Get Mystery Box with random crypto!

دلنوشته های عاشقانه

لوگوی کانال تلگرام asheghane_delneveshte — دلنوشته های عاشقانه د
لوگوی کانال تلگرام asheghane_delneveshte — دلنوشته های عاشقانه
آدرس کانال: @asheghane_delneveshte
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.45K
توضیحات از کانال

دلنوشته های عاشقانه ، اشعار عاشقانه و داستان های عاشقانه کاری از انجمن بزرگ رمان های عاشقانه
سایت دلنوشته های عاشقانه http://gallery.romankade.com/ 🌐
کانال دلنوشته های عاشقانه
🎊 @asheghane_delneveshte
کانال دکلمه های صوتی
🎻 @deklamehaiesoti

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 5

2021-12-18 23:21:28 ‍ کسی هست تا مرا پیدا کند؟
از سیاهی اتاق بیرون بکشاند
لباس هایم را بتکاند
ذهنم را شستشو دهد
قلبم را دستمال بکشد
تیشه به ریشه ی خیال تو در سرم زند و مرا از نو متولد کند؟
فرسوده شده ام در کنج اتاقی که از جسمم بیزار است!
نوشته: #نگین_شاهین‌پور
طراح: #فائزه_تاجیکی
╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
49 views•°𝐄𝐋𝐍𝐀𝐙.𝐒𝐇𝐀°•, 20:21
باز کردن / نظر دهید
2021-11-19 20:47:57 ‍ وقتی که هوای سرد هم تو را یادم می اندازد...
یادش بخیر. چه روزگاری بود؛ زمانی که دست در دست یک دیگر بین شاخه های کشیده ی بید و مجنون قدم می زدیم؛ زمانی که لب ساحل صندل هایمان را در می آوردیم و روی شن های نرم و گرم می دویدم و تو در تلاش بودی که مرا بگیری، البته اگر می خواستی در سه سوت مرا اسیر می کردی. اما حال برودت هوا نیز تو را یادم می آورد؛ مثل زمانی که پالتوی بلند و زغالی ات را روی شانه های لرزانم می انداختی تا گرم شوم و به آن لرزش افسانه ایم پایان می دادی.
- از کنار پنجره بیا این طرف. سرما می خوری ها!
این جمله چه آشناست. دائم تو برایم از نگرانی هایت می نواختی و من با لذت سمفونی صدایت را به خاطر می سپاردم.
قدم نهادم تا فاصله گیرم از پنجره ای که او را یاد آور می شد؛ اما مگر می توانم پاهایم را تکان دهم؟ حتی این صندلی چرخ دار که همچون قفس مرا در برگرفته هم تو را فریاد می زند؛ و چه سخت است که هر روز قاب عکست که جایش روی دیوار محکم شده را می بینم و ربان مشکی کنار قاب به چشمان بی روح و پاهای بی توانم پوزخند می زنند.
به خدا این زنده ماندن را نمی خواهم. اینکه هر طلوع به امید دیدنت برخیزم و هر غروب به امید مرگم سر بر بالین گذارم را نمی خواهم. اینکه برای هر کار به کمک احتیاج دارم را نمی خواهم.
چی می شد اگر تو هم می ماندی؟ چه می شد اگر دست مرا هم می گرفتی و با خود می بردی تا اینگونه محتاج دیگران نشوم؟
و هنوز هم هنگامی که ماشین می بینم هم یاد تو در خاطرم زنده می شود و هنوز هم می گویم در یک ماشین باشیم و تو بروی اما مرا با خود همراه نکنی. درد دارد؛ ندارد؟
درب اتاق که گشوده می شود، دستم را روی دکمه ی مخصوص ویلچر که نامش را نمی دانم، می گذارم و به سمت درب می چرخم. درست است که هم پاهایم از کار افتاده و هم زبانم، اما من هنوز گوش هایم را دارم و چقدر از خدا طلب کردم تا آنها را هم از من بگیرد؛ شاید سرزنش دیگران را نشنوم.
- بس کن دیگه دختر. اون رفت؛ برای همیشه رفت و اون قاب رو دیوار و قبر و اون جسد سوخته که زیر خروار ها خاکه هم داره این قضیه رو اثبات می کنه. چرا باور نمی کنی؟
و باز هم تمام فکر و خیالم به سوی آن کس که بی جان خطابش کرده بود، پر کشید.
بعد از پنج ماه زبانم را در دهان چرخاندم و کلمات عذاب آور را ادا کردم.
- قبول دارم که اون برای همیشه رفته.
چشمانش از سخن گفتنم متحیر شد اما رشته ی کلام را از دست نداد.
- پس چرا به من جواب مثبت نمیدی؟
عاشق بود و عاشق هر کاری می کند تا روزی دست معشوق را بگیرد. دلسپارده بود و دلسپاردگی جرم نبود. او فقط دلش را نزد بد کسی گرو گذاشته بود. من که از دست رفتم؛ پس چرا او را به خواسته اش نرسانم.
- فردا شب با عمو و زنعمو بیاین. جوابم مثبته.
چشمانش درخشید. خوشحال و بشکن زنان از اتاق سردم بیرون رفت.
خودش خواست که از من نگه داری کند و سختی هایش را پذیرفت؛ من هم این کار دشوار را به او واگذار کردم، چون خودش خواست.
و نگاهم را به برف هایی که او را یادم می آوردند، دوختم...
نویسنده: #زهرا_شاهی
طراح: #فائزه_تاجیکی
╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
117 viewsTara, 17:47
باز کردن / نظر دهید
2021-11-19 20:47:46
به مقصد دیدارت که میرسم، انتظار دیدنت رادارم نه طرحِ تلخِ شکستنِ، قلبم را...

#مهلاخروشی
طراح: #نفیسه‌ناصری

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
100 viewsTara, 17:47
باز کردن / نظر دهید
2021-11-19 20:47:40
رها می شوم در باران...
و باد های پاییزی بر من می وزد...
من پرمی شوم از شوقِ گیسوان آسمان
و شاخه های مملو از تاریکی
در وجود من می لغزد...

#هنگامه_سردسته
طراح: #نفیسه‌ناصری

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
101 viewsTara, 17:47
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 08:03:34
شعور بحث نداشت...
وگرنه خیلی وقت پیش؛ سیگنال های مغزش را بهم می ریختم...
عددی نبود که روبرویش حساب کتاب هایم بهم بخورد...
او خودش مسئله قرن بود و هیچ گاه حل نشد...
میدانی؟ او عقده ای بود...
ادم های عقده ای هم نه فکر می کنند و نه مزه زبانشان را می چشند...
انها شعورشان را با دستانشان در هوا پخش می کنند...
و طبعا شعور انها ؛ لیاقت سلام کردن هم ندارد...
چه برسد بحث کردن و هم کلام شدن...

#معصومه_سهرابی
طراح: #نفیسه‌ناصری

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
87 viewsAram, 05:03
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 08:03:33
به مقصد دیدارت که میرسم، انتظار دیدنت رادارم نه طرحِ تلخِ شکستنِ، قلبم را...

#مهلاخروشی
طراح: #نفیسه‌ناصری

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
74 viewsAram, 05:03
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 08:03:33
رها می شوم در باران...
و باد های پاییزی بر من می وزد...
من پرمی شوم از شوقِ گیسوان آسمان
و شاخه های مملو از تاریکی
در وجود من می لغزد...

#هنگامه_سردسته
طراح: #نفیسه‌ناصری

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
74 viewsAram, 05:03
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 22:39:08
وقتی حواسم پرت چشماته
پرته حواسم از همه دنیا
قلبای ما به هم گره خورده
خوشبین به آیندم و فرداها

برشی از #ترانه
شاعر و طراح: #فاطمه_احمدی

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
294 viewsTara, 19:39
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 22:39:02
شعر سرودن برای چشم هایت
به شاعر بودن نیاز ندارد
وقتی از صفر تا صد عاشقانه ها
در پس چشمان زبیایت پنهانند!

نویسنده: #نگین_شاهین‌پور
طراح: #فاطمه_احمدی

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
269 viewsTara, 19:39
باز کردن / نظر دهید
2021-10-31 08:46:28
دل کندن از تو کار من نیست...
کار من این است که نگاهم را مهمان چشمانت کنم و قربان صدقه ی قد و بالایت روم.
چشم انتظار نشستن هم کار من نیست...
من از پس این بار سنگین بر نمی آیم
اما میتوانم به جایش کنارت بنشینم، برایت چای بریزم و بعد محو تماشایت شوم.
می بینی؟
هر جور که حساب می کنم نبودنت درد دارد و تحملش برای من کم طاقت و بی تاب بسی طاقت فرساست.

نویسنده: #معصومه_محبی
طراح: #فاطمه_احمدی

╭─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╮
@asheghane_delneveshte
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─
163 viewsTara, 05:46
باز کردن / نظر دهید