° جذابیت سفر بیش از هر چیز به این خصلت برمیگردد که سفر، آسودگ | تجربه زیسته l امین بزرگیان
° جذابیت سفر بیش از هر چیز به این خصلت برمیگردد که سفر، آسودگی و روال عادی زندگی در خانه را به هم میزند. بنیان لذت در سفر بر چیزی است که معمولاً در تضاد با لذت است. لذت در سفر برآمده از بیخانمانی، جدایی، فاصله گرفتن و غریبهگی است؛ یعنی تمام چیزهایی که سازنده رنج هستند. به تعبیری در سفر، رنجْ خواسته میشود. این معنا از سفر است که آن را به «عشق» شبیه میسازد. عشق، رنج خواستنی است، تنشی شیرین و لذتِ ناآسودگی. ما مشتاقیم به سفر کردن چون در درون زحمت، نیرویی از لذت نیز وجود دارد. اگر عشق شناختهشدهترین حالات بدنی و روحی در طلب توأمان لذت و رنج، آسودگی و تنش است، سفرْ طلب عشق در جغرافیا است. در سفر ما با جغرافیای اشتیاق روبرو میشویم: حالتی که نهاد ناآرام وجود را به واسطه غلطیدن در بستری دیگر -در فرمی ظاهری- احضار میکنیم و «روال» را پس میزنیم.