ابرقدرتها در برابر ایران دکتر محمود سریع القلم در وضعیت پ | براورد قیمت سفاله برنجی انجمن صنفی مقاطع برنجی
ابرقدرتها در برابر ایران
دکتر محمود سریع القلم
در وضعیت پرآشوب فعلی در منطقه و در چنین وضعیت بیثباتی که روابط بینالمللی دارد ایران به این نتیجه رسیده است که نباید اهرم انرژی هستهای را به راحتی از دست بدهد. اگر ایران بخواهد برجام جدیدی امضا کند، باید برنامهی هستهای خود را با شدت و نظارت بالاتری در اختیار سازمان بینالمللی انرژی اتمی در وین بگذارد. ممکن است غرب مقداری امکانات مالی به ایران بدهد اما مشکل آنجا خواهد بود که بهرهبرداری از برجام نیز نیاز به تأیید FATF توسط ایران دارد. امضای برجامِ دو، برای این که ایران بتواند استفادهی اقتصادی، مالی و بانکی از آن کند فینفسه کافی نیست.
محاسباتی در ایران وجود دارد با این ذهنیت که اصلاً برجام را هم امضا کنیم؛ چه سودی برای ما خواهد داشت؟ امضای FATF مخالفان جدی در کشور دارد و مخالفت با آن حتا از برجام هم جدیتر است. از این رو،غربیها به این نتیجه رسیدهاند که ایران، علاقه ندارد برجامِ یک احیا شود و به برجامِ دویی دل بسته است که شرایطِ تحقق آن حداقل برای امریکاییها امکانپذیر نیست. این تئوری هم وجود دارد که مطرح کردن تقاضاهای جدید از طرف ایران، بهانهای است برای جلوگیری از امضای برجامِ دو تا اصلاً برجام جدیدی امضا نشود. ایران میگوید میخواهم مذاکره کنم و هر چقدر هم زمان لازم باشد به مذاکرات اختصاص خواهم داد، ولی تقاضاهای جدیدی دارم؛ با این فرض که امریکاییها نمیتوانند این تقاضاها را محقق کنند و ما زمان خواهیم خرید.
این محاسبه نیز در ایران وجود دارد که میتوان مبلغ چهل تا پنجاه میلیارد دلار لازم برای ادارهی کشور را بدون برجام و از طریق مراودات محدود کنونی با کشورهایی چون عراق، امارات، چین، هند و برخی کشورهای آسیای مرکزی تأمین کرد. در حالی که اگر برجام را امضا کنیم، اهرم هستهای را از دست میدهیم و برنامهی هستهای باید برای یک دهۀ آینده، زیر نظارت ماهوارهای، دیجیتالی و مستقیم غرب باشد. با این مفروض، امریکاییها و اروپاییها به این نتیجه رسیدهاند که ایران در مذاکرات جدی نیست و پلن B را در قضیهی برنامهی هستهای ایران فعال کردهاند. مطابق این پلن، امریکاییها نخست وزیر جدید عراق را متقاعد کردهاند تا مانع انتقال ارز از عراق به ایران شده و فشار زیادی روی ترکیه گذاشته تا مانع مراودهی اقتصادی ترکیه با ایران شوند. اقتصاد ایران برای چینیها در بهترین شرایط، بیشتر از یک بازار بیست تا سی میلیارد دلاری نیست. مزیت نسبی ایران، نفت و گاز و پتروشیمی است که دیگر کشورهای خلیج فارس هم این امکانات را دارند. ضمن این که چینیها رابطهی نفت و گاز با روسیه هم دارند و با تخفیف زیاد از روسیه انرژی فسیلی میخرند. پلن B این است که ایران بیشتر زیر فشار باشد؛ چینی ها در سیاست ابهام و گیج کردن طرف مقابل بسیارهنرمندند. تصور می کنم اصل توافق اخیر میان ایران و عربستان، به نیاز شدید ایران به کاهش نقش مستقیم و غیر مستقیم مالی، سیاسی و تشکیلاتی ریاض درامور امنیت داخلی و جنگ رسانه ای و سایبری اوپوزیسیون ایران داشته باشد. هم اکنون هیچ کشوری به اندازۀ عربستان علیه ایران، پول خرج نمی کند. قطب نمای جهان عرب، عربستان است. اگر کشوری با عربستان، روابط مثبتی نداشته باشد، با کل دنیای عرب مشکل خواهد داشت
در چند سال اخیر، بهخصوص بعد از خروج امریکا از برجام، روابط ایران با روسیه از حالت موردی و تفاهمی به حالت استراتژیک تغییر پیدا کرده است. حتا تا قبل از این که چینیها از ایران قدری فاصله بگیرند، ایران به چین صرفاً بهعنوان شریک تجاری پایاپای نگاه میکرد؛ نه شریک سیاسی و امنیتی. اما ایران نگاهی استراتژیک در روابط با روسیه دارد. این درحالی است که روسیه وارد دوره درازمدت از بیثباتی اقتصادی-سیاسی-داخلی شده است. روابط ایران و روسیه به ظاهر از جنس تسلیحاتی است و ایران در دستیابی به 500 پهپاد به روسیه کمک کرده و ادامه دارد. با این حال، لایهی نظامی، لایهی بیرونی روابط ایران و روسیه است. لایهی اصلی، روابط سیاسی ایران و روسیه است و شاید ایران احساس میکند در تثبیت ساختار آیندۀ سیاسی به مسکو نیاز دارد. ایران به این فکر است که شریک قابل اتکایی در آینده به لحاظ سیاسی داشته باشد که در امنیت ملی کشور و شورای امنیت سازمان ملل به درد بخورد . شاید اصل قضیه، اتکا به روسیه در دورههای انتقالی در آیندهی ایران باشد.
وضعیت در ایران، نشاندهندهی این واقعیت است که رابطهي ایران با جهان امنیتی شده است. واکنشهای مقامهای اروپایی به ایران، بهخاطر فضاسازیهای جدید و افکار عمومی است و شاخه ای از فعال شدن Plan Bاست.
https://t.me/anjomansmb