2021-07-03 10:37:30
#خاطرات
امروز 29اردیبهشت 1396 ناظر شورای #نگهبان یکی شعبه های شهر سهند هستم و قرار است در شعبه ای بر روند اجرای انتخابات ریاست جمهوری با جمعی از دوستان نظارت کنیم انتخاباتی که تقریبا اکثر کاندیداها #انصراف دادن و رقابت اصلی بین آیت الله #رئیسی و شیخ حسن #روحانی ست ..
شعبه ای که همزمان انتخابات شورای شهر سهند نیز برگزار میشود
و آنچه که مسلم است ما اصلا وظیفه ای در مورد انتخابات شورای #شهر نداریم
اوایل صبح وضعیت چینش نظارتی و اجرایی شعبه که یکی از مدارس غیر انتفاعی #سهند است همه چی در هم بر هم است نماینده #فرماندار دنبال صندلی و میز و خودکار است
و اندک اندک جمع اعضای شعبه اضافه میشود
انتخابات شروع میشود و با توجه به رویه انتخاب دستی #ریاست_جمهوری و #رایانه_ای شورای شهر اوضاع انتخاب کنندگان درهم و برهم به نظر میرسد ؛
تا ساعت ده صبح فقط بیست تعرفه مصرف شده و مدام از طرف فرمانداری پیگیر اوضاع میشوند ورادیوی کوچک در گوشه ای از شعبه از #حماسه حضور مردم تهران میگوید ، دمدمه های ظهر شعبه شلوغ میشود و چشم ما روشن ...
همزمان نفرات ۲۰ نفر ۲۰ نفر در بازه های زمانی مختلف وارد شعبه میشوند و نفراتی که یک #همراه کنارشان آمده رای میدهند و شاد و خرامان از شعبه خارج میشوند، آنچه که بیشتر از همه به چشم میخورد اهالی روستاهای اطراف تبریز و اسکو،خسروشاه و رای دهنده گانی از استان #آذربایجان_غربی است که ذهن مرا به چرایی #موضوع مشغول میکند
از آنجایی که نماینده فرماندار مشغول تدارکات ناهار است اوضاع کمی درهم و برهم میشود و کنترل از دست مجریان انتخابات خارج میشود و جمع افراد غیر مربوط درشعبه کمی زیاد تر، که مامور محترم نیروی انتظامی #آتش_به_اختیار جهت نظارت و کنترل امور وارد عمل میشود ...
بنا به وظیفه انسانی فارغ از وظیفه نظارتی ،
در فقدان نماینده فرماندار با آقای دکتر #محمدزاده فرماندار وقت شهرستان #تماس میگیرم صدای گرفته و خسته ای از پشت تلفن می گوید:
《آقای فرنام #تزول_بویورگدیرم_جلسیه》 ،
آقای دکتر خسته نباشید #اتوبوس_اتوبوس نفرات خالی میکنند داخل شعبه بیرون شعبه پول پخش میکنند ،دیگ آبگوشت بار گذاشتند..
+فرماندار:کجا هستید
-من :مدرسه ...
+فرماندار:چشم بازرس میفرستم
بازرسی لنگ لنگان از راه میرسد معظم له یکی از کارمندان #شهرداری سهند است با گذشته ای ناخوش و نگران با یک لشکر از اهالی یکی از روستاهای استان مذکور گروهی وارد شعبه میشوند که با لهجه ای خوش با ایشان #خوش_و_بش میکنند جمعی که دست هرکدامشان در یک کاغذ کوچک سفید رنگ به صورت چاپی نام سه نفر است که همه به صورت سری به این سه نفر رای می دهند و..
مشکلات را با مشاهده این اوضاع بازرس و جمعی که ذکر شد و نگهبان گله #گرگ_زاده است به بازرس نمیگم و #دوباره زنگ می زنم به آقای فرماندار ...
《آقای فرماندار تقلب میکنند،
رای میخرند ،و...》
گوشی را یک نفر دیگر که محتمل #معاون_فرماندار بود پاسخ میدهد:
《آقای فرنام زیاد حساس نباشید اجازه دهید مشارکت بره بالا و.....》
...و اینچنین شد که در سراسر #سهند اجازه دادن مشارکت رفت بالاااا و فردای آن روز اسم کسانی از صندوق ها بیرون خزید که همهگان مات و مبهوت شدیم و شد شوربای سوم
ادامه داستان چنین شد احدی از اعضای #علی_البدل و #غیرعلی_البدل بعد از صرف هزینه #میلیونی که خودشان از خریداران بالقوه رای های گروهی بودند به نتیجه انتخابات #اعتراض کردند و حتی ادعای تقلب به شمارش آرا (که به دلیل شمارش کامپیوتری منتفی بود ) که افراد غیر بومی رای دادن و غیر بومی ها رای آوردن بعد از کلی بحث و گفتگوی رسانه ای و غیر رسانه ای فتوای آقای دکتر #محمدزاده تاییدی بر پایان بازی کثیف انتخابات و مهر تاییدی بر انتخابات سومین دوره شورای اسلامی سهند 《در شهر های بالای صد هزار نفر همه میتوانند رای دهندو تقلب مفهومی ندارد 》
و انتخابات #تایید شد و #تمام...
#ستارفرنام
290 viewsedited 07:37