در آستانهٔ در به روح باران می ماندی ای طراوت محض، شکوه رحمت مطلق ز چهره ات می تافت به خنده گفتی تنها نبینمت گفتم: غم تو مانده و شب های بی کران با من #فریدون_مشیری @BeRasme_Yadegar 725 views21:04