منِ امروزم، با منِ سالها قبلم خیلی فرق کرده! منِ دیروزم ساده | Avamuzix
منِ امروزم، با منِ سالها قبلم خیلی فرق کرده! منِ دیروزم سادهتر بود...زود باور میکرد و زودتر میشکست! براش مهم بود بقیه در موردش چه فکری میکنن و نکنه که کسی دیگه دوسش نداشته باشه.... نکنه اونی که میخواد نشه و نکنه از نبودن خیلی چیزا نابود بشه و بمیره... آدم از نوجوونی که میگذره و وسطای راهِ جوونی میرسه... قویتر میشه و سختتر... دیگه توجهی به آدمای اضافیِ اطرافش نمیکنه... کسی رو وارد حریم آرامش و احساسش نمیکنه. ممکنه دوستت دارمای زیادی بشنوه ولی دیگه کمتر اعتماد میکنه! خیلی چیزا از دست داده و خیلی چیزا هم به دست آورده! ولی اون چیزی که آدمِ امروز و دیروز همیشه برای از دست دادنش میترسید، همیشه از رسیدن به اون شرایط فرار میکرد، میمیره! احساسش...قلبش خالی میشه و احساسش میمیره! آدمی که دیگه هیچ عشقی توی قلبش اتفاق نمیافته! یک بیاحساسیِ مطلق!