Get Mystery Box with random crypto!

جان می‌داد؛ ولی زنده بود... ناله می‌کرد؛ ولی لبخند می‌زد! رنگ | دلنوشته های عاشقانه

جان می‌داد؛ ولی زنده بود...
ناله می‌کرد؛ ولی لبخند می‌زد!
رنگ بر رخ نداشت و نورانی‌ترین مخلوق بود؛ لب گزید تا تو زندانی در حسرت‌هایش نشوی.
لبخندِ طلایی فام زد و از درون کدرترین رنگ سال بود!
او مادر بود
از ملائکه است و اوست که دامن گشاییده بر جگر گوشه‌اش و بس!
بوسه بر رخ‌شان لایقِ لب می‌خواهد جان دل.

نوشته: #شمیم‌_کولیوند
طراح: #آیه‌اسماعیلی

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─