Get Mystery Box with random crypto!

کوروش به روایت گرنوفون بخش سیزده کوروش راهی ارمنستان میش | الله خدای دروغین

کوروش به روایت گرنوفون

بخش سیزده


کوروش راهی ارمنستان میشود

سياكزار به سرعت سواران و پياده نظام خود را مجهز كرد و با ارابه هايى پر از گندم به سوى سرحد رهسپار شد. كورش پس از قربانى، رسولانى نزد سياكزار فرستاد و از او بهترين سواران جوان را طلب كرد. سياكزار فقط عده قليلى نزد كورش فرستاد و خود با عمده قوا به طرف سرحدات آسور حركت كرد. و كورش به عنوان شكار به سرحدات ارمنستان رو آورد و درست مانند ايامى كه به شكار و تفرج مى رفت به سرحد نزديك شد.

هنوز بيش از اندك مسافتى نپيموده بود كه خرگوشى از تل خاك بيرون جست. همان لحظه عقابى تيزپر بر سر خرگوش فرود آمد و او را محكم در چنگال آهنين خويش گرفت و طعمه خود را به بلندى برد. كورش اين واقعه را به فال نيك گرفت، شكر خدا را به جاى آورد، آنگاه رو به ياران خود كرد و گفت: «رفقا ، خدا بشارت داد كه شكار نيكويى خواهيم داشت»

چون به سرحد رسيد به شكار پرداخت و سواران و پياده ها به دنبال او به راهپيمايى پرداختند و چنين وانمود كردند كه مترصدند شكار از پناهگاه خارج شود. سواران و پياده نظام عده بسيارى گراز و گوزن و ساير وحوش را به پيش انداخته شكار كردند. به همين منوال شكاركنان به خط سرحدى رسيده به استراحت پرداختند. فرداى آن شب شكاركنان به سوى كوهستانهاى مورد نظرشان نزديك شدند. پس از خاتمه شكار باز به استراحت پرداختند. چون كورش از حضور سپاهيان سياكزار مطلع شد پيام فرستاد كه در فاصله دو فرسنگى آن محل ايست كنند و فرمانده آنها پس از شام پيش او بيايد. كورش پس از استراحت سران دسته را گرد خود جمع كرد و گفت: «رفقا، شاه ارمنستان، سابق بر اين متحد و خراجگزار سياكزار بود. اما امروز كه دشمن به سوى سياكزار رو آورده است، غدر و خيانت پيشه گرفته است و سپاه و خراجى را كه بر عهده دارد نفرستاده است. بر ماست كه او را گوشمال سختى بدهيم. اما نقشه من از اين قرار است که تو اى كريزانتاس، پس از اندك استراحت نيمى از سربازان پارسى را كه همراه ما هستند با خود بگير و به سمت كوهستانى كه مى گويند چون ارامنه دچار ترس و وحشت شدند به آنجا فرار مى كنند برو و بر آن محل مسلط باش. من راهنما به تو مى دهم. مى گويند آن كوهها از جنگل مستور است پس به سهولت مى توانى خود را در آن محل مخفى كنى، چنانكه كسى متوجه نشود. مع هذا، تنى چند از افراد خود را به شكل دزدان درآور و آنها را با لباس ژنده و در هيئت راهزنان از جلو بفرست اگر اين عده با چند نفر از ارامنه برخورد كردند بايد آنان را دستگير كنند تا هياهو برپا نشود و از حضور ما اطلاعى نيابند و اگر موفق به دستگير كردنشان نشدند بايد آنها را فرارى دهند تا متوجه افراد ديگر نشوند و مطلب به تصور اينكه با تنى چند از دزدان تصادم كرده اند ختم شود. اين است آنچه تو بايد انجام دهى. من در طليعه صبح با بقيه سپاهيان، يعنى پياده نظام، و تمام سواره نظام حركت خواهم كرد و يكسر به سوى اقامتگاه شاه ارمنستان مى روم. اگر شاه درصدد مدافعه از خويش برآمد بايد به مصاف پرداخت. اگر خود را از جلگه عقب كشيد بايد ناچار به تعاقبش اقدام كرد. و اگر خواست به سوى كوهستان متوارى شود، بر تو است كه راه بر آنان ببندی. ما واقعا به شكار بزرگى همت گماشته ايم. بايد از گذرگاهها مراقبت كنى، يعنى قبل از اينكه شكار آغاز شود راه گريز بر فرارى ها ببندى. و فراموش مكن آنان كه معابر را سد مى كنند، بايد در كمين باشند و از نظر شكار فرارى كاملا پنهان بمانند. اما متوجه باش كه شكارى كه در كمين آن نشسته اى شكارى عادى نيست. امروز به سپاهيانت استراحت بده تا خوب بخوابند و در هنگام كارزار آماده و بانشاط باشند»

كريزانتاس پس از شنيدن اين تعليمات از زبان كورش خيلى مغرور شد كه مورد اعتماد كورش قرار گرفته است. پس راهنماها را با خود برداشت و دستورهاى لازم به كسانى كه همراه او مى بايست حركت كنند داد و براى استراحت به گوشه اى رفت و خوابيد. پس از استراحت كافى، جملگى آماده شدند و به سوى كوهستان عزيمت نمودند.




@allah_khodaye_doroghin