_با عجله میز را ترک کرد ، پشت سرش راه افتادم و آهسته گفتم: “منظوری نداشتم ، ببخشید!” جوابم را نداد ، اما هنگام عبور از خیابان دستم را گرفت که مبادا خطری تهدیدم کند! (꧇ 2.3K views06:00