Get Mystery Box with random crypto!

دكتر فیروزآبادی

لوگوی کانال تلگرام alifiroozabadi1344 — دكتر فیروزآبادی د
لوگوی کانال تلگرام alifiroozabadi1344 — دكتر فیروزآبادی
آدرس کانال: @alifiroozabadi1344
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.44K
توضیحات از کانال

@AliFiroozabadi

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-05-27 08:45:45 درنگ

#دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک. تجربه‌ها

پیرامون لیست زرد سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره

برای هر مساله‌ی پیچیده‌ای پاسخی وجود دارد که شفاف، ساده و نادرست است.
اچ.ال. منکن


سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران در اطلاعیه‌ای اسامی برخی افراد و گروه‌هایی را که در فضای مجازی فعال هستند منتشر کرده و با اشاره به این مطلب که این افراد فاقد شماره نظام روان‌شناسی هستند از آن‌ها سلب صلاحیت کرده و از مردم خواسته تا از مراجعه به آن‌ها خودداری کنند. تلاش بر حفظ معیارها و استانداردهای حرفه‌ای و تعریف چارچوب‌ مناسب برای آن از سوی هر نهاد و سازمانی امری نیست که بتوان با آن مخالفت کرد. اما پرسشی که پس از اعلام این فهرست پیش می‌آید این است که ایا چنین سیاست سلبی که به نداشتن معیارهای حرفه‌ای در این افراد اشاره می‌کند نباید با رویکردی ایجابی همراه باشد که در آن معیارهای روان‌شناسی علمی و وجوه افتراق آن با شبه‌علم و رفتارهای عوام‌گرایانه به شکلی شفاف برای مردم توضیح داده شده و در این جهت روشنگری شود؟ آیا خود سازمان نظام روان‌شناسی نظارتی کافی بر عملکرد اعضای خود داشته و آیا آن‌هایی که از سوی این سازمان پروانه و مجوز کار دریافت می‌کنند حداقل‌های لازم را برای ورود به این حوزه دارا هستند؟ به طور مثال می‌توان این پرسش‌ها را مطرح کرد که چه درصدی از روان‌شناسانی که از سوی سازمان مجوز روان‌درمانی دریافت می‌کنند در طول دوران تحصیل خود تجربه و فرصت مصاحبه مستقیم و بالینی را با بیماران داشته‌اند؟ چه تعداد از روان‌شناسانی که اکنون به عنوان روان‌درمانگر به کار مشغولند به رشته‌ی روان‌شناسی سلامت یا بالینی تعلق دارند؟ آیا فارغ‌التحصیلان شاخه‌های دیگر روان‌شناسی مجاز به کار به عنوان روان‌درمانگر هستند؟ این یادداشت نگاهی دارد به مقوله‌ی روانشناسی زرد و دلایل اقبال به آن در میان توده‌ها و لزوم شفاف‌سازی خط و مرزهایی که آن را از رویکرد اصیل علمی جدا می‌کند. 

روان‌شناسی حضوری گسترده و دایمی در تمامی حوزه‌های زندگی ما دارد. جوانی و پیری، یادآوری و فراموشی، خواب و رویا، عشق و نفرت، شادی و غم، اختلالات روان و روان‌درمانی و.....
خوب یا بد و اغلب از هردو وجه، روان‌شناسی با زندگی امروز ما تنیده شده است. تقریبا به شکل هر‌ روزه، رسانه‌ها، تلویزیون و فضای مجازی ما را با ادعاهای گوناگون بمباران می‌کنند. عملکرد مغز، ذهن‌خوانی، تجارب خروج از بدن و نزدیک به مرگ، آزمون‌های روان‌شناختی، روابط عاطفی، والدگری، آزار جنسی، اختلالات روان، قتل‌های ناموسی و زنجیره‌ای، خشونت خانگی.... تنها نمونه‌های از این موضوع‌های متنوع هستند. نگاهی سطحی به یک کتاب‌فروشی، حجم زیادی از کتاب‌های خودیاری را نشان می‌دهد که به ما وعده‌ی تغییر سریع و یک‌شبه می‌دهند. صنعت روان‌شناسی عوامانه در دوران ما فضای رسانه‌ای را به حد اشباع رسانده است.
اما در کمال شگفتی حجم زیادی از آنچه به خورد ما داده می‌شود درست نیستند. حجم اطلاعات غلط در خوشبینانه‌ترین حالت به همان اندازه‌ی اطلاعات درست است.  شوربختانه منابع اندکی وجود دارند که بتوانند به ما در تفکیک سره از ناسره کمک کنند. پیامد این وضع گرفتار شدن هرچه بیشتر جامعه در چنگ گردانندگان گروه‌ها و فرقه‌هایی است که شکل مار می‌کشند. آن‌ها دیگ درهم‌جوشی از مواد سالم و ناسالم و مجموعه‌ای از حقایق نصفه نیمه و دروغ‌های آشکار را تحویل می‌دهند. بدون مسلح شدن به دانشی که بتواند گوهر گرانبها را از خرمهره‌های رنگارنگ تمیز دهد ما در خطر گم‌ شدن در این جنگل انبوه هستیم. بسیاری از افسانه‌هایی که روان‌شناسی عوامانه به خورد ما می‌دهد نه تنها ما را در مورد طبیعت و ماهیت آدمی گمراه می‌کند بلکه این خطر را دارد که افراد را به سوی تصمیم‌های غیرعاقلانه در زندگی سوق دهند.
ذهن انسان تمایل زیادی به توجیه‌های ساده و تک‌عاملی برای توصیف پدیده‌ها دارد. چنین توجیه‌هایی راحت‌تر از دلیل‌پردازی‌های پیچیده از سوی ذهن پذیرفته می‌شوند.  بخش عمده‌ی روان‌شناسی عوامانه از آن مطالبی تشکیل شده‌اند که بر پایه‌ی حس شهودی و درونی شکل گرفته‌اند. حس شهودی برای شکل دادن به فرضیه‌ها مفید است اما زمانی که این برداشت‌های شهودی که از سوی عقل سلیم حمایت می‌شوند به محک بررسی علمی زده شوند مشخص می‌شود که بسیاری از آن‌ها نادرست هستند. ( مانند حسی که زمانی به بشر می‌گفت زمین زیر پای او مسطح و صاف است و یا این خورشید است که به گرد زمین می‌گردد). راز استقبال از روان‌شناسی عوامانه در تکیه کردن آن بر همین برداشت‌های سطحی و شهودی است.

لطفا ورق بزنید. ۱/۲

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
596 viewsAli Firoozabadi, 05:45
باز کردن / نظر دهید
2022-05-23 09:47:31 کلامی چند در باب سلسله گفتارهایی درباره تعبیر رویا :

هدف این دوره کمک به شما برای تعبیر رویا است

این گفتارها هم برای درمانگران و هم افراد عادی سودمند است

هرکس که علاقه و انگیزه کافی داشته باشد می‌تواند به بصیرت لازم برای درک معنی رویاها دست یابد

در این سلسله گفتارها تلاش داریم به اساسی علمی برای تعبیر و تفسیر رویا دست پیدا کنیم
هرچند هرکسی می‌تواند از تعبیر رویاهای خود سود ببرد، سودبخشی تعبیری که از جانب فردی حرفه‌ای داده می‌شود بیشتر است چرا که دفاع‌های ما در برابر فهم عمیق معنای رویاهایمان کم و بیش مانع ایجاد می‌کنند.

تعبیر رویا، موجب آشنایی ما با نیمه تاریک و پنهان وجودمان شده و اساسی را برای دست‌یابی به تصویری یک‌پارچه‌تر از خود فراهم می‌کند

https://t.me/alifiroozabadi1344
607 viewsAli Firoozabadi, 06:47
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:18:48 با توجه به پرسش بعضی از خوانندگان کانال، سرفصل‌های مرتبط با "سلسله گفتارهایی درباره تعبیر رویا' در اینجا درج می‌شود:
بنیادهای زیستی رویا
تاریخچه تعبیر رویا
تعبیر رویا از دید زیگموند فروید
تعبیر رویا از دید یونگ
تعبیر رویا از دید اریک فروم
روش‌هایی تعبیر رویا از دید فریتز پرلز
رویاهای مزاحم
ماهیت پیشگویانه رویا
ماهیت تکرار شونده رویا

https://t.me/alifiroozabadi1344
697 viewsAli Firoozabadi, edited  09:18
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 10:59:41 سلسله گفتارهایی درباره تعبیر رویا
مدرس: دکتر علی فیروزآبادی- روانپزشک و روان‌درمانگر تحلیلی
جمعه‌ها : ۳-۱ بعد‌از‌ظهر به مدت ده جلسه
شروع: بیستم خرداد ۱۴۰۱ در محیط اسکایپ
ظرفیت محدود
برای ثبت‌نام به شماره واتس‌اپ زیر پیام دهید:
۰۹۱۷ ۷۳۹ ۴۷۳۵

https://t.me/alifiroozabadi1344
646 viewsAli Firoozabadi, edited  07:59
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 13:12:00 ‍ کارن هورنای: عشق و سکسوالیته

تمامی عواملی که روابط میان آدمیان را به شکل کلی متاثر می‌کنند و به اختلال در این روابط منجر می‌شوند دیر یا زود در یک رابطه عاشقانه نیز خود را نشان می‌دهند. برخی عاشقان دچار این تصور نادرست هستند که اگر تنها رابطه جنسی رضایت‌بخشی داشته باشند همه چیز بر وفق مراد است. در حقیقت، رابطه جنسی می‌تواند به شکل موقتی تنش رابطه را کم کند یا آن که باعث تقویت آن شود اما آن را سالم‌تر نمی‌کند. فرآیندهای درون‌روانی تاثیری خاص بر معنی و عملکرد عشق و رابطه جنسی در افراد روان‌نژند دارند.

در روان‌نژندی تهییج یا تمایل جنسی اغلب از حس عاشقانه جدا است. علیرغم آن که سکسوالیته در فرد روان‌نژند نیز در ذات خود راهی برای ارضای فیزیکی و تماس نزدیک و صمیمانه و ارتقای اعتماد به نفس فرد است اما تمامی این عملکردها در او بزرگ‌نمایی شده و رنگ و بویی متفاوت به خود می‌گیرد

در فرد روان‌نژند فعالیت جنسی علاوه بر کاهش تنش جنسی برای کاهش تنش در حوزه‌های دیگر نیز به کار گرفته می‌شود. به طور مثال می‌تواند به عنوان مفری برای تحقیر خویش ( مازوخیسم) یا دیگری (سادیسم) باشد. رفتار جنسی در این حال اضطراب فرد را کاهش می‌دهد‌

معنای سکسوالیته به عنوان رفتاری در جهت تثبیت رابطه صمیمانه نیز در روان‌نژندی شکلی تقویت شده و اغراق‌امیز به خود می‌گیرد. به طور مثال در افراد منزوی و گوشه‌گیر رابطه جنسی بدل به تنها پل ارتباطی با دیگری می‌شود. فرد در این حال به شکلی زودهنگام و خام وارد رابطه جنسی می‌شود که در آن هیچ شناختی از طرف مقابل ندارد. این بیانگر آن است که وی فاقد مهارت لازم برای برقراری رابطه صمیمانه واقعی است.

در نهایت، رابطه میان سکسوالیته و اعتماد به نفس در روان‌نژندی بدل به رابطه بین سکسوالیته و ارضای غرور فردی و کسب افتخار می‌شود (جبرانی برای آسیب خودشیفتگانه). جذاب و خواستنی بودن و کیفیت و تنوع رابطه جنسی معیارهای برای افتخار در نظر گرفته می‌شوند

به طور خلاصه، در این افراد رابطه جنسی از سوی نیازهای واقعی هدایت نمی‌شود بلکه شکل "باید‌های" وسواسی را به خود می‌گیرند که به قول فروید در آن دیگری از مقام فرد به یک ابژه تنزل پیدا می‌کند.

https://t.me/alifiroozabadi1344
944 viewsAli Firoozabadi, 10:12
باز کردن / نظر دهید
2022-05-03 19:14:25 ‍ کارن‌هورنای: روان‌نژندی و عشق

معنای عشق برای افراد روان‌نژند متنوع‌تر از آن است که اجازه‌ی تعمیم بدهد. اما، به نظر می‌رسد بتوان به یک عامل اساسی اشاره کرد: احساس دوست‌‌نداشتنی بودن.

فرد روان‌نژند شاید بتواند خود را قانع کند که دیگری او را به خاطر قیافه و ظاهرش، ثروتش، صدایش یا کمکش دوست دارد اما نمی‌تواند بپذیرد که کسی او را به خاطر خودش دوست داشته باشد. چون بر این باور است که از اساس دوست‌داشتنی نیست و تمامی شواهدی را که خلاف این باور هستند به کناری گذاشته، نادیده گرفته یا توجیه می‌کند.

به جای مقابله مستقیم با این مشکل، او به شکلی مبهم با آن روبرو می‌شود. از یک سو درگیر توهمی خیال‌پردازانه می‌شود که بالاخره در جایی، کسی پیدا خواهد شد که همان فرد "درست" زندگی او است و از سوی دیگر، به تقدیر محتوم خود گردن گذاشته و دوست‌نداشتنی بودن را به عنوان کیفیتی تغییر ناپذیر در خود قبول می‌کند.

چنین باوری از سه منبع عمده منشأ می‌گیرد:
الف) ناتوانی خود فرد در دوست داشتن دیگری
اگر ظرفیت دوست داشتن دیگری در فرد شکل گرفته باشد در اصل با این پرسش که آیا دوست‌داشتنی است یا نه روبرو نمی‌شد

ب) نفرت از خود و بیرونی کردن آن
تا زمانی که فرد برای خودش قابل قبول نباشد نمی.تواند بپذیرد که برای دیگری قابل پذیرش است.

ج) انتظارات غیرواقع‌بینانه از عشق
فرد روان‌نژند گاه آنچنان انتظارات بالایی از رابطه و نیازهای خود دارد که حس می‌کند کسی نمی‌تواند آن‌ها را برآورده کند. تنها در شرایطی حس دوست داشته شدن می‌کند که فرد مقابل تمامی این انتظارات را برآورده کرده باشد.

https://t.me/alifiroozabadi1344
625 viewsAli Firoozabadi, 16:14
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 18:26:42 گفت‌وگوی فیروزآبادی- نخستین/ اقتراح/۶

نخستین

بعید است امحای پرسش‌های فلسفی و معنوی و احاله‌ی آن به امر مادون و‌ لایه‌ی زیرین روان که هنر روانکاوی است، تغییری در عالم ایجاد کند. آن جدال تفسیرها یا پیروی معتقدانه که شما به آن حمله می‌برید، از فلسفه‌ی راستین به دور است. شاید اولی بیشتر به حوزه‌ی فن مناظره و مجادله مربوط باشد و دومی به تئولوژی و‌ کلام. گمان می‌کنم مرتبط‌ترین مهارت فلسفی که در گفتگو درباره‌ی پرسشهای وجودی به کار می‌آید، شنیدن قابله‌مانند سقراطی است. تکنیک Maeiutic که هنر شنیدن و پرسیدن را هم‌زمان دارد تا پاسخ از قسمت‌های بالاتر و پالوده‌تر عقل رخ زند. همچون قابله‌ای که کودکی را متولد می‌کند. نیاز به پیش‌فرض و عقیده‌ی جزمی نیست. اگر بهوش باشیم و عشق به سوفیا یا دانستن داشته باشیم( اروس) و این عشق به حکمت را در پای سایکولوژیسم یا انگیزه‌های روانی قربانی نکنیم، می‌توان به پاسخ امیدوار باشیم که همان تولد عقل(نوس) است. ( نکته‌ی مهمی هم اینها وجود دارد که این پاسخ لزوما و همیشه از سنخ جواب‌های روزمره نیست، گاهی رسیدن به مقام سکوت است، گاهی نمی‌دانم عمیق سقراطی است و گاهی به قول آن کتاب عظیم‌الشأن، پرواز در «ابرهای ندانستن»).
تمام آنچه لازم است درد طلب و خواهش دانستن و شنیدن هوشیارانه و در مسیر پرسشها پیش رفتن است.

فیروزآبادی

الان مراجعی گفت : دکتر هدف زندگی من چیه. می دونید چی بهش گفتم ؟
سوال شما مثل این است که مرتب بپرسی هدف خوابیدن چیست؟ همین مانع خوابیدنت می‌شود. هدف زندگی در خودش است. زندگی کن.

ورق چهارم و آخر

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
708 viewsAli Firoozabadi, 15:26
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 18:26:42 گفتگوی فیروزآبادی- نخستین/اقتراح/۶

فیروزآبادی

من به نوعی عامدانه به این بحث در اینجا دامن زدم تا بیهودگی جدل در این مورد را نشان دهم این بحث مثل گفت و گوی بیهوده و خسته کننده سه نفره باشگاه می‌تواند تا ابد ادامه پیدا کند بدون این که به نتیجه برسد چون هرکدام از ما از افق معنایی و اعتقادی خود حرکت می‌کنیم این بحث را دامن زدم که بگویم راه دادن فلسفه به اتاق درمان در آن معنایی که بعضی می‌گویند ضد درمان است. هر درمانی روانکاوانه یا غیر آن باید به بیمار یا مراجع کمک کند تا خود معنای زندگی خویش را بیابد وقتی شما با معنایی که خود در زندگی به آن رسیدی به عنوان درمانگر وارد اتاق درمان شدی کار به نشان دادن راه به مراجع می کشد ( تعجبی هم ندارد چون همانطور که قبلاً گفتم این جماعت خود را وارث سنت انبیا می بینند) اما درمان این نیست درمان کمک به مراجع برای یافتن راه خود است.

نخستین

اتفاقا این چیزی که می فرمایید- امتناع بحث- قبل از هر چیز بخاطر رویکرد خود شما است.
فیلسوفان با هم حرف می زنند، اهل طلب جستجو می کنند و محتمل است تا دغدغه هایشان درباره‌ی معنا یا پرسش های وجودی را با درمانگرشان مطرح کنند که شاید پاسخ روشنی نیز برایش وجود نداشته باشد.
ولی گفتگو با کسی که مقید به سایکولوژیسم است، هر دم به حصار و حائل سخت ستیزه جویی فروکاهش گرایانه‌ می خورد.
چون او در هر کنش و حرف و دغدغه ای، گونه ای میل ارضا نشده می بیند یا به دنبال تحلیل روانی انگیزه ها و ندیده گرفتن عامدانه‌ی انگیخته ها است. این تمایل فقط محدود به بحث فلسفی نیست بلکه بحث های معمولی و یا سیاسی را نیز در بر می گیرد. هر گرایش سیاسی به چوب روانکاوانه نواخته خواهد شد احتمالا غیر از ایده‌های سیاسی خود روانکاو که البته آنهم یحتمل از جانب دوستان روانکاوش بی نصیب نخواهد ماند.
مسلم است که اگر شما با هر پرسش فلسفی یا وجودی از منظر تحلیل روانی برخورد کنید نه تنها گفتگو شکل نمی گیرد بلکه در واقع پرسش های فلسفی را به روانشناسی تنزل می دهید. که اگر این امر حاصلی داشت ما اکنون نباید هیچ پرسش بزرگی می داشتیم در حالیکه هنوز پرسش های بزرگ جان هایی را روشن می کنند و عقل هایی را می افروزند. این خود دلیلی برای بی حاصل بودن آن نوع تقلیل و تحلیل روانی است.
امیدوارم روشن کرده باشم که نه درمانگری و نه فلسفه هیچکدام ضد گفتگو نیستند. این سایکولوژیسم روانکاوانه است که ضد گفتگو است و با هر چیز که مرجعیت سایکولوژیسمش را زیر سوال ببرد ستیز دارد چون اگر این سلاح را از آن بگیرید چیز دیگری برای عرضه ندارد.
والا اگر مسأله فقط این باشد که باید در اتاق درمان چالش های زندگی روزمره از جستجوی معنای واقعی تمیز داده شود که خود بنده هم در مقاله به آن اشاره کردم و مثلا دکتر مقدسی هم درباره اش حرف زده که بعضی اوقات این طلب معنا چه بسا حکایت دیگری داشته باشد که روان درمانگری بخواهد و نه مشاوره‌ی فلسفی.

فیروزآبادی

به نظرم باید جمله مارکس را این بار از زبان فروید هم تکرار کنیم:
فلاسفه تا به حال در صدد تفسیر جهان بوده‌اند سخن اما بر سر تغییر آن است.
با راه دادن فلسفه به اتاق درمان با این سبک و سیاق آدمی در جنگ تفسیرهای گوناگون اسیر شده بی‌انکه راه به تغییری ببرد. دنیا را نگاه کنید : دستپخت مریدان پیامبرانی که هریک به مریدان راه نشان دادند.

هرچند که خوانش مارکس از سوی مریدانش و خوانش فروید ایضا از سوی برخی شاگردانش خود آنها را هم بدل به پیامبرانی نوین کرد. اما این به همان درک نادرستی برمی‌گردد که به آن اشاره کردم.

ورق سوم گفتگوی فیروزآبادی- نخستین

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
558 viewsAli Firoozabadi, 15:26
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 18:26:42 گفت‌وگوی فیروزآبادی- نخستین/ اقتراح/۶

نخستین

این همان گرفتاری روانکاوی و سایکولوژیسمی است که همه چیز را از ارزش تهی می‌کند و به مشتی لیبیدوی چگال ارضا نشده فرو می‌کاهد.
آیا می‌توان بر اساس دعوت شما به رهاسازی و اجازه دادن به لیبیدو تا راه خود را برود، نتیجه گرفت موجوداتی که لیبیدوی صرف دارند و درگیر پرسش نیستند نیکبخت ترند؟

فیروزآبادی

به پرانتز دقت کنید در نوشته من: درگیری وسواس گونه

نخستین

این رداکشنیسم نهفته در روانکاوی است که گویی علاجی هم بر آن متصور نیست. میل سیری ناپذیر برای توضیح عالی با دانی که با هر‌گونه تکانه‌ی فرارونده در انسان مشکل دارد. به قول گنون در « سیطره‌ی کمیت»:
« مطلب عجیبی که در خور توجه است پندار عجیب و غریبی است که بر اثر آن روانشناسان معتقد شده‌اند که هر چه حالتی صرفا پایین‌تر باشد، لزوما عمیق‌تر نیز هست. از طرفی چون قلمرواش با تمسک به « مادون شعور» به هیچ عنوان به سمت بالا گسترش نمی‌یابد، « ما فوق شعور» نیز بیش از هر وقت برایش ناشناخته و درهای این عالم به رویش بسته می‌ماند. و زمانی هم که بر حسب اتفاق با این قلمرو برخورد کند، آنرا از جنس « مادون شعور» دانسته و به سادگی مدعی الحاق آن به قلمرو خود می‌شود».
همین باعث می‌شود که روانکاو بگوید تمام تلاش گوته برای سر پوش گذاشتن بر انزال زودرسش بوده است.
نقل قول شما از فروید نه تنها قید وسواس ندارد بلکه گفته « لحظه‌ای که انسان از معنا و ارزش زندگی می‌پرسد لحظه‌ی بیماری اوست زیرا هیچکدام شأن وجود عینی ندارد»
یعنی نه تنها هر وقت که بپرسی نشانه‌ای از بیماری است بلکه صراحتا وجود عینی برای ارزش و معنا را انکار کرده و سویه‌ی ارزش زدایانه‌ی Devaluation روانکاوی را نشان می‌دهد.

فیروزآبادی

این همان درگیری وسواس گونه‌ای است که غزالی را به بیابان کشاند. وقتی شما غذا می‌خورید درگیر شدن در ترکیب شیمیایی آن و تفکر در این مورد لذت غذاخوردن را از شما می‌گیرد  سهراب را بخوانید: و نپرسیم...
در افسون گل سرخ شناور بودن به سلامت روان نزدیکتر است تا کوشش در شناسایی راز گل سرخ.

نخستین

ممنونم که کمک کردید بیشتر بفهمم روانکاوی همان است که یک قرن پیش بود. همان ستیز مسلح با ارزش، معنا، خیر و طلب فهم در انسان که از جزء عالی تر عقل و عاطفه ی او ریشه می گیرد. آدم‌ها درگیر معنای زندگی نمی‌شوند. آدم‌ها دچار پوچی و بی‌معنایی می‌شوند و پرسش در آنها شکل می‌گیرد. و غیر از درصدی که این حس پوچی در زمینه‌ی سایکوپاتولوژی رخ می‌دهد، بقیه آگاهانه به این سمت کشیده نمی‌شوند. به قول مولوی در « فیه ما فیه»:
«در آدمی عشقی و دردی و خارخاری و تقاضایی هست که اگر صدهزار عالم ملک او شود که نیاساید و آرام نیابد ...» 
بنای این جهان جستجوی معنا نیست که وسواسش بخواهد بیماری‌زا باشد، اتفاقا بنایش فراموشی ‌است:
استن این عالم ای جان غفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است
آدمها جز لحظاتی خاص و ناب بهره‌ای از آن هوشیاری ندارند و کسی با تصمیم خود به آن سو نمی رود. بلکه در لحظاتی خاص، « گوش دادن به آواز وجود» رخ می‌دهد‌. آن شناور بودن در افسون گل سرخ نیز بر خلاف تصور شما از جنس تحرک لیبیدو نیست.حالتی شبیه به Flow هم نیست.
روح تراشیده‌ای است که می‌تواند جمال را بفهمد و حائل بین حاس و محسوسش بر افتاده باشد که خودش گامی بزرگ ولی اولیه برای بهوش بودن است و نه غفلت. و باز هم جالب است که بر عکس مفهوم ماکس وبری « راز زدایی از عالم» که مقصود روانکاوی است، « شناور شدن در افسون گل سرخ» بیش از هر چیز دعوت به مقام «مشاهده» در راز است نه جریان آزاد لیبیدو.

ورق دوم گفت‌وگوی فیروزآبادی- نخستین

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
367 viewsAli Firoozabadi, 15:26
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 18:26:42
گفتگوی دکتر علی فیروزآبادی و مرتضی نخستین درباب اقتراح رواقی‌‌گری و معناگرایی در اتاق درمان

اقتراح تجربه‌ها در مورد رواقی‌‌گری و معناگرایی در اتاق درمان با پرسشی مشخص آغاز شد. حالا در میانه‌ی راه دو عضو سردبیری مجله به آن‌چه تاکنون به قلم خود آنان و حسین کاجی، محمود مقدسی و علی‌رضا فرنام منتشر شده نگاهی کرده‌اند. پرسش ما در ابتدا چنین بود؛
در فضای مجازی، و در محیط‌هایی همچون کلاب‌هاوس، و اینستاگرام در قالب بحث زنده و درج مقاله شاهد رواج نوعی روان‌‌درمانگری فلسفه بنیاد هستیم که می‌کوشد با نفی برخی انگاره‌های روانکاوانه و با اتکا بر ادغامی از دیدگاه‌های فلسفی مشهور همانند فلسفه‌های رواقی‌مسلک با پاره‌ای مشهورات روان‌شناختی چون نظریات ویکتور فرانکل، گزینش‌‌شده‌هایی از آرای فروم، و ترکیب آن با نظراتی از مشرب‌های دیگر نسخه‌ای برای ایرانیان بپیچد. این ماجرا را چگونه می‌بینید؟

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
343 viewsAli Firoozabadi, 15:26
باز کردن / نظر دهید