... لبخند میزنم به در هایی که باز است و هیچ کس از آن عبور نم | Believe me
... لبخند میزنم به در هایی که باز است و هیچ کس از آن عبور نمی کند به شعر هایی که غمگین اند و همه برای شاعرش دست می زنند لبخند می زنم به شب و روز به درد و یک حس خوب به کلماتی که روی کاغذ می تازند به اسب هایی که در میدان می بازند به شکارچی ِ در عکس با یک تفنگ ِ پر به شکاری که همیشه به او می بازد به ماهی قرمزی در تنگ ِ آب به صدایی از دریا که به گوشش نمی رسد لبخند میزنم به برف که با تمام ِ سپیدی اش به پای سیاهی جهان نمی رسد