فیلم «دشت گریان» اثر کارگردان شهیر یونانی «آنجلوپلوس» راوی زخم | تجربه زیسته l امین بزرگیان
فیلم «دشت گریان» اثر کارگردان شهیر یونانی «آنجلوپلوس» راوی زخمهایی است که هیچگاه بطور کامل بهبود نمییابند. زخمهایی در درون زندگی. النی، شخصیت اول داستان، که در فیلم حضور کمرنگی دارد را در پایان، سوار برقایقی میبینیم که به دل تاریخ میرود؛ به گذشتهاش. به جایی که زخمها آمدهاند. بنظر میرسد، راهنمای آنجلوپولوس در فیلمش این قطعهی ویلیام فاکنر در «رکوئیمی برای مرثیه» است، وقتی در صحنه سوم مینویسد: «گذشته نمرده است، حتی نگذشته است». همه چیزها میمیرند جز گذشته و این رازِ خصلتِ رنجآمیزِ حیات است.
النی سوار برقایق به خانهای که دیگر چیزی جز ویرانی از آن باقی نمانده میرود؛ خانهای که شادی و خاطرات کودکیاش در آن ساخته شده و به یکباره تماماً به زیر آب رفته است. برای النی که تکتک اطرافیاناش را از دست میدهد و در نهایت با تن بیجان پسرش روبرو میشود، آنچه باقی مانده سایهی تمام کسانی است که مردهاند، رفتهاند. اما زمانی که با تن بیجان آخرین سایهی زندگیاش رو به رو میشود فریادها و اشکهای تلنبار شدهاش ناگهان بیرون میریزند، صدایش با امواج دریاچه درهم میآمیزد و با پسر مردهاش آرام حرف میزند. لحظه طغیان او، لحظه نابودیاش است. این همزمانی معنایی مهم دارد. آیا او در آستانهی زندگی دوبارهای است؟ اینجاست که خصلت سیاسی فیلم اگزیستانسیالیستی آنجلوپلوس را نشان میدهد.
آنجلوپلوس، ادیسه و هومر تازهای میسازد، تریلوژی تراژیکی که شاید ما (در این تاریخ ویژه) بیش از هر کسی آن را بفهمیم؛ تراژدیای که البته مدام تکرار میشود. گویی پایانی ندارد. النی تصویری است از نه یک فرد که یک جامعه و یک کلیت: تراژدیِ بیسرزمینی، بیمکانی، خانهای زیر آب رفته با انبوههای از مردگان و زخمها.
دشت گریان، راوی زخم کسی نیست راوی زخم همگانی است. @AminBozorgiyan