2022-06-28 15:40:49
خانم دکتر پرسید: مشکلی نیست بیایم متن را نشانتان بدهم، داشتم میخواندم: ملاصدرا و آموزههایش... از همینجا شروع شد.
synthesis
را نتوانستم بخوانم باور کنید، بعد کلمهها محو شدند. غریبه شدند.
آقای دکتر گفت: برگردیم سراغ هایدگر، در هستی و زمان هایدگر از فیلسوف چه تعریفی داده؟
مغز من مانده بود پیش سنتز... سنتز.
گفت: آنجا که گفتی خیال هم ساحتی از ادراک است. منبعش را هم بگو. مغز من مانده بود پیش سنتز.
عجیب بود. گفتم: به یادم نمیآید.
خیلی خرم و خندان بدرقهام کردند.
آمدم بیرون. یادم آمد یک شب صفحهاش بالا آمد. سلام داد. گفت من دوستش هستم. به سختی از دوبی رفت. تازه رسیده آمریکا. گفته بود که به شما خبر بدهم.
تشکر کردم. گفت: راستی! هنوز و مدام خواب شما را میبیند که وسط بیابانی آب میکشید. نه خودتان میخورید نه به کسی میدهید. میگویید: برای آن زیبا آب میکشم.
خواستم بپرسم: کدام زیبا؟ گفتم این بندهی خدا از کجا بداند. و باز صفحهاش رفت.
synthesis
چرا نتوانست بخوانمت؟
برای کدام زیبا آب میکشم از چاه؟
دکتر گفت: چه جامعالاطراف، اما خیلی پراکنده رفتهای...
301 viewsHekmat Kalame, 12:40