Get Mystery Box with random crypto!

روزگاری بود که مدرنیسم تمامی نماد های جامعه سنتی را بی رحمانه | مرکز روانشناسی و روانپزشکی آرسین

روزگاری بود که مدرنیسم تمامی نماد های جامعه سنتی را بی رحمانه انکار میکرد و در تب پیشرفت تز گذار از سنت به مدرنیته سر میداد و خرسند از متمدن کردن جامعه و تغییر آن بود اما نابخردانه و نابلدانه بی آنکه جایگزینی بسازد و تحویل دهد تنها دستاوردش حذف بود حذف کیمیایی ها و تقوایی ها فیلم‌های کیمیایی که روی سخنش با عامه بود و میدانست عامه خوراک اگر نداشته باشد در ورطه بی مرامی و خرافه گرایی می‌لغزد و اینچنین شد که وجدان عامه با سرمایه و پول طاق زد شد و ترس و نایمنی هایشان به خرافه سپرده شد پس از بیست و چندی سال اکنون شاهد هستیم که چگونه خرافه باوری رمالی جای خود را دوباره بازیافته و وجدان لوطی گری وسط تشک خاک شده امروز دیگر نه مرام مانده و نه معرفت مفهومی که کیمیایی در روایتش چیره دست بود و منتقدان در تخریبش استاد آنچه سعی در بیانش داریم نه در حمایت از شخص یا گروهی است بلکه فرایندی است که آگاهانه یا مغرضانه کلید خورد تا اینچنین فرهنگ عامه بخوانید فرهنگ دلبرانه عامه را به یک سر نابود کند و جایش فرهنگ رذالت و درنده خویی بنشاند. حالا که بعد از این همه سال دوباره فیلمهای سلطان ضیافت و گوزن ها را می بینم با خود میگویم من و هم نسلان من و بعد از من چقدر به تومحتاجیم ما اگر نیاموخته باشیم ندیده باشیم مبدل به موجودی ترسناک تر از هر درنده ای خواهیم شد.
چقدر مسعود کیمیایی جای خالی اندیشه هایت سرد و سنگین احساس می شود.
هادی ترکمن
@arsin_moshaver