Get Mystery Box with random crypto!

بغض کرده به مرد رو به روم خیره شدم _چندسالته ؟؟! _چهارده آقا | بی خوابی‌ و‌‌ عاشقی...!

بغض کرده به مرد رو به روم خیره شدم
_چندسالته ؟؟!
_چهارده آقا
به عقب برگشت و بلند گفت :_همین رو میخوام ....چقدر ؟؟
خاله با ناز خندید و گفت:
_چه عجب بعد مدتها یکی چشم شما رو گرفت ولی بگم این یه کم گرونه خانواده اش جا بدهکاری دادنش
با یادآوری خانواده ام اشکام سرازیر شد که نگاه مردِ اول روی صورتم بعد روی تن و بدنم چرخید
_هر چی هست میخوامش زود تمیزش کن همین امشب بفرستش خونه ام
_نه اون بچه اس فکر نکنم بتونه تحمل کنه
_دو برابر میدم
خاله با هیجان سوتی کشید و به طرفم اومد
_شب نشده توی تختته !!
دستم رو کشید و بدون توجه به جیغ و تقلاهام به سمت حمام برد و شیر آب گرم رو باز کرد و.....
#پارت_اول_رمان_شب_زفاف_نبود_لفت_بده
بی سانسور ترین کانال رمانه
آخر شبا فیلم هم میزاره
زود برید الان پاکش میکنم
https://t.me/joinchat/AAAAAFZ7kKt0ufJbsMB7Aw