Get Mystery Box with random crypto!

داستان شفای شکستگی دست فرزند ابوحمزه چه بود؟ ابوحمزه مى گوید | 🌖اهل البیت منهم السلام🌕

داستان شفای شکستگی دست فرزند ابوحمزه چه بود؟


ابوحمزه مى گوید یکى از فرزندانم در اثر حادثه اى مصدوم شد و استخوان هاى دستش شکست. او را نزد یحیى بن عبدالله مجبر (معروف ترین شکسته بند عصر) بردم. او بعد از معاینه دقیق گفت:

استخوان هاى دست این کودک به شدت آسیب دیده و شکستگى سختى برداشته است. باید صبر کنى تا وسائل معالجه را فراهم کنم. مدت معالجه طولانى خواهد بود.


او به دنبال کار خود رفت و من همچنان با ناراحتى در اتاق منتظر بودم. در آن هنگام حال رقت بار طفل که در اثر شدت درد به خود مى پیچید مرا دگرگون کرد و حالم منقلب شد.

در همین موقع به یاد دعایى که از مولایم امام سیدالساجدین(علیه السلام)آموخته بودم افتادم.

با یک حالت معنوى دست کودک را گرفتم و با تضرع آن دعا را خواندم و از خداوند متعال بهبودى و شفاى فرزندم را خواستار شدم.

همان لحظه به اذن پروردگار متعال فرزندم صحت و سلامتى خود را باز یافت و من شکر الهى را به جا آوردم.


یحیى مجبر همراه وسایل درمان بازگشت و دست کودک را گرفت تا علاج کند. با شگفتى گفت:

این که سالم است!

شاید دست دیگرش شکسته است. شکسته بند دست دیگر طفل را به دقت نگاه کرد و اثر شکستگى را در آن نیافت.

مات و مبهوت گفت:

سبحان الله! چند لحظه قبل من دست این بچه را دیدم استخوان هایش به شدت شکسته بود؟!

آرى از شما شیعیان چنین جادوهایى تعجب ندارد!

ابوحمزه به او گفت:

واى برتو! این جادو و سحر نیست.

شفاى دست پسرم در اثر دعاى جان بخشى است که امام عارفان على بن الحسین(علیه السلام) به من آموخته است.

ابوحمزه مى گوید:

یحیى از من درخواست کرد که آن دعا را به وى یاد بدهم.

گفتم:

شگفت انگیزتر از این حادثه اظهار این درخواست است. بعد از آن سوء ادب کلمات خلاف مروت و کردار زشت
من نمى توانم اسرار خفیه و امانت هاى الهى را به تو بسپارم.

ابوحمزه مى گوید:

روزى این حکایت را براى امام صادق(علیه السلام) نقل کردم.

آن حضرت فرمود:

اى ابوحمزه! دعاى تو با رضایت خداوند موافق بود که در کمتر از یک لحظه دعایت را مستجاب کرد.

حمران ابن اعین (راوى خبر) مى گوید وقتى ابى حمزه این حکایت را برایم نقل کرد مشتاقانه به وى گفتم:

اى ابوحمزه! تو را به خدا سوگند مى دهم!
آن درگرانمایه و هدیه الهى را از من دریغ مدار و آن دعا را به من بیاموز!

ابوحمزه گفت:

سبحان الله! این سر را از آن جهت بر توفاش کردم تا شوق تعلیم درتو زیاد شود و عطش آموزش بیابى! حالا بنویس!


یا حى قبل کل حى یا حى بعد کل حى... صلى على محمد و على آل محمد و افعل بى ما انت اهله یا ارحم الراحمین.(این دعا در حدود سه صفحه است و در کتاب مهج الدعوات سیدابن طاووس(ره) آمده است. - لطفا اگر دعا را دارید به اشتراک بگذارید تا در کانال منتشر کنیم)


منابع

مهج الدعوات, ص 165,
نامه دانشوران, ج1, ص ;47
معجم رجال الحدیث, ج 4, ص 294.