی است. نخست اینکه یکی از همین کانون‌های پیدا یا پنهان قدرت از این وضع بی‌تصمیمی نگران شود و با بسیج نیروهای وفادار به خود، در صدد حذف کانون‌های موازی قدرت و یکپارچه‌سازی آن برآید. چنین اقدامی اما کاری بی‌نهایت دشوار است و موفقیت آن هم تضمین شده نیست.
دوم آنکه مجموعۀ فشارهای متعارض کانون‌های پراکندۀ قدرت، همین وضعیت بی‌تصمیمی را تداوم بخشد و کشور را در منجلابی از بحران و هرج و مرج غرق سازد.
بنابراین، جامعۀ ما برای رهایی از این وضعیت راه‌های معجزه‌آسایی پیش رو ندارد. هر کس وعده‌اش را می‌دهد، اسیر توّهم یا در اندیشۀ فریبکاری است. پس بهتر است همان اصلاح بینشی رخ دهد. این هم به توانِ متقاعدسازی و صبر و حوصله و کمی هم رحم و مروت نیاز دارد؛ چیزهایی که در جامعۀ ما به مثابۀ کیمیا شده است!
عجب گیری افتادیم خدایا!
#احمد_زیدآبادی
#ساختمان_پاستور
#ساختار_پراکنده
#منازعه_قدرت
#ملوک_الطوایفی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
24.8K viewsedited  09:49
باز کردن / نظر دهید
2022-05-07 10:42:08 قدرت بیان!

پاسی از نیمه‌شب گذشته بود که محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور در شبکۀ خبر صدا و سیما حضور یافت تا در بارۀ تغییر روش پرداخت یارانه‌ها و حذف ارز 4200 تومانی به مردم توضیح دهد.
به جز یکی - دو مورد به نظرم بقیۀ صحبت‌هایش به لحاظ محتوایی بد نبود، اما با این سطح و میزان از "قدرت بیان" حتی یک برنامۀ کاملاً پخته و منسجم و از هر جهت کارشناسی شده را در یک شرایط کاملاً آرام و مطمئن هم نمی‌توان برای مخاطب توجیه کرد؛ چه برسد به برنامه‌ای تکه - پاره آن هم در شرایط التهاب و بی‌تابی اجتماعی!
مجری صدا و سیما هم که طبق معمول "سنگ تمام" گذاشت! دریغ از یک جو تحول، ابتکار، جذابیت، چالش، ....در نحوۀ مجری‌گری‌های سیاسی در صدا و سیما. انگار شیوۀ کارِ تصنعی آنها تبدیل به سنگواره شده است!
#احمد_زیدآبادی
#محمد_مخبر
#صدا_و_سیما
#یارانه_مستقیم
#قدرت_بیان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
18.1K viewsedited  07:42
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 12:01:33 آنچه نباید می‌شد!

وضعیتی است به خدا! شرایط کشور همچون بیماری روی دست‌مان مانده است. هر کدام به دری می‌کوبیم، یا فریادی می‌زنیم، یا نسخه‌ای می پیچیم، یا هشداری می‌دهیم، یا با هم نزاع می‌کنیم، یا تکه‌ای می‌پرانیم، یا متلکی بار کسی می‌کنیم، یا درون خود غصه می‌خوریم، یا پرخاش می‌کنیم، یا ناسزا می‌گوییم، یا... اما همه‌اش گویی هیچ و پوچ است و راه به جایی نمی‌برد!
برخی حکومت‌ها که تمام شئون کشورداری را با عینک امنیتی می‌بینند، همۀ سرمایه‌های نمادین و کارهای جمعی اجتماعی و تشکل‌های سیاسی و مدنی را تهدیدی علیه بقای خود می‌دانند و در جهت اضمحلال آنها یا جلوگیری از ایجادشان تلاش می‌کنند.
اما روزی می‌رسد که دیگر تداوم شرایط به صورت قبلش ممکن نیست. معضلات مانند گرگ‌های گرسنه زوزه‌کشان حمله می‌آورند. دفع حملات آنها فقط از طریق نهادهای جمعی اجماع‌ساز و عقلانیت و تجربۀ انباشت شده در آنها و به میدان آمدنِ حساب‌شده و آینده‌نگرانۀ سرمایه‌های نمادین امکانپذیر است، اما در شرایط ضعف یا فقدان آنها، جامعه همچون برهوتی است که نه درختی برای بالا رفتن از آن باقی مانده و نه تپه‌ای که بتوان در پشت آن سنگر گرفت و نه بیشه‌ای که در لابلایش ره گم کرد و نه حتی حفره‌ای که در آن پنهان شد! برهوتی صاف و صیقلی شبیه کویر بینِ معلمان تا جندق!
نسل امروز شاید نداند که در سال‌های نخست دولت سید محمد خاتمی تا روزی که مطبوعات دایر بود، چقدر در این باره هشدار داده شد! فریادها زدیم و ضجه‌ها کشیدیم که این مملکت بدون زنجیره‌ای از نهادهای پخته و کارآمدِ مدنی و احزاب باتجربه و توانمند سیاسی و سرمایه‌های اجتماعی مقبولِ عموم، در شرایط بحرانی بی‌پناه می‌ماند؛ اما حتی با لفظ "جامعۀ مدنی" هم مقابله شد به گونه‌ای که رئیس جمهور وقت، گویی به صرفِ بیانِ این لفظ مرتکب گناه کبیره شده است تا جایی که ناچار شد بگوید منظورش از جامعۀ مدنی "مدینهٌ‌النبی" بوده است.
از قضا "مدینهٌ‌النبی" هم یک جامعۀ سیاسی فعال و پرسشگر و بسیار پر جنب و جوشی بود که بر اساس یک "قرارداد اجتماعی" بین پیامبر اسلام و طوایف و قبایل یثرب تأسیس شد. اساساً تغییر نامِ یثرب به "مدینه" که همریشۀ مدنیت و مدنی است اشاره به همان اصل قرارداد اجتماعی به عنوان مبنای تأسیس شهر یا همان جامعۀ سیاسی دارد.
به این بحث‌ها نیز التفاتی نشد به طوری که دکتر علی اکبر ولایتی به صراحت اعلام کرد که نهادهای مدنی تهدیدی علیه حاکمیت جمهوری اسلامی است.
پس شد آنچه نباید می‌شد! توشه‌ای نیندوختیم. دستمان خالی شد و گرگ‌ها در برهوت در پی‌مان گذاشته‌اند!
#احمد_زیدآبادی
#جامعه_مدنی
#محمد_خاتمی
#علی_اکبر_ولایتی
#برهوت
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
28.4K views09:01
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 20:10:49 رقص طالبان!

جمعی از نیروهای طالبان به مناسبت عید فطر در کنار آرامگاه زنده‌یاد احمد شاه مسعود رقصیده‌اند!
حالا همۀ ابعاد این داستان به کنار، ولی مگر طالبان رقص را حلال می‌دانند؟
این پرسش را پسرم مطرح می‌کند. پاسخ من هم این است که لابد حلال می‌دانند که در ملأعام زده‌اند و رقصیده‌اند!
او با تعجب می‌پرسد؛ پس چرا اینجا در کشور ما...یعنی طالبان هم از ما...؟
#احمد_زیدآبادی
#طالبان_افغانستان
#عید_فطر
#رقصیدن
#احمد_شاه_مسعود
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
20.2K views17:10
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 14:49:06 در بارۀ ما دروغ و در بارۀ آنان راست؟

خبرگزاری تسنیم به نقل از سازمان بین‌المللی گزارشگران بدون مرز، عربستان را یکی از سرکوبگرترین کشورها برای خبرنگاران اعلام کرده است.
ظاهراً مسئولان این خبرگزاری یا گزارش کامل سازمان گزارشگران بدون مرز را ندیده‌اند و یا دیده‌اند و اصطلاحاً خود را به کوچۀ علی چپ زده‌اند.
خب اگر قرار به استناد به گزارش سازمانِ گزارشگران بدون مرز برای داوری در مورد وضعیت آزادی رسانه‌ها و خبرنگاران در کشورهای مختلف باشد، این سازمان که جمهوری اسلامی را از میان 180 کشور جهان در ردیف 178 قرار داده و عربستان را در جایگاه 166 یعنی 12 رتبه بالاتر از ایران نشانده است!
آیا مسئولان خبرگزاری تسنیم گزارش سازمان گزارشگران را در مورد ایران هم تأیید می‌کنند یا اینکه گزارش آن را فقط در مورد حکومت‌های مخالف خود صحیح می‌دانند؟
یکی از اقوام ما در طول جنگ 8 ساله، حساسیت عجیبی نسبت به خبرهای رادیو بی بی سی در موردِ تلفات نیروهای ایرانی در آن جنگ از خود نشان می‌داد و آنها را یکسره دروغ می‌شمرد.
مرحوم پدرم که گوش دادن به رادیو بی بی سی را در هیچ شرایطی ترک نمی‌کرد؛ یک روز در منزل آن خویش، رادیوی آنان را روی موج بی بی سی تنظیم کرد. خویش ما طاقت نیاورد و بلافاصله گفت: آمندلی، چرا به این گوش می‌دی؟ این دروغ می‌گه! از قضا در همان لحظه رادیو بی بی سی در حال پخش خبری در بارۀ تلفات بالای عراقی‌ها در عملیات بود. خویش ما با خوشحالی گفت: این را راست می‌گه! لحظه‌ای بعد که بی بی سی خبری از تلفات ایرانیان پخش کرد، خویش ما با عصبانیت فریاد زد؛ نگفتم دروغ می‌گه!
پدرم که از این رفتار خنده‌اش گرفته بود گفت؛ چطور آن خبرش راست بود و این یکی دروغ؟
خلاصه اینکه گویا راست و دروغ خبرها و گزارش‌های شبکه‌ها و سازمان‌های بین‌المللی بستگی به این دارد که چقدر به مزاج ما خوش یا بد بیاید!
#احمد_زیدآبادی
#خبرگزاری_تسنیم
#گزارشگران_بدون_مرز
#عربستان
#آزادی_مطبوعات
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
21.2K views11:49
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 12:55:56 آقای رئیسی! متوجه اوضاع هستی؟

جامعۀ ایرانی تاب افزایش قیمت‌ها را از دست داده است. این نکته‌ای است که این روزها بخشی از اصولگرایان بیش از دیگران نسبت به آن هشدار می‌دهند.
گرانی هم به نظر من امری محتوم است! اگر تیزبین‌ترین و کارآمدترین اقتصاددانان تاریخ نیز یکجا جمع شوند و نسخه‌ای برای اقتصاد ایران بپیچند، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور، کاربست نسخۀ تجویزی آنها در بهترین وضعیت فقط می‌تواند روند افزایش قیمت‌ها را آهسته‌تر کند نه اینکه آن را متوقف سازد.
مردم اما کاهش روند افزایشی قیمت‌ها را نه حس می‌کنند و نه برای‌شان اهمیت دارد. آنها کاهش و یا ثباتِ اصل قیمت‌ها را خواستارند و این با هیچ ابزاری ممکن نیست.
این را در همان پیشنهاد نخست‌ام به آقای رئیسی با پررنگ‌ترین واژه‌ها گوشزد کردم و از او خواستم که برای افزایش سطح تاب‌آوری اجتماعی در مقابل تورم و افزایش قیمت‌ها، تماس مستقیم با آمریکا و احیای برجام را در سریع‌ترین زمانِ ممکن به پیش ببرد تا همزمان با فشار گرانی‌ها، روزنه‌ای رو به افقِ بهبود اقتصادی نیز گشوده شود و مردم را کمی آرام کند.
دولت رئیسی اما در این زمینه به طرز ناباورانه‌ای تعلل پیشه کرده و فرصت طلایی زمان محدود را به مخاطره انداخته است. اینکه عامل این تعلل از درون دولت است یا خارج از آن، به درستی نمی‎دانم؛ اما هر که هست، کمر به شکست زودهنگام دولت بسته است.
به آقای رئیسی در آن نامه تأکید مؤکد کردم که هر که می‌گوید بدون احیای برجام، اقتصاد ایران قابل کنترل است، یا قصد فریب دارد و یا نقشه‌ای برای شکست دولت کشیده است. پس از آنها برحذر باش!
دولت آقای رئیسی اما گویی در دام همان افراد افتاده و با تعللی بی‌ثمر، جامعه را درمعرض خطری قرار می دهد که از قضا کم اهمیت‌ترین وجه آن، همانا شکست دولت اوست و وجوه دیگر این خطر برای جامعۀ ایرانی بسیار ویرانگرتر است.
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#افزایش_قیمت_ها
#احیای_برجام
#تاب_آوری_اجتماعی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
24.9K viewsedited  09:55
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 11:53:52 دمکراسی و احترام؟ عجب مزخرفی!
منِ مسکینِ مستکین تا حالا فکر می‌کردم که دمکراسی یعنی احترام به عقاید و افکار دیگران، اما تازه دارم از برخی دوستان یاد می‌گیرم که دقیقاً برعکس! دمکراسی یعنی توهین و بی‌احترامی به عقاید و افکار دیگران و حتی چند درجه‌ای هم بالاتر از این!
اصلاً کدام شیر خر خورده گفته است که دمکراسی یعنی احترام به عقاید دیگران؟ هیچ کس این را نگفته! اگر هم گفته، چیز خورده و به گور پدر پدرسگش خندیده! آخر چطور می‌شود به "عقاید ضد بشری" احترام گذاشت و اسمش را هم گذاشت دمکراسی؟
فقط باید به عقاید "عقلانی منطبق و مبتنی بر خیر" احترام گذاشت نه جز آن. البته اذعان می‌کنم که چنین عقایدی هم چیز نایابی در این جهان ماست و بدبختانه قاطبۀ بشر امروز عقاید ضد بشری دارند و به همین علت هم کار اصلی یک آدم دمکرات واقعی، باید بی‌احترامی به عقاید دیگران باشد!
ببینید! اسلام که تکلیفش روشن است! همۀ احکامش همان است که طالبان و داعش و غیره می‌گویند! در این که دیگر تردیدی نیست! بنابراین، پیش از هر چیز تکلیف این یک میلیارد و خرده‌ای آدم که از اندونزی و مالزی در شرق دور تا کرانۀ اقیانوس اطلس پخش شده‌اند، معلوم است. احترام به عقاید اینها ضد دمکراسی است و باید به عقایدشان تا می‌شود بی‌احترامی کرد. همه‌شان هم سر و ته یک کرباسند و نباید فریب دعواهای بین خودشان را خورد.
آیین هندو هم راستش پر از خرافات و کارهای ناشایست است. با هیچ متر و معیاری نمی‌توان به آن احترام گذاشت. پس این یک میلیارد هندو هم باید عقایدشان مورد بی‌احترامی قرار گیرد.
مسیحیت هم که عین خرافه است! مسیحیان معتقدند که یک یهودی که معلوم نیست در ناصره به دنیا آمده یا در بیت‌لحم؛ مادرش باکره بوده و خودش هم پسر خدا یا خودِ خداست! حرف مسیحیان این است که خدا خودش را به صورت انسان درآورده تا در این دنیا زجر بکشد و مصلوب شود تا گناه اولیۀ انسان بخشیده شود! یعنی واقعاً به چنین خرافاتی می‌شود احترام گذاشت؟ پس تکلیف مسیحیان حالا ارتدوکس باشند یا پروتستان یا کاتولیک هم که روشن است.
یهودیت هم که واویلاست! تورات می‌گوید که خدا به صورت ابری بالای سر قوم بنی‌اسرائیل حرکت می‌کرد و به آنها دستور می‌داد که وارد هر شهر و دیاری در سرزمین مقدس شدند، هیچ موجودی را زنده نگذارند نه مردی، نه زنی، نه کودکی، نه چارپایی، نه هیچ جنبندۀ دیگری! حالا مرامی تا این اندازه ضد بشری جای احترام دارد؟
اصلاً اصلِ اعتقاد به چیزی به اسم خدا مگر عقلانی و قابل دفاع است؟ برخی فلاسفه گفته‌اند که انسان‌های ضعیف از ترس قوای طبیعت چیزی به اسم خدا را اختراع کرده‌اند تا با انواع قربانی‌ها و اقسام نیایش‌ها و پرستش‌ها، آن را بر سر مهر آورند! معتقدان به چنین چیزی واقعاً عقایدشان جای احترام دارد؟
در واقع کل جمعیتی که معتقد به خرافات متافیزیکی هستند، عقایدشان کلاً قابل احترام نیست و برای اثبات دمکرات بودن‌مان باید به عقادشان بی‌احترامی کنیم.
البته در بینِ ماتریالیست‌ها و ماده‌گرایان هم اینطور نیست که عقاید همه‌شان قابل احترام باشد. برای مثال این مارکسیست‌ها درست است که خدا را قبول ندارند اما تاریخ را به جای خدا گذاشته‌اند و کلاً به دلیل نفی مالکیت که یکی از ارکان حقوق بشر است، مرام‌شان ضد حقوق بشری است. حکومت‌هایی هم که تحت این عنوان سر کار آورده‌اند، همه‌اش ضد انسانی بوده است. اینها را هم از دایرۀ احترام به افکارشان باید خارج کرد؛ چون واقعاً بخشی از نیروهای شرّ هستند.
لیبرال‌های هم موجودات دل چسبی نیستند. برخی از آنها که اصلاً خودشان معتقد به دین و خدایند، آنها هم که به این چیزها معتقد نیستند حال و روز بهتری ندارند. اصلاً مماشات همین‌ها در برابر عقاید خرافی متافیزیکی سبب ترویج خرافۀ خطرناکی به اسم " احترام به عقاید دیگران" شده است تا نیروهای شرور در پشت آن سنگر بگیرند و سد راه "آزادی" شوند. اصلاً اینها خودشان صد درجه خطرناک‌تر از بقیه‌اند چون با مماشات یا سکوت‌شان در برابر عقاید شرارت‌آمیز و ضد بشری و متافیزیکی، عملاً دمکراسی را به کثافت کشانده‌اند. عقاید آنها هم سزاوار بی‌احترامی و توهین است.
همانطور که گفتم، آنهایی که عقایدشان در این جهان شایستۀ احترام باشد خیلی خیلی کم‌اند. آنها هم کسانی‌اند که اولاً به هیچ خدا و دینی اعتقاد ندارند. ثانیاً در مقابل اعتقاد به دین و خدا هم بی‌تفاوت نیستند و به این عقاید بی‌احترامی می‌کنند. با مارکسیسم و لیبرالیسم هم به همان اندازه مخالفند. این دستۀ اندک دمکرات‌های واقعی و جسور و نترس و به واقع نیروهای خیر در این دنیا هستند. یادش به خیر در آلمان دهۀ 1930 تعداد این نوع آدم‌ها زیاد بود ولی متأسفانه به اتهام اینکه به عقاید دیگران احترام نمی‌گذارند و یا افراد شرور و پست و مماشات‌گر را از سر راه آزادی برمی‌دارند، نسل‌شان را رو به انقراض بردند. راه ما باید احیای راه آن پیکارگران نترس و شجاع باشد!
19.1K viewsedited  08:53
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 22:58:47 با عرض معذرت از مخاطبان عزیز آن فایل صوتی که از برنامۀ کلاب هاوس مربوط به نقد عملکرد مجلس و دولت سید ابراهیم رئیسی با حضور خانم منصوری، دکتر زیبا کلام و دکتر محمد رضا خاتمی منتشر کرده بودم اشتباه و مربوط به ماهها پیش بود.
فایل صحیح این است.
@ahmadzeidabad
17.3K viewsedited  19:58
باز کردن / نظر دهید