درنگ #دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک. تجربهها جراحت برخاس | دكتر فیروزآبادی
درنگ
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک. تجربهها
جراحت برخاسته از خیانت (Betrayal Trauma)
در باب روزگارانی که ناامنی، روزمره شده
جراحت (تروما) روانی را میتوان چنین تعریف کرد: هر گونه رویداد استرسزایی که فرد نتواند بر آن با سازوکارهایی که پیش از این برای مقابله با فشار استفاده میکرده است غلبه کند. تروما به اتفاقی اشاره میکند که باعث وقفهای در تجارب عادی زندگی روزمره شده و مغز ولو به شکل موقت در درک و هضم آن دچار مشکل میشود. بسته به موقعیت و شرایطی که تروما در آن اتفاق میافتد و شدت خود جراحت میتوان آن را به دستههای مختلف تقسیم کرد. بدیهی است که از دست دادن یک عزیز در اثر یک بیماری طولانی در سن بالا و فقدان ناگهانی عضوی از خانواده در سنین جوانی جراحتهایی با شدت متفاوت هستند. بعضی از انواع جراحت به شکل جمعی وارد شده و یک گروه و یا جمعیتی بزرگ را درگیر میکنند.( سیل، زلزله یا جنگ) و بعضی به شدت انفرادی بوده و یک فرد را هدف قرار میدهند ( تجاوز جنسی یا زورگیری). در بعضی انواع جراحت، انسان با عوامل ماوراطبیعی روبرو است ( زلزله و سیل) و در برخی آسیبها انسان دخالتی مستقیم دارد ( از ریل خارج شدن یک قطار یا فروریختن یک ساختمان). چنین متغیرهایی بر رویکردهای درمانی نسبت به این آسیبها تاثیر میگذارد. یکی از مهمترین خطوط تمایزی که میتوان تروما را براساس آن تقسیم کرد در مفهوم جراحت برخاسته از خیانت betrayal trauma نهفته است. مطالعات کنترل شده نشان دادهاند که قرارگرفتن در معرض چنین جراحتی به شکلی معنیدار احتمال ابتلا به اختلالات روان را در آینده نسبت به بقیه دیگر جراحتها بالا میبرد. منظور از جراحت برخاسته از خیانت درکی است که فرد قربانی از ماهیت آسیب در ذهن خود پیدا میکند. زمانی که عامل آسیب، فرد یا سیستمی باشد که کودک یا فرد بالغ به شکل طبیعی به عنوان منبع محبت، مراقبت، امنیت و حمایت به آن نگاه میکند با چنین جراحتی سروکار داریم. پدر و مادر، سایر اعضای خانواده، معلمین... منابعی هستند که به قاعده باید تقویت کننده اعتماد کودک باشند. حال در شرایطی که همین منابع اعتماد به منبع آسیب و جراحت بدل شوند با معمای پیچیدهای در ذهن روبرو میشویم که درک آن به سادگی ممکن نیست. زمانی که فرد صبح از خواب برخاسته و به ناگهان با از دست رفتن اندوخته یک عمر خود در اثر سرقت از بانکی روبرو میشود که شعار اصلی آن اعتماد است و زمانی که به ناگهان ساختمانی بلندمرتبه که به ظاهر استوار به نظر میرسد فرو میریزد با چنین آسیبی روبرو هستیم. اعتماد آسیب دیده تقویت کننده احساس ناامنی است و ناامنی تمرکز و آرامش جامعه را سلب کرده و بستری مناسب برای شکل گیری آسیبهای دیگر فراهم میکند. ترمیم اعتماد خدشهدار شده به آسانی ترمیم و بازسازی اوارها و به خط برگرداندن دوباره قطار به ریل نیست. کمی در این باره بیاندیشیم و به راههایی فکر کنیم که از طریق آنها بتوان بر چنین جراحتهایی مرهم گذاشت. اعتماد ملاطی است که اجزا و آحاد جامعه را به یکدیگر بسته و متصل نگاه میدارد و تک تک ما در قبال حفظ و تقویت آن مسولیم
#تجربههای_روانپزشکانه