@aloneamn࿐᪲ اولش که مهاجرت میکنید و پروازتون فرود میاد و میر | •دیوآنه وآ.͜ر•
@aloneamn࿐᪲ اولش که مهاجرت میکنید و پروازتون فرود میاد و میرسید فرودگاه و هیشکی منتظرتون نیست، با خودتون میگید این تنهاترین روز زندگیمه. بعد از چند وقت یه جا اجاره میکنید و وقتی میخواین اسبابکشی کنید، مدیر ساختمون ازتون emergency contact میخواد و شما میگید کسی رو ندارم که شمارهش رو بدم ولی اصرار میکنه و تهش مجبور میشید یه شماره فیک بنویسید اونجا به عنوان emergency contact که اگه حالتون بد شد و شرایط اضطراریای پیش اومد زنگ بزنن به اون. اون روز به خودتون میگید نه، امروز تنهاترین روز زندگیمه. چند وقت بعدش یه روزی مریض میشید و هیشکی نیست که یه لیوان آب دستتون بده، نفستون به سختی بالا میاد، و سیستم درمان کانادا هم که واسه کسی تره هم خرد نمیکنه. اون روز با خودتون میگید امروز تنهاترین روز زندگیمه. چندین ماه میگذره، و بالاخره بعد از هزارسال یه اتفاق خوب میفته براتون که از صمیم قلب خوشحالتون میکنه، دوس دارید برید به این مناسبت جشن بگیرید ولی یهو میبینید که هیشکی رو ندارید که انقد دوستتون داشته باشه که از خوشحالیتون خوشحال بشه و اون روز با خودتون میگید امروز تنهاترین روز زندگیمه. ولی حقیقت اینه که آخرش یه روز میفهمید که نداشتن هیشکی که موقع مریضی به دادتون برسه یا جعل کردن emergency number به خودی خودش خیلی هم تلخ نیست. چیزی که حمل بار جهانتون رو انقدر سخت میکنه این حقیقته که هر روز زندگیتون فقط یه اپسیلون با تبدیل شدن به تنهاترین روز زندگیتون فاصله داره. واسه همین یه روز تصمیم میگیرید دیگه آرشیو تنهاترین روزهای زندگیتون رو نگه ندارید چون هرروزی میتونه تنهاترین روز باشه و اون روزی که اون تصمیم رو میگیرید، تنهاترین روز زندگیتونه!