نگاهم به آسمان و خیالم ابیست در اسمانم ابرها چه بی پروا به رقص | Alone moon

نگاهم به آسمان
و خیالم ابیست
در اسمانم ابرها چه بی پروا به رقص می‌آیند
آسمان خیال انگیزم بی هیچ ستاره ای چه غم انگیز است
در ژرفای این آسمان نگاهم تا بی نهایت میرود
آسمان اتاقم بی هیچ ستاره ای چه دلتنگ برای دلدارش سوسو میزند
آسمان آبی من پر شده از لک های ریز و درشت
لک هایی از دلتنگی ؛سردرگمی..

مثل ی غده چرکین
مثل یک خال سیاه و زشت روی بدن سفید
مثل یک لکه تیره روی لباس سفید
و یا شاید مثل یک لکه سفید روی لباس تیره

این لک های ریز و درشت روز به روز بیشتر خود را نمایان می کنند
تا روزی که دیگر آسمان خیالم آبی نیست
ذره ذره از ابی آسمان کاسته و تیرگی لک ها نمایان تر میشود تا سیاه و چرک شوند..

و اینگونه بود که میگویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست .
@alone_mo