° اگر واکسن را بخواهیم بهعنوان یک پدیدار مورد توجه قرار دهیم، | تجربه زیسته l امین بزرگیان
° اگر واکسن را بخواهیم بهعنوان یک پدیدار مورد توجه قرار دهیم، خصلت تازهای در دوران کرونا پیدا کرده است. معمولاً واکسن را در فاصلهای دور از بیماری میزنیم. در واقع غالبا واکسنها برای پیشگیری از بیماریها استفاده میشوند. همگی ما کارت واکسنی داشتیم که به دوران کودکی ما پیوند خورده است. واکسنها بر خلاف تزریقات، داروها و دیگر ابزار پزشکی، بیرون از موقعیت اضطراری هستند و در خوشحالی تزریق و خورانده میشوند. اما واکسن در موقعیت کووید پس از سالهای دور، به اضطراب و ترس مرگ و بیماری پیوند خورده است. خصلت اونتیکِ(بخش ملموس) واکسن کرونا، اونتولوژیِ (هستیشناسی) واکسن را دوباره ظاهر کرده است. اونتولوژیِ واکسن در ارتباط با خطر و اضطراب مرگ است که به تدریج کمرنگ شد. پدیدهی واکسن کووید، ارتباط فراموش شدهی واکسن و اضطراب مرگ را به یاد میآورد. واکسنها محصول واقعیت مرگ و بطور خاص مرگهای دستهجمعی بودند؛ کشفیاتی بودند برای مقابله با مرگ. این دستاورد بزرگ بشری در بسیاری از مناطق جهان جدید باعث ریشهکنی بخش قابلتوجهی از بیماریهای مسری شد. بیماریهای مسری از طریق واکسنها از میدان اضطرابهای بشر جدید خارج شدند و چنان در سالهای طولانی عمل کردهاند که به تدریج باعث جدایی رابطه انتولوژیک واکسن و اضطراب مرگ شدهاند. واکسن کووید اما در میانهی کشتار رسیده و یاد آور پیوند پدیدهی واکسن و اضطراب مرگ شده است. در واقع کووید، خصلت هستیشناسانهی واکسن را زنده کرده است. افراد آرزومندانه در انتظار واکسناند تا از اضطراب مرگ خود یا اطرافیانشان بکاهند؛ مرگی که اینبار نه بهعنوان یک امر شبه انتزاعی و معطوف به آیندهی دور که چیزی به غایت انتزاعی و قریبالوقوع است. دولت وقتی نتواند به شهروندان در کاستن این اضطراب یاری رساند و در تأمین واکسن ناتوان باشد بیش از هر زمانی به چهره تاریخی خود در توزیع مرگ نزدیک میشود. دولتٔ ژانوسوار هم زندگی میدهد و هم مرگ. کیفیت هر دولتی به نزدیکی یا دوری به این دو سو برمیگردد. انسان با اضطراب همیشگی مرگ نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد. خواست واکسن، تهماندهی تلاش برای زندگی و غلبه بر اضطراب مرگ و حداقلیترین نیاز برای ادامه حیات است. برای علی